نسخه Pdf
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حامد پاکدل، مهاجم سرخپوشان در گفتوگو با «ایران»:
می خواهم سالها در پرسپولیس بدرخشم
■ تلاش برای تعویق قانونی سربازی مرادمند و یزدانی
■ صفتی: درخشش مشکاتالزهرا برگ برنده شد
در صفحههای ورزشی بخوانید
■ صفتی: درخشش مشکاتالزهرا برگ برنده شد
در صفحههای ورزشی بخوانید
بررسی عرصههای نقشآفرینی هیأت و مداحی در گفتوگو با حاجمحمود کریمی
در جهاد امروز باید در خدمت مردم باشیم
دیدار اخیر رهبر انقلاب با جمعی از مداحان یکی از دیدارهای پرمضمون چند ماه اخیر بود. بررسی سیره عملی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، نقش هیئات و مداحان در جهاد تبیین و بایستههای مداحی و هیأت از محورهای مهم این دیدار بودند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی دقیقتر این محورها به گفتوگو با حاجمحمود کریمی، مداح اهلبیت علیهمالسلام پرداخته است. آقای کریمی معتقد است مقابله با برنامههای دشمن و خدمات اجتماعی از وظایف لاینفک هیأت است.
در دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی رحمةاللهعلیه، شما هم حضور داشتید. این دیدار از جمله دیدارهای پرمضمون رهبر انقلاب در این چند سال اخیر بود. نظر شما چیست؟
دیدارهای حضرت آقا علیالخصوص با قشر مداحان همیشه پرمضمون است. از نگاه خودم عرض میکنم و از روی تعصب نمیگویم. آقا هیچ موضوعی را تعبدی به کسی نمیگویند؛ البته جلسه ما هم مستثنی نیست. ما چون اهل روضه خواندن و منبر هستیم، آقا بیشتر برای ما دلیل میآورند و خیلی لطیف موضوع را مطرح میکنند. در حقیقت خط سیر مداحی هم در آن دارند؛ یعنی آن را یکجوری به ما نشان میدهند که ما از همین خط سیر صحبت کردن را یاد بگیریم. درواقع همان هندسهای که آقا در بیاناتشان فرمودند.
صحبتهای آقا را میشود در سه بخش خلاصه کرد: اول، جایگاه حضرت صدیقه سلاماللهعلیها و جایگاه زن؛ دوم، جایگاه هیأت و سوم، جایگاه مداح در هیأت. بعد هم به این نتیجه میرسند که در مجموعهای به این بزرگی جای مداح در هیأت کجا است. جای هیأت در جامعه اسلامی کجا است. جایت را که پیدا کردی، تازه میفهمی که از چه شرایطی میتوانی استفاده کنی. آیا شبیه خودت دورت زیاد است. اگر دورت زیاد است، باید تشکیلاتی رفتار کنی. اگر دورت کم است، آتشبهاختیار رفتار کنی. آتشبهاختیار هم این طوری نیست که هر جا را دوست داری بزنی.
ایشان میفرمایند اگر خواب بمانی و بلند شوی، ممکن است خودی را بزنی. اگر آتشبهاختیار میخواهی رفتار کنی، باید همیشه بیدار باشی. این هندسه صحبت آقا است.
بهجای خوبی رسیدیم. رهبر انقلاب در جمله معناداری فرمودند هر تلاشی جهاد نیست. جهاد، تلاشی است که در نسبت با دشمن تعریف میشود. در چنین فضایی هیأت باید در چه مختصات و راستایی حرکت کند که تلاشش در زمینه مودت اهلبیت در زمره جهاد محسوب شود؟
خلاصه جهاد این است که دشمن را هدف بگیریم. خب، هر کدام از ماها هر جایی میتوانیم به مقابله با دشمن بپردازیم، ولی چرا آقا اینقدر دشمن دشمن میکنند؟ چرا فکر میکنیم همه دشمن ما هستند؟ چرا فکر نکنیم؟ ببینید، جنگ نرم مثل جنگ سخت نیست، بلکه خیلی سختتر است. بهخاطر همین آقا در این دیدار خیلی حساسیت به خرج میدهند. البته ما هم در حوزه جهاد در حال انجام کارهایی در هیأت هستیم. نمونهاش، محرومیتزدایی است. درحال حاضر بعضی از آقایان و خانمهای فعال صنعتی، اقتصادی و فرهنگی را به جلسات خودمان دعوت میکنیم و از آنها کمک میگیریم و کار میکنیم.
هیأت شما در کنار گلزار شهدای امامزاده علیاکبر علیهالسلام چیذر و در محضر ۶۶۰شهید قرار دارد. این فضای معطر به جهاد و شهادت چه تأثیری روی فضا و فرهنگ هیأت شما گذاشته است؟
هیـــــأت رایةالعباس (هیــــــأت رزمندگان منطقه شمیرانات)، بعد از شهادت شهدای هشت سال دفاع مقدس بهوجود آمد. شهدا زاییده هیأتاند و همانطور که حضرت آقا فرمودند هیأت شهیدپرور است. در همین هیأت کسی بود که بعد از تمام شدن مجلس، حسینیه را جارو میزد. بعد از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدیروشن، از دانشمندان هستهای است. الان هم در همین گلزار شهدای چیذر دفن است. خب، این یعنی من آنها را شهید کردم؟! نه! این همان هندسه است که شهید از هیأت بیرون میآید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون میآید. منِ روضهخوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما میهمان این شهدا هستیم و آنها روی ما تأثیر میگذارند و کار خودشان را انجام میدهند. به لطف امام حسین علیهالسلام، این شهدا خیلی به ما لطف میکنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری میشود که از خطا رفتن ما است. کسی در گوش آنها نخوانده بود. آنها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود. سیدحسن نصرالله میگوید ما دقت میکنیم ببینیم نظر آقا به چیست و آن را برای خودمان فرض میدانیم، نمیایستیم که ایشان دستور بدهند.
شما یک مداح و هیأتی مورد اقبال دیگران هستید که عقبه اجتماعی هم دارید؛ چرا زمینههای فعالیتتان را از حوزه کودک تا محرومیتزدایی و جمع کردن هزینه مالی زندانیان نیازمند و تأمین جهیزیه؛ تکثیر، متعدد و گسترده میکنید؟ این اقدامات چه ربطی به هیأت دارد؟
خب، آقای حاجقاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس چکار داشت به مسجد ساختن در دهات؟! چکار داشت به حسینیه راه انداختن؟! چکار داشت به سیل؟! به شما چه ربطی دارد؟! من نکنم، کی بکند؟ شما انجام میدهید؟! بفرمایید این کار را بروید انجام بدهید! آتش بهاختیار یعنی این دیگر.
یعنی اینها را جزو وظایف اجتماعی هیأتتان میدانید؟
بله، دقیقاً! اصلاً وظیفه ما است. من نمیگویم وظیفه کس دیگری نیست؛ تا اندازهای که ما میتوانیم، وظیفهمان است. تو میتوانی این بار را برداری، نایست تا مسئولش بیاید. خدمت به مردم در فرمایشات حضرت آقا هم بود. بار مردم را بردار، غصه مردم را کم کن. حداقل بنشین پای درددلش، ببین چه میگوید.
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بیدردی علاجش آتش است
ما کار خودمان را باید انجام بدهیم. باری را که میتوانیم باید برداریم. یکی گرهی به کارش افتاده، اگر من میتوانم باز کنم باید بروم باز کنم.
یکی از پیرغلامان میگفت در فتنه ۸۸ تنها قشری که مردودی نداشتند، هیأتیها و مداحها بودند. الآن همین هیأت رایةالعباس شهید مدافع حرم، شهید مدافع امنیت، شهید مرزبانی ناجا و شهید هستهای دارد. در رایةالعباس چه کارهایی میکنید و چه کارهایی هم نمیکنید که سر بزنگاههای سیاسی و خط کشیهای مشخص با دشمن سربلند بیرون آمدهاید؟ در بزنگاههایی فتنهگون اوضاع برای خیلیها واضح و مشخص نیست.
من خودم عددی نیستم، ولی اگر من حواسم باشد، دوستان من هم باید حواسشان باشد. من نگاه میکنم که آقا امام زمان روحیفداه از من چه میخواهد. دستوراتی دارند که مشخص است. یکجاهایی هم به مسائل روز میرسم. من وظیفهام را انجام میدهم. ممکن است خیلیها خوششان نیاید، خیلیها هم خوششان بیاید. نه از خوشآمدن یک عده خوشحال میشوم، نه از بدآمدن یک عده ناراحت میشوم. باید به وظیفه خودمان عمل کنیم. هر کس به وظیفهاش عمل کند، امام حسین علیهالسلام او را جلو میبرد. فرهنگ هیأت این است.
شاید بعضی از کارهایی که ما داریم انجام میدهیم، علیالظاهر در حوزه کار ما شاید نباشد؛ چون کسی آن بار را برنمیدارد ما باید برداریم؛ اما چرا مجموعه هیأتها تا حالا مردودی و رفوزه نداده؟ برای اینکه به امام حسین علیهالسلام وصل است. کسی که برای امام حسین علیهالسلام میآید، ذهن و دلش هم مال امام حسین علیهالسلام است. وقتی دلش مال امام حسین علیهالسلام باشد، هر جا فکر کند بهطرف امام حسین علیهالسلام میخواهد تیری برود، میگوید این دفعه ما نمیگذاریم.
انقلاب از کجاها قدرت پیدا کرد؟ زمان انقلاب من در مسجدالمهدی شاهینشهر این نوحه را میخواندم:
حسین سرباز ره دین بود
عاقبت حقطلبی این بود
من آن موقع ده ساله بودم. من و پدرم را گرفتند و بردند. رئیس پاسگاه یک چک به من زد و گفت بچه این شعر را کی یادت داده؟ گفتم پدرم. پدرم را هم زد. فهمیدم این شعر تیر است. چرا برای بقیه نوحهها کتک نخوردم؟ معلوم بود یک کاری کرده است. تازه فهمیدم زور هیأت چقدر است، چرا هیأتها را نشانهگیری میکنند، چرا قبل از محرم شروع به تحلیل میکنند.
ما کاری که باید انجام بدهیم، انجام میدهیم. ما کاری که وظیفهمان باشد، باری از دوش مردم برداریم، انجام میدهیم. ما اگر قرار باشد خودمان هم فدا بشویم که این مملکت سفت، محکم، مقتدر و باعزت بماند، شک نمیکنیم و خودمان را فدا میکنیم.
شما و هیأتتان یکی از هیأتهایی هستید که در نوآوریها در حوزههای مختلف تجربه داشتهاید. در این نوآوریها چه ملاحظههایی را داشته و رعایت میکنید؟
کسی میتواند یک فیلمساز خوب شود که حداقل مکاتب دیگر فیلمسازها را هم بشناسد. باید مکاتب دیگر را بشناسد تا جای مکتب خودش را پیدا کند و به آنها نزدیک نشود و برای خودش شاخص بشود. یا مثلاً، در آشپزی هم باید آشپزیهای مختلف را بشناسد تا جایگاه آشپزی ایرانی را بداند. من هیچموقع غذای مادرم را رها نمیکنم و غذای همسایهمان را بخورم که ببینم این خوشمزهتر است یا غذای مادرم. معلومه غذای مادرم خوشمزه است. من بعد از شیرخوردن اول غذای مادرم را خوردم. آدم بداند غذایی که حضرت زهرا به او میدهد خوشمزه است. غذایی که مادرش به او میدهد خوب است. نباید تست کند، ولی بشناسد که این غذاها این طعم را دارد. حالا در حوزه موسیقی و فیلم که نمادی از آن در مداحی هست یک قسمتش را آقا هندسه مداحی میفرمایند.
یعنی میگویید هویت مداحی، همان مداحی باقی بماند؟!
بله، مداحی باید مداحی بماند. ما نوآوری داریم، اما «نوآوری» بعضی مواقع «نوعآوری» میشود. اصلاً یک نوع دیگر را میآوریم و هویتش عوض میشود. من اگر روضهخوان نباشم و یک چیز دیگر قاطیاش بکنم، دیگر کسی احترامی برای من قائل نیست. عرض من این است که مداح از جهت هنری باید مکاتب را بشناسد، ولی غرق آنها نشود.
مواردی هم بوده مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفته باشید؟
بله، وانت را خیلی تشویق کردند. بالاخره آقا به همه روضهخوانها لطف دارند. من سعی میکنم شعر خودم را بخوانم و وقتی خدمت حضرت آقا میرسم، شعر خودم را میخوانم. چند سال قبل، در محضر آقا شعر خودم را خواندم. ایشان فرمودند شعر مال خودتان بود؟! گفتم بله آقا! فرمودند خیلی عالی. گفتم شما از کجا متوجه میشوید این شعر خودم است. فرمودند شما شعری که میگویی، من تصویرش را میبینم؛ یعنی تصویری شعر میگویید.
هیأت شما برای مراسماش پیوست رسانهای و تصویری هم دارد. شما در این فضا چه ملاحظاتی دارید؟
بحث تصویربرداری از هیأت جداست، منظور من شعر است. ما به آن دکوپاژ میگوییم؛ یعنی چیدمان دوربین و زاویه نگاه شما باید در مرثیه، مصیبت، نوحه، مدح و روضه معلوم باشد. آیا شما همیشه میخواهید گودال قتلگاه را از بیرون دوربین ببینید و آن چیزی که میبینید را بگویید؟ چه میخواهید بگویید؟ باید حرفی بزنی که به دل بنشیند. بعد هم اگر همینطوری بگویی، تکراری میشود. باید با طعم دیگری بگویی؛ مثلاً، ما یک بار از داخل قتلگاه روایت کردیم:
از زیر پلکهای پرخون
دیدم رسیدی در میدان
گفتم به زینب ای خواهر
امانتیام را برگردان
یا مداحی «میبینی از دور در نخلها عمویت را یا نه؟»؛ شما ببینید اینجا دوربین کجاست.
موضوع دیگر صداست. اینها هندسهای دارد. آنقدر تنوعش بالاست که اصلاً اندازه ندارد. شما با یک عدد چهار رقمی چند ترکیب میتوانی بسازی؟ با عواملی مثل دستگاهها که در مداحی در اختیار دارید، نغمههایی که روی آن بحث و شناخته شده هستند و الان محصور به آن دوازده دستگاه و ردیف آواز نیست از جمله نواهای نواحی مثل مازندرانی، گیلکی، آذری، خراسانی، بلوچی و عربی؛ مثلاً، اگر شما همین لحن کردی را بشناسید و بعد ضربها را هم بلد باشید، میبینید که ترکیب اینها در نوع خواندن -نه در ماهیت- چقدر متنوع میشود. این خودش آنقدر ظرفیت نوآوری دارد که دیگر نیاز نیست که به سراغ چیز دیگری بروید. این کار هندسهای دارد. بالاخره اینقدر تنوعش بالاست که اصلاً اندازه ندارد.
قبل از کرونا هیأت بزرگی داشتید. در دوران کرونا یکدفعه تصویری میبینیم که شما روی وانت در جنوب تهران برای پنج شش نفر مداحی میکنید. تفاوت عجیبی با آن وضعیت قبلی دارد. تندادن به چنین وضعیتی ساده و راحت نیست! از این وضعیت بگویید!
راحت است آقا! اولاً، آن کسانی که قبل از کرونا به هیأت ما میآمدند، برای دیدن من نمیآمدند که! برای روضه میآمدند. ثانیاً، ما مأمور به وظیفهایم. من در قبر باید پاسخ یکسری اشتباهات و کارهایم را خودم بدهم. این چند ده هزار نفر آدمی که در فضای مجازی و تلویزیون و هیأت ما را دنبال میکنند، هیچکدام جوابگوی کارهای من نیستند و نخواهند بود. من میمانم و کارهایم. شب اول قبر من نمیتوانم امام حسین علیهالسلام را گروگان بگیرم. وقتی شما مسئولیت کارت با خودت باشد، باید تصمیمی بگیری که خودت جواب بدهی.
من نوکر مردمم، ولی اگر قرار باشد بهخاطر مردم در آتش جهنم بروم، دیگر نیستم. اگر قرار باشد در آتش بروم، دیگر این کار را نمیکنم. در جایی که وظیفهام است و هر کاری که وظیفهام است حتماً اشتباه هم دارم. وقتی وظیفهات را انجام بدهی، دیگر مسئولیتی به عهدهات نیست. من خودم کاری را که وظیفهام هست انجام میدهم.
بدون تعارف میگویم این کار راحت نیست. کسی که برای چند هزار نفر مداحی میکرده یکدفعه تصویرش منتشر میشود که برای چند نفر در جنوب شهر دارد روضه میخواند!
خیلی خوب است. اینجا جایی بود که دوست دارم در آن باشم.
چرا؟
دوست دارم.
چرا دوست دارید؟
چگالی خلوصش بالاست.
اصلاً به فکر این نبودید که چه تصویری دارد از شما بیرون میآید و ممکن است عدهای آن را دست بیندازند؟
اتفاقاً رفتم به مادرم گفتم میخواهم کاری انجام دهم که خیلیها مخالفاند. خیلی از دوستان نزدیکم هم مخالفت کردند و گفتند این کار خوب نیست.
چقدر به دل خودتان نشست؟
خیلی! اصلاً تکرارنشدنی است. اگر کار را برای خدا انجام بدهی، مسئولیتش راحت است.
پیشنهادش از کجا آمد؟
پسرم داوود گفت بابا بیا دسته راه بیندازیم. گفتم راهانداختن دسته ممنوع است. گفت خب فقط وانتش را راه بینداز و راه افتاد.
گفتوگو را با حاجقاسم سلیمانی تمام کنیم. ایشان به هیأت شما میآمد و ارتباطاتی با هم داشتید. در پس ذهن حاجمحمود کریمی نسبت به این شخصیت چه میگذرد؟
حاجقاسم الان هست، باور کن! هر کسی از ظنّ خودش یار حاجقاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیأت که میآمد، بغل منبر مینشست. کلاً این قسمت را فیلمبرداری نمیکردیم. یا اگر نمیرسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه میآمد و روضه را گوش میکرد، بعد با موتور میرفت.
بعضی مواقع فرصت نمیشود که بعضی از بچههایمان بنشینند پای روضه و همهاش در رفتوآمدند. من خودم نذر روضه داشتم و ساعت پنج شش روضه را با این بچهها و خانوادهام شروع میکردم. ایشان هم با خانوادهشان میآمد، روضهاش را گوش میکرد، بعد هم که میخواست برود، مینشست بند کفش نوههایش را میبست. این را من خودم بارها دیدم. حاجقاسم فوق تصور ما دستنیافتنی بود. واقعاً شهید بود، ما نفهمیدیم.
نیمنگاه
هیأت رایةالعباس (هیأت رزمندگان منطقه شمیرانات)، بعد از شهادت شهدای 8سال دفاع مقدس بهوجود آمد. شهدا زائیده هیأتاند و همانطور که حضرت آقا فرمودند هیأت شهیدپرور است. در همین هیأت کسی بود که بعد از تمامشدن مجلس، حسینیه را جارو میزد. بعد از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدیروشن، از دانشمندان هستهای است.
این همان هندسه است که شهید از هیأت بیرون میآید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون میآید. منِ روضهخوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما میهمان این شهدا هستیم و آنها روی ما تأثیر میگذارند و کار خودشان را انجام میدهند. به لطف امام حسین علیهالسلام، این شهدا خیلی به ما لطف میکنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری میشود که از خطا رفتن ماست. کسی در گوش آنها نخوانده بود. آنها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود.
سیدحسن نصرالله میگوید ما دقت میکنیم ببینیم نظر آقا به چیست، آن را برای خودمان فرض میدانیم، نمیایستیم که ایشان دستور بدهند.
هر کسی از ظنّ خودش یار حاجقاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیأت که میآمد، بغل منبر مینشست. کلاً این قسمت را فیلمبرداری نمیکردیم. یا اگر نمیرسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه میآمد و روضه را گوش میکرد، بعد با موتور میرفت.
مداحی باید مداحی بماند. ما نوآوری داریم، اما «نوآوری» بعضی مواقع «نوعآوری» میشود. اصلاً یک نوع دیگر را میآوریم و هویتش عوض میشود. من اگر روضهخوان نباشم و یک چیز دیگر قاطیاش بکنم، دیگر کسی احترامی برای من قائل نیست. عرض من این است که مداح از جهت هنری باید مکاتب را بشناسد، ولی غرق آنها نشود.
در دیدار اخیر مداحان با رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی رحمةاللهعلیه، شما هم حضور داشتید. این دیدار از جمله دیدارهای پرمضمون رهبر انقلاب در این چند سال اخیر بود. نظر شما چیست؟
دیدارهای حضرت آقا علیالخصوص با قشر مداحان همیشه پرمضمون است. از نگاه خودم عرض میکنم و از روی تعصب نمیگویم. آقا هیچ موضوعی را تعبدی به کسی نمیگویند؛ البته جلسه ما هم مستثنی نیست. ما چون اهل روضه خواندن و منبر هستیم، آقا بیشتر برای ما دلیل میآورند و خیلی لطیف موضوع را مطرح میکنند. در حقیقت خط سیر مداحی هم در آن دارند؛ یعنی آن را یکجوری به ما نشان میدهند که ما از همین خط سیر صحبت کردن را یاد بگیریم. درواقع همان هندسهای که آقا در بیاناتشان فرمودند.
صحبتهای آقا را میشود در سه بخش خلاصه کرد: اول، جایگاه حضرت صدیقه سلاماللهعلیها و جایگاه زن؛ دوم، جایگاه هیأت و سوم، جایگاه مداح در هیأت. بعد هم به این نتیجه میرسند که در مجموعهای به این بزرگی جای مداح در هیأت کجا است. جای هیأت در جامعه اسلامی کجا است. جایت را که پیدا کردی، تازه میفهمی که از چه شرایطی میتوانی استفاده کنی. آیا شبیه خودت دورت زیاد است. اگر دورت زیاد است، باید تشکیلاتی رفتار کنی. اگر دورت کم است، آتشبهاختیار رفتار کنی. آتشبهاختیار هم این طوری نیست که هر جا را دوست داری بزنی.
ایشان میفرمایند اگر خواب بمانی و بلند شوی، ممکن است خودی را بزنی. اگر آتشبهاختیار میخواهی رفتار کنی، باید همیشه بیدار باشی. این هندسه صحبت آقا است.
بهجای خوبی رسیدیم. رهبر انقلاب در جمله معناداری فرمودند هر تلاشی جهاد نیست. جهاد، تلاشی است که در نسبت با دشمن تعریف میشود. در چنین فضایی هیأت باید در چه مختصات و راستایی حرکت کند که تلاشش در زمینه مودت اهلبیت در زمره جهاد محسوب شود؟
خلاصه جهاد این است که دشمن را هدف بگیریم. خب، هر کدام از ماها هر جایی میتوانیم به مقابله با دشمن بپردازیم، ولی چرا آقا اینقدر دشمن دشمن میکنند؟ چرا فکر میکنیم همه دشمن ما هستند؟ چرا فکر نکنیم؟ ببینید، جنگ نرم مثل جنگ سخت نیست، بلکه خیلی سختتر است. بهخاطر همین آقا در این دیدار خیلی حساسیت به خرج میدهند. البته ما هم در حوزه جهاد در حال انجام کارهایی در هیأت هستیم. نمونهاش، محرومیتزدایی است. درحال حاضر بعضی از آقایان و خانمهای فعال صنعتی، اقتصادی و فرهنگی را به جلسات خودمان دعوت میکنیم و از آنها کمک میگیریم و کار میکنیم.
هیأت شما در کنار گلزار شهدای امامزاده علیاکبر علیهالسلام چیذر و در محضر ۶۶۰شهید قرار دارد. این فضای معطر به جهاد و شهادت چه تأثیری روی فضا و فرهنگ هیأت شما گذاشته است؟
هیـــــأت رایةالعباس (هیــــــأت رزمندگان منطقه شمیرانات)، بعد از شهادت شهدای هشت سال دفاع مقدس بهوجود آمد. شهدا زاییده هیأتاند و همانطور که حضرت آقا فرمودند هیأت شهیدپرور است. در همین هیأت کسی بود که بعد از تمام شدن مجلس، حسینیه را جارو میزد. بعد از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدیروشن، از دانشمندان هستهای است. الان هم در همین گلزار شهدای چیذر دفن است. خب، این یعنی من آنها را شهید کردم؟! نه! این همان هندسه است که شهید از هیأت بیرون میآید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون میآید. منِ روضهخوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما میهمان این شهدا هستیم و آنها روی ما تأثیر میگذارند و کار خودشان را انجام میدهند. به لطف امام حسین علیهالسلام، این شهدا خیلی به ما لطف میکنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری میشود که از خطا رفتن ما است. کسی در گوش آنها نخوانده بود. آنها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود. سیدحسن نصرالله میگوید ما دقت میکنیم ببینیم نظر آقا به چیست و آن را برای خودمان فرض میدانیم، نمیایستیم که ایشان دستور بدهند.
شما یک مداح و هیأتی مورد اقبال دیگران هستید که عقبه اجتماعی هم دارید؛ چرا زمینههای فعالیتتان را از حوزه کودک تا محرومیتزدایی و جمع کردن هزینه مالی زندانیان نیازمند و تأمین جهیزیه؛ تکثیر، متعدد و گسترده میکنید؟ این اقدامات چه ربطی به هیأت دارد؟
خب، آقای حاجقاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس چکار داشت به مسجد ساختن در دهات؟! چکار داشت به حسینیه راه انداختن؟! چکار داشت به سیل؟! به شما چه ربطی دارد؟! من نکنم، کی بکند؟ شما انجام میدهید؟! بفرمایید این کار را بروید انجام بدهید! آتش بهاختیار یعنی این دیگر.
یعنی اینها را جزو وظایف اجتماعی هیأتتان میدانید؟
بله، دقیقاً! اصلاً وظیفه ما است. من نمیگویم وظیفه کس دیگری نیست؛ تا اندازهای که ما میتوانیم، وظیفهمان است. تو میتوانی این بار را برداری، نایست تا مسئولش بیاید. خدمت به مردم در فرمایشات حضرت آقا هم بود. بار مردم را بردار، غصه مردم را کم کن. حداقل بنشین پای درددلش، ببین چه میگوید.
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بیدردی علاجش آتش است
ما کار خودمان را باید انجام بدهیم. باری را که میتوانیم باید برداریم. یکی گرهی به کارش افتاده، اگر من میتوانم باز کنم باید بروم باز کنم.
یکی از پیرغلامان میگفت در فتنه ۸۸ تنها قشری که مردودی نداشتند، هیأتیها و مداحها بودند. الآن همین هیأت رایةالعباس شهید مدافع حرم، شهید مدافع امنیت، شهید مرزبانی ناجا و شهید هستهای دارد. در رایةالعباس چه کارهایی میکنید و چه کارهایی هم نمیکنید که سر بزنگاههای سیاسی و خط کشیهای مشخص با دشمن سربلند بیرون آمدهاید؟ در بزنگاههایی فتنهگون اوضاع برای خیلیها واضح و مشخص نیست.
من خودم عددی نیستم، ولی اگر من حواسم باشد، دوستان من هم باید حواسشان باشد. من نگاه میکنم که آقا امام زمان روحیفداه از من چه میخواهد. دستوراتی دارند که مشخص است. یکجاهایی هم به مسائل روز میرسم. من وظیفهام را انجام میدهم. ممکن است خیلیها خوششان نیاید، خیلیها هم خوششان بیاید. نه از خوشآمدن یک عده خوشحال میشوم، نه از بدآمدن یک عده ناراحت میشوم. باید به وظیفه خودمان عمل کنیم. هر کس به وظیفهاش عمل کند، امام حسین علیهالسلام او را جلو میبرد. فرهنگ هیأت این است.
شاید بعضی از کارهایی که ما داریم انجام میدهیم، علیالظاهر در حوزه کار ما شاید نباشد؛ چون کسی آن بار را برنمیدارد ما باید برداریم؛ اما چرا مجموعه هیأتها تا حالا مردودی و رفوزه نداده؟ برای اینکه به امام حسین علیهالسلام وصل است. کسی که برای امام حسین علیهالسلام میآید، ذهن و دلش هم مال امام حسین علیهالسلام است. وقتی دلش مال امام حسین علیهالسلام باشد، هر جا فکر کند بهطرف امام حسین علیهالسلام میخواهد تیری برود، میگوید این دفعه ما نمیگذاریم.
انقلاب از کجاها قدرت پیدا کرد؟ زمان انقلاب من در مسجدالمهدی شاهینشهر این نوحه را میخواندم:
حسین سرباز ره دین بود
عاقبت حقطلبی این بود
من آن موقع ده ساله بودم. من و پدرم را گرفتند و بردند. رئیس پاسگاه یک چک به من زد و گفت بچه این شعر را کی یادت داده؟ گفتم پدرم. پدرم را هم زد. فهمیدم این شعر تیر است. چرا برای بقیه نوحهها کتک نخوردم؟ معلوم بود یک کاری کرده است. تازه فهمیدم زور هیأت چقدر است، چرا هیأتها را نشانهگیری میکنند، چرا قبل از محرم شروع به تحلیل میکنند.
ما کاری که باید انجام بدهیم، انجام میدهیم. ما کاری که وظیفهمان باشد، باری از دوش مردم برداریم، انجام میدهیم. ما اگر قرار باشد خودمان هم فدا بشویم که این مملکت سفت، محکم، مقتدر و باعزت بماند، شک نمیکنیم و خودمان را فدا میکنیم.
شما و هیأتتان یکی از هیأتهایی هستید که در نوآوریها در حوزههای مختلف تجربه داشتهاید. در این نوآوریها چه ملاحظههایی را داشته و رعایت میکنید؟
کسی میتواند یک فیلمساز خوب شود که حداقل مکاتب دیگر فیلمسازها را هم بشناسد. باید مکاتب دیگر را بشناسد تا جای مکتب خودش را پیدا کند و به آنها نزدیک نشود و برای خودش شاخص بشود. یا مثلاً، در آشپزی هم باید آشپزیهای مختلف را بشناسد تا جایگاه آشپزی ایرانی را بداند. من هیچموقع غذای مادرم را رها نمیکنم و غذای همسایهمان را بخورم که ببینم این خوشمزهتر است یا غذای مادرم. معلومه غذای مادرم خوشمزه است. من بعد از شیرخوردن اول غذای مادرم را خوردم. آدم بداند غذایی که حضرت زهرا به او میدهد خوشمزه است. غذایی که مادرش به او میدهد خوب است. نباید تست کند، ولی بشناسد که این غذاها این طعم را دارد. حالا در حوزه موسیقی و فیلم که نمادی از آن در مداحی هست یک قسمتش را آقا هندسه مداحی میفرمایند.
یعنی میگویید هویت مداحی، همان مداحی باقی بماند؟!
بله، مداحی باید مداحی بماند. ما نوآوری داریم، اما «نوآوری» بعضی مواقع «نوعآوری» میشود. اصلاً یک نوع دیگر را میآوریم و هویتش عوض میشود. من اگر روضهخوان نباشم و یک چیز دیگر قاطیاش بکنم، دیگر کسی احترامی برای من قائل نیست. عرض من این است که مداح از جهت هنری باید مکاتب را بشناسد، ولی غرق آنها نشود.
مواردی هم بوده مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفته باشید؟
بله، وانت را خیلی تشویق کردند. بالاخره آقا به همه روضهخوانها لطف دارند. من سعی میکنم شعر خودم را بخوانم و وقتی خدمت حضرت آقا میرسم، شعر خودم را میخوانم. چند سال قبل، در محضر آقا شعر خودم را خواندم. ایشان فرمودند شعر مال خودتان بود؟! گفتم بله آقا! فرمودند خیلی عالی. گفتم شما از کجا متوجه میشوید این شعر خودم است. فرمودند شما شعری که میگویی، من تصویرش را میبینم؛ یعنی تصویری شعر میگویید.
هیأت شما برای مراسماش پیوست رسانهای و تصویری هم دارد. شما در این فضا چه ملاحظاتی دارید؟
بحث تصویربرداری از هیأت جداست، منظور من شعر است. ما به آن دکوپاژ میگوییم؛ یعنی چیدمان دوربین و زاویه نگاه شما باید در مرثیه، مصیبت، نوحه، مدح و روضه معلوم باشد. آیا شما همیشه میخواهید گودال قتلگاه را از بیرون دوربین ببینید و آن چیزی که میبینید را بگویید؟ چه میخواهید بگویید؟ باید حرفی بزنی که به دل بنشیند. بعد هم اگر همینطوری بگویی، تکراری میشود. باید با طعم دیگری بگویی؛ مثلاً، ما یک بار از داخل قتلگاه روایت کردیم:
از زیر پلکهای پرخون
دیدم رسیدی در میدان
گفتم به زینب ای خواهر
امانتیام را برگردان
یا مداحی «میبینی از دور در نخلها عمویت را یا نه؟»؛ شما ببینید اینجا دوربین کجاست.
موضوع دیگر صداست. اینها هندسهای دارد. آنقدر تنوعش بالاست که اصلاً اندازه ندارد. شما با یک عدد چهار رقمی چند ترکیب میتوانی بسازی؟ با عواملی مثل دستگاهها که در مداحی در اختیار دارید، نغمههایی که روی آن بحث و شناخته شده هستند و الان محصور به آن دوازده دستگاه و ردیف آواز نیست از جمله نواهای نواحی مثل مازندرانی، گیلکی، آذری، خراسانی، بلوچی و عربی؛ مثلاً، اگر شما همین لحن کردی را بشناسید و بعد ضربها را هم بلد باشید، میبینید که ترکیب اینها در نوع خواندن -نه در ماهیت- چقدر متنوع میشود. این خودش آنقدر ظرفیت نوآوری دارد که دیگر نیاز نیست که به سراغ چیز دیگری بروید. این کار هندسهای دارد. بالاخره اینقدر تنوعش بالاست که اصلاً اندازه ندارد.
قبل از کرونا هیأت بزرگی داشتید. در دوران کرونا یکدفعه تصویری میبینیم که شما روی وانت در جنوب تهران برای پنج شش نفر مداحی میکنید. تفاوت عجیبی با آن وضعیت قبلی دارد. تندادن به چنین وضعیتی ساده و راحت نیست! از این وضعیت بگویید!
راحت است آقا! اولاً، آن کسانی که قبل از کرونا به هیأت ما میآمدند، برای دیدن من نمیآمدند که! برای روضه میآمدند. ثانیاً، ما مأمور به وظیفهایم. من در قبر باید پاسخ یکسری اشتباهات و کارهایم را خودم بدهم. این چند ده هزار نفر آدمی که در فضای مجازی و تلویزیون و هیأت ما را دنبال میکنند، هیچکدام جوابگوی کارهای من نیستند و نخواهند بود. من میمانم و کارهایم. شب اول قبر من نمیتوانم امام حسین علیهالسلام را گروگان بگیرم. وقتی شما مسئولیت کارت با خودت باشد، باید تصمیمی بگیری که خودت جواب بدهی.
من نوکر مردمم، ولی اگر قرار باشد بهخاطر مردم در آتش جهنم بروم، دیگر نیستم. اگر قرار باشد در آتش بروم، دیگر این کار را نمیکنم. در جایی که وظیفهام است و هر کاری که وظیفهام است حتماً اشتباه هم دارم. وقتی وظیفهات را انجام بدهی، دیگر مسئولیتی به عهدهات نیست. من خودم کاری را که وظیفهام هست انجام میدهم.
بدون تعارف میگویم این کار راحت نیست. کسی که برای چند هزار نفر مداحی میکرده یکدفعه تصویرش منتشر میشود که برای چند نفر در جنوب شهر دارد روضه میخواند!
خیلی خوب است. اینجا جایی بود که دوست دارم در آن باشم.
چرا؟
دوست دارم.
چرا دوست دارید؟
چگالی خلوصش بالاست.
اصلاً به فکر این نبودید که چه تصویری دارد از شما بیرون میآید و ممکن است عدهای آن را دست بیندازند؟
اتفاقاً رفتم به مادرم گفتم میخواهم کاری انجام دهم که خیلیها مخالفاند. خیلی از دوستان نزدیکم هم مخالفت کردند و گفتند این کار خوب نیست.
چقدر به دل خودتان نشست؟
خیلی! اصلاً تکرارنشدنی است. اگر کار را برای خدا انجام بدهی، مسئولیتش راحت است.
پیشنهادش از کجا آمد؟
پسرم داوود گفت بابا بیا دسته راه بیندازیم. گفتم راهانداختن دسته ممنوع است. گفت خب فقط وانتش را راه بینداز و راه افتاد.
گفتوگو را با حاجقاسم سلیمانی تمام کنیم. ایشان به هیأت شما میآمد و ارتباطاتی با هم داشتید. در پس ذهن حاجمحمود کریمی نسبت به این شخصیت چه میگذرد؟
حاجقاسم الان هست، باور کن! هر کسی از ظنّ خودش یار حاجقاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیأت که میآمد، بغل منبر مینشست. کلاً این قسمت را فیلمبرداری نمیکردیم. یا اگر نمیرسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه میآمد و روضه را گوش میکرد، بعد با موتور میرفت.
بعضی مواقع فرصت نمیشود که بعضی از بچههایمان بنشینند پای روضه و همهاش در رفتوآمدند. من خودم نذر روضه داشتم و ساعت پنج شش روضه را با این بچهها و خانوادهام شروع میکردم. ایشان هم با خانوادهشان میآمد، روضهاش را گوش میکرد، بعد هم که میخواست برود، مینشست بند کفش نوههایش را میبست. این را من خودم بارها دیدم. حاجقاسم فوق تصور ما دستنیافتنی بود. واقعاً شهید بود، ما نفهمیدیم.
نیمنگاه
هیأت رایةالعباس (هیأت رزمندگان منطقه شمیرانات)، بعد از شهادت شهدای 8سال دفاع مقدس بهوجود آمد. شهدا زائیده هیأتاند و همانطور که حضرت آقا فرمودند هیأت شهیدپرور است. در همین هیأت کسی بود که بعد از تمامشدن مجلس، حسینیه را جارو میزد. بعد از شهادتش، فهمیدیم مصطفی احمدیروشن، از دانشمندان هستهای است.
این همان هندسه است که شهید از هیأت بیرون میآید. بعد یک مداح خوب از دل شهید بیرون میآید. منِ روضهخوان در جایگاه خودم هم در دامان دو شهید بزرگ شدم. ما میهمان این شهدا هستیم و آنها روی ما تأثیر میگذارند و کار خودشان را انجام میدهند. به لطف امام حسین علیهالسلام، این شهدا خیلی به ما لطف میکنند. یک جاهایی از برکت شهدا جلوگیری میشود که از خطا رفتن ماست. کسی در گوش آنها نخوانده بود. آنها یک جمله را از حضرت امام یا حضرت آقا شنیدند، درک کردند و رفتند. نایستادند که بهشان گفته شود.
سیدحسن نصرالله میگوید ما دقت میکنیم ببینیم نظر آقا به چیست، آن را برای خودمان فرض میدانیم، نمیایستیم که ایشان دستور بدهند.
هر کسی از ظنّ خودش یار حاجقاسم شده است. او بنده خالصی بود. هیأت که میآمد، بغل منبر مینشست. کلاً این قسمت را فیلمبرداری نمیکردیم. یا اگر نمیرسید، بعدازظهرها طبقه همین بالای حسینیه میآمد و روضه را گوش میکرد، بعد با موتور میرفت.
مداحی باید مداحی بماند. ما نوآوری داریم، اما «نوآوری» بعضی مواقع «نوعآوری» میشود. اصلاً یک نوع دیگر را میآوریم و هویتش عوض میشود. من اگر روضهخوان نباشم و یک چیز دیگر قاطیاش بکنم، دیگر کسی احترامی برای من قائل نیست. عرض من این است که مداح از جهت هنری باید مکاتب را بشناسد، ولی غرق آنها نشود.
آیتالله رئیسی، رئیس جمهور در گفت وگوی تلفنی با مکرون، رئیس جمهور فرانسه تأکید کرد
سه شرط توافق در وین لغو تحریمها ، تضمین معتبر، پایان ادعاهای سیاسی
رؤسای جمهور ایران و فرانسه در گفتوگوی تلفنی آخرین وضعیت مذاکرات هستهای وین را مورد بحث و بررسی قرار دادند. آیتالله سید ابراهیم رئیسی دیروز شنبه در گفتوگوی تلفنی با امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه با بیان اینکه هیأت ایرانی با جدیت در حال پیشبرد مذاکرات وین است، گفت: جمهوری اسلامی ایران در طول مذاکرات پیشنهادهای سازندهای ارائه کرده است و پیشنهادهای مطرح شده از سوی طرفهای دیگر مذاکره را براساس میزان انطباق آنها با منافع ملت ایران، مورد بررسی قرار داده است. رئیس جمهور با بیان اینکه هیأت ایرانی بارها اعلام کرده از ابتکاراتی که متضمن تأمین و حفظ حقوق ملت ایران باشند، استقبال میکند، افزود: فشارها یا ادعاهای سیاسی با هدف حفظ اهرم فشار بر ملت ایران مطرح شدهاند و چشمانداز حصول توافق را تضعیف میکنند. آیتالله رئیسی تأکید کرد که هرگونه توافقی در وین باید شامل لغو تحریمها، ارائه تضمین معتبر و بسته شدن مسائل و ادعاهای سیاسی گردد. دکتر رئیسی با اشاره به اینکه سابقه تعامل جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گزارشهای متعدد این آژانس مبنی بر تأیید صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای کشورمان گواه بر دروغین بودن ادعاهای برخی کشورهاست، اظهار داشت: ایران برای اثبات حسن نیت خود همواره بر همکاری حرفهای با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید داشته است و در این راستا باید مراقب فتنهانگیزی دشمنان بود. امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز در این گفتوگوی تلفنی گفت که پیشرفتهای خوبی در مذاکرات وین حاصل شده است و این امیدواری را داریم که مذاکرات هر چه زودتر به نتیجه برسد. رؤسای جمهوری ایران و فرانسه در این مکالمه تلفنی همچنین درباره آخرین وضعیت همهگیری کرونا و نیز تحولات منطقه تبادل نظر کردند. آیتالله رئیسی با اشاره به نقش فعال ایران در مبارزه با تروریسم در کنار عراق و سوریه تصریح کرد: اگر مقابله مؤثر ایران و بخصوص شهید سلیمانی با تروریسم نبود، امروز داعش در اروپا مستقر شده بود.
«ایران» از چالشهای مراکز درمانی اطفال و ضرورت واکسیناسیون کودکان زیر 12 سال در پیک اُمیکرون گزارش میدهد
کودکان روی موج کرونا
عمده فوت شدگان کرونایی در تهران بیمارانی هستند که واکسن دریافت نکردهاند
فریبا خان احمدی
خبرنگار
منحنی شیوع اپیدمی اُمیکرون در حالی به سمت قله پیک ششم حرکت میکند که براساس نتایج آخرین بررسیهای وزارت بهداشت در صد و چهارمین هفته منتهی به اپیدمی کووید19 در کشور، روند بستری و فوتی ناشی از این بیماری در عمده استانها افزایش بارزی داشته است. همچنین میزان مرگهای هفتگی کرونایی در استان تهران که مدتی دو رقمی بود، در هفته اخیر سه رقمی شد. در ادامه مرور روند همهگیری این را هم در نظر بگیرید که تعداد موارد فوت جدید در کشور 952 نفر بوده که عدد قابل تأملی است. یعنی روزانه بهطور متوسط نزدیک به 140 نفر قربانی سویه اُمیکرون شدهاند و نزدیک به 200 هزار بیمار کرونایی در هفت روز در کشور شناسایی شده است. از سوی دیگر با گسترش سویه اُمیکرون در کشور و از سوی دیگر کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی، تعداد شهرهای با وضعیت قرمز در کشور از ۲۴۷ به ۳۳۷ شهر افزایش یافت. آخرین وضعیت رنگبندی شهرستانها نشان میدهد، هم اینک 337 شهر در وضعیت قرمز، 64 شهر در وضعیت نارنجی و 47 شهر در وضعیت زرد کرونایی قرار دارند و نقاط آبی رنگ روی نقشه کرونایی به صفر مورد رسیده است. تغییر رنگ نقشه مناطق و همچنین آمار بالای مبتلایان حاکی از روزهای سخت در دو هفته آتی است. طبق اعلام وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی سرعت انتشار اُمیکرون در کشور فراتر از پیشبینیهاست و با ادامه تاخت و تاز اُمیکرون از امروز تا دو هفته دیگر منحنی پیک ششم به سمت قله صعود خواهد کرد و بعد از آن یعنی اواخر اسفند ماه شیب قله پیک ششم نزولی خواهد شد. در چنین شرایطی این روزها متخصصان حوزه سلامت علاوه بر تکمیل واکسیناسیون خانوادهها همچنین بر واکسیناسیون کودکان زیر 12 سال تأکید دارند. وزارت بهداشت نیز از خانوادهها درخواست کرده کودکان 5 تا 12 سال را سریعاً واکسینه کنند. این در حالی است که طبق اعلام سرپرست مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت، آمار کودکانی که واکسن کرونای خود را دریافت کردهاند امیدوارکننده نیست و تاکنون 5 تا 6 درصد کودکان واجد شرایط زیر 12 سال واکسن کرونا را تزریق کردهاند. نکته قابل توجه آنکه هم اینک 21 درصد بستریهای سویه اُمیکرون در ایران کودکان هستند. طبق اعلام علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، واکسن پاستوکووک یا همان سوبرانا دو که در لیست اضطراری سازمان بهداشت جهانی بر اساس بهکارگیری در ردههای سنی زیر 18 سال آمده است، مراحل اولیه اقدام برای دریافت تأیید سازمان بهداشت جهانی را طی کرده و جزو واکسنهای مورد تأیید برای اطفال دو ساله در دنیا است. ناجی با بیان اینکه بیشتر کودکان هنوز واکسینه نشدهاند و باید بیشتر مراقبشان باشیم، میگوید: واکسن فایزر نیز توسط FDA و CDC برای کودکان تأیید شده و سوبرانا توسط کوبا و کلمبیا و سینوفارم نیز در برخی دیگر کشورها تأیید شده و این واکسنها در لیست سازمان بهداشت جهانی قرار دارند. البته این به معنای اخذ مجوز از سازمان بهداشت جهانی نیست.
با همه اینها واکسیناسیون کودکان تصمیم آسانی برای پدرها و مادرها نیست. سه واکسن پاستوکووک، سینوفارم و فایزر در زمینه کودکان تحقیقاتی انجام دادهاند. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی سال گذشته تا اکتبر 2021 و قبل از ظهور سویه اُمیکرون میزان ابتلا در کودکان 5 تا 14 سال 7 میلیون نفر مبتلا گزارش شده که هزار و 328 نفرشان جانشان را از دست دادند. در اُمیکرون میزان ابتلا و بستری در کودکان بیشتر شده و یکسوم از کودکانی که بستری میشوند امکان انتقالشان به آیسییو وجود دارد. در کنار اینها کودکان میتوانند منبع خوبی برای انتقال باشند.
واکسن پاستوکووک در ونزوئلا مجوز گرفته و در کوبا نیز مجوز تزریق دارد، در ایران نیز این واکسن مجوز تزریق برای کودکان زیر 12 سال دارد ولی تاکنون عوارض جدی از آن گزارش نشده است. کشورهای امارات و چین نیز واکسن سینوفارم را برای تزریق بالای سه سال تأیید کردهاند چون اثربخشی واکسن در سنین 5 تا 10 سال صددرصد است. درباره عوارض واکسنها نیز گفته میشود که عوارض شان در کودکان کوتاه مدت است بهطوری که با تزریق واکسن سینوفارم در کودکان 6 تا 11 سال 29 درصدشان دچار عوارض شدند و علائم خفیف شامل درد دست، تب و سرفه و اسهال و سرفه و سردرد گزارش شده است.
افزایش بیسابقه تعداد مراجعین سرپایی کودکان در بیمارستان مفید
کادر درمان شاغل در بخشهای عفونی مراکز درمانی تخصصی اطفال نیز بر این باورند که التهاب روزهای کرونایی با درگیری کودکان بیشتر میشود، سویهای که اگر چه ابتدا تصور میشد نسبت به سویههای پیشین خود کمخطرتر است، اما حالا با رشد پنج برابری آمار فوتیهای کرونایی در طول یک ماه گذشته ضرب شستش را نشان داد. اُمیکرون به رغم ساده انگاریها میتواند طی دو هفته آینده آمار سهمگینتری را رقم بزند. دکتر شهناز آرمین مسئول کمیته کنترل عفونت در بیمارستان مفید در پاسخ به اینکه نرخ ابتلا و بستری کودکان در پیک اُمیکرون را نسبت به پیکهای قبلی کرونا چطور ارزیابی میکنید؟ به «ایران» میگوید: در سویههای قبلی ویروس کرونا به دلایل محتملی از جمله اینکه کودکان رسپتورهای(گیرندههای سلولی) کمتری برای چسبندگی به آنتی ژنهای ویروس دارند، اغلب ناقل بیعلامت هستند یا بیماری شدید در آنها کمتر است. با این حال کودکان همیشه درگیری با کووید19 داشتهاند اما بیماریزایی در آنها بشدت بزرگسالان نبود.
دکتر آرمین در ادامه میافزاید: آمار و شواهد نشان میدهد که افراد بالغ واکسینه شده نسبت به واکسینه نشدهها بیماری را خفیف میگیرند اما طیفی از جامعه از جمله کودکان که واکسینه نشدهاند با علائم تب بالا، اسهال و استفراغ، بیحالی و نداشتن تغذیه صحیح و کاهش وزن به مراکز درمانی مراجعه میکنند. اگرچه درگیری قسمت تحتانی دستگاه تنفسی در کودکان بهطور کلی زیاد نیست و درصد کمی از کودکان مبتلا به اُمیکرون به دلیل مشکلات تنفسی در آیسییو بستری میشوند اما اغلب کودکان دارای علائم ذکر شده نیاز به درمانهای مراقبتی در بیمارستان دارند همه اینها باعث شده حجم مراجعه کودکان به بیمارستان افزایش پیدا کند.
به گفته مسئول کمیته کنترل عفونت در بیمارستان مفید، مراجعه کودکان سرپایی نسبت به پیکهای قبلی افزایش چشمگیری داشته است، روزانه بهطور متوسط بین 400 تا 500 کودک با علائم مشکوک به اُمیکرون به اورژانس بیمارستان مفید کودکان مراجعه میکنند و بطور میانگین روزانه 20 کودک مبتلا به اُمیکرون بستری میشوند برای همین در حال حاضر همه 28 تخت بستری کووید19 پر شده و 20 تخت بخشهای پرکووید نیز پر از کودکان مشکوک به علائم اُمیکرون است. البته امکان دارد وضعیت به مراتب نیز بدتر شود، تعداد مراجعین به قدری بالا رفته که کودکان نیازمند به بستری در اورژانس بستری موقت میشوند. همه اینها منجر به استهلاک کادر درمان و ابتلای آنها به بیماری شده است که در نتیجه باعث شده کادر درمان از چرخه ارائه خدمات خارج و فشار مضاعفی به نیروهای فعال در بخشها وارد شود.
این متخصص عفونی میگوید: چالش اصلی ما ابتلای کودکان دارای بیماری زمینهای، مبتلایان به سرطان، پیوند عضو، دیابت، بیماران کلیوی و روماتولوژی است که عمده مرگهای ناشی از کرونا نیز بین این کودکان اتفاق میافتد یعنی اُمیکرون به تنهایی باعث فوت کودکان نشده است.
او با بیان اینکه پزشکان بیمارستان مفید روزانه دو برابر استانداردهای تعریف شده به کودکان کرونایی خدمات ارائه میدهند، همچنین درباره چالش دسترسی به دارو در بخش اطفال عنوان میکند: مسأله اصلی ما کمبود داروی «IVIG »است، این دارو ایمونوگلوبین است که برای کودکان مبتلا به کرونا و دچار التهاب تجویز میشود. به دلیل افزایش تعداد مبتلایان، نگرانی از کمبودهای این دارو در کشور افزایش یافته است.
این متخصص عفونی با تأکید بر اینکه یکی از مسائل اصلی مراکز درمانی اطفال کمبود تختهای آیسییو است، میگوید: ما مجبور شدهایم در بیمارستان مفید تخت آیسییوی کووید19 ایجاد کنیم، از طرفی خانوادهها کودکانشان را با تب بالا و علائم مشکوک به کرونا به بیمارستان میآورند، این گروه از کودکان تا زمانی که جواب تست کوویدشان آماده نشده نمیتوانند وارد بخشهای عادی شوند. همین مسأله موجب نارضایتی خانوادهها میشود، برای همین مجبور شدهایم برای کودکان مشکوک به اُمیکرون بخشهای پر کووید19 را آماده کنیم.
وی درباره چرایی آمار بالای ابتلای کودکان به اُمیکرون نیز عنوان میکند: خانوادهها تصورشان بر این است چون دو یا سه دوز واکسن تزریق کردهاند نیازی به استفاده از ماسک ندارند، بنابراین پس از ابتلا به بیماری بلافاصله کودکان را نیز در معرض ابتلا قرار میدهند. همچنین تصورشان بر این است که اُمیکرون نوعی سرماخوردگی است در حالی که اُمیکرون سرماخوردگی ساده نیست. توصیه ما این است که حتماً فاصلهگذاری اجتماعی را در کودکان جدی بگیرید، چون کودکان در سنین پایین امکان استفاده از ماسک را ندارند. از طرفی واکسیناسیون کودکان زیر 12 سال با واکسنهای توصیه شده وزارت بهداشت بسیار نکته مهمی است چرا که ابتلای مجدد به اُمیکرون زیاد است یعنی برای کسی که اُمیکرون گرفته به فاصله یک ماه مجدداً احتمال درگیری وجود دارد، بنابراین اگر چرخه را قطع نکنیم ویروس در جامعه میچرخد و امکان اینکه موتاسیون دیگری به سرایت اُمیکرون و به شدت دلتا باشد، زیاد است.
بــــرش
به بهانه دومین سالگرد ورود کرونا
مهمان ناخوانده قرن
731 روز از جدال نفسگیر ما با کرونا که تاکنون نزدیک به 7 میلیون ایرانی را مبتلا و 135 هزار نفر را به کام مرگ کشانده در کشور میگذرد. ظهور ویروس مخوف و ناشناخته، سردرگمی، ترس، وحشت، چهرههای هراسناک، کادر درمان مستأصل و... این توصیف آخرین روز بهمن ماه سال 1398 است. دو سال پیش در چنین روزی ویروس نوظهوری که حتی اسمش به گوش کسی نخورده بود با خرده اخبار درز یافته از ووهان چین شروع شد. ویدیوهایی در فضای مجازی و رسانههای مختلف پخش میشد که چینیها در معابر و خیابانها از شدت تب و بیحالی روی زمین میافتادند، کادر درمان با لباسهایی شبیه آدم فضاییها و با برانکاردهایی که پشت سرهم مقابل بیمارستان ردیف شده بود، بیماران را از آمبولانسها جابهجا میکردند. تصاویر پرستارانی که هفتهها کودکانشان را در آغوش نکشیده بودند، چهرههای درهم خمیدهشان با رد ماسک و مبتلایان قرنطینه بخشی از روایتهای باورنکردنی از اوضاع هولناک در چین بود. هرچند همان ابتدا فرض بر این بود ویروس کرونا، چینی است و از مرزهای پهناور فلات تبت عبور نخواهد کرد اما این فرضیه در چشم برهمزدنی رنگ باخت و ویروس کرونا که بعدها به کووید19 تغییر نام یافت در مدت زمان کوتاهی دنیا را به سیطره خودش درآورد. صدای همهگیری در همه جای دنیا پیچید و حالا در سومین سالگرد بزرگترین پاندمی قرن هنوز محققان نمیدانند با وجود کشف انواع واکسنها پایان این پاندمی چه زمانی است. ویژگی برجسته میهمان ناخوانده قرن، فراگیری و میزان سرایتپذیری بالایش بود. پیک اول با طوفان سهمگین کرونا در نهایت با 35 مورد فوتی در 27 اردیبهشت به پایان رسید. در ادامه پیک دوم از اواخر خرداد 99 آغاز شد. این پیک را باید فاز انفجار اطلاعات بیارزش، سفرهای تابستانی و افزایش برگزاری جشنهای ازدواج نامید تا جایی که با افزایش بیتوجهیها میزان موارد مرگهای رسمی به 500 عدد در روز نزدیک شد. پیک سوم بیماری در نیمه دوم سال 99 یا همان پاییز معروف سیاه کرونایی و با شیوع سویه انگلیسی بتا آغاز شد و محدودیتهای هوشمند کرونایی را به اجرا در آورد. در نهایت پیک چهارم بعد از سفرهای نوروزی 1400 اوج گرفت و در این بین روزانه بیش از 300 مورد مرگ ثبت میشد. فاجعه و بحران جدی کرونا با شروع پیک پنجم از اوایل تیر 1400 شروع شد و شیوع سویه دلتا روزهای غمبار بیسابقهای را در کشور رقم زد و در برخی شهرها کار به حفر گورهای دسته جمعی رسید. در دوم شهریور ماه رکورد مرگ و میرها با 702 مورد شکسته شد. در نهایت اواسط مرداد ماه با روی کار آمدن دولت سیزدهم و جاری شدن سیل واکسنها به کشور امید به جامعه بازگشت تا اینکه 13 آبان با تزریق 1.6 میلیون دوز رکورد تزریق واکسن در کشور ثبت شد. از اوایل آذر ماه در سایه واکسیناسیون گسترده و تزریق نزدیک به 138 میلیون دوز واکسن پیک پنجم بیماری رو به کاهش گذاشت، مراکز درمانی پس از ماهها رنگ آرامش به خود میدید اما کرونا روز به روز تغییر چهره میداد و پس از پنج مرتبه جهش رد پای سویه نوظهور اُمیکرون 28 آذر ماه در کشور دیده شد که تا به امروز طغیان این سویه نوظهور ادامه دارد. با همه اینها هنوز کسی نمیداند تا چه زمانی کرونا جان شهروندان را میبلعد و کجا فرمان ایست کامل میدهد.
خبرنگار
منحنی شیوع اپیدمی اُمیکرون در حالی به سمت قله پیک ششم حرکت میکند که براساس نتایج آخرین بررسیهای وزارت بهداشت در صد و چهارمین هفته منتهی به اپیدمی کووید19 در کشور، روند بستری و فوتی ناشی از این بیماری در عمده استانها افزایش بارزی داشته است. همچنین میزان مرگهای هفتگی کرونایی در استان تهران که مدتی دو رقمی بود، در هفته اخیر سه رقمی شد. در ادامه مرور روند همهگیری این را هم در نظر بگیرید که تعداد موارد فوت جدید در کشور 952 نفر بوده که عدد قابل تأملی است. یعنی روزانه بهطور متوسط نزدیک به 140 نفر قربانی سویه اُمیکرون شدهاند و نزدیک به 200 هزار بیمار کرونایی در هفت روز در کشور شناسایی شده است. از سوی دیگر با گسترش سویه اُمیکرون در کشور و از سوی دیگر کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی، تعداد شهرهای با وضعیت قرمز در کشور از ۲۴۷ به ۳۳۷ شهر افزایش یافت. آخرین وضعیت رنگبندی شهرستانها نشان میدهد، هم اینک 337 شهر در وضعیت قرمز، 64 شهر در وضعیت نارنجی و 47 شهر در وضعیت زرد کرونایی قرار دارند و نقاط آبی رنگ روی نقشه کرونایی به صفر مورد رسیده است. تغییر رنگ نقشه مناطق و همچنین آمار بالای مبتلایان حاکی از روزهای سخت در دو هفته آتی است. طبق اعلام وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی سرعت انتشار اُمیکرون در کشور فراتر از پیشبینیهاست و با ادامه تاخت و تاز اُمیکرون از امروز تا دو هفته دیگر منحنی پیک ششم به سمت قله صعود خواهد کرد و بعد از آن یعنی اواخر اسفند ماه شیب قله پیک ششم نزولی خواهد شد. در چنین شرایطی این روزها متخصصان حوزه سلامت علاوه بر تکمیل واکسیناسیون خانوادهها همچنین بر واکسیناسیون کودکان زیر 12 سال تأکید دارند. وزارت بهداشت نیز از خانوادهها درخواست کرده کودکان 5 تا 12 سال را سریعاً واکسینه کنند. این در حالی است که طبق اعلام سرپرست مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت، آمار کودکانی که واکسن کرونای خود را دریافت کردهاند امیدوارکننده نیست و تاکنون 5 تا 6 درصد کودکان واجد شرایط زیر 12 سال واکسن کرونا را تزریق کردهاند. نکته قابل توجه آنکه هم اینک 21 درصد بستریهای سویه اُمیکرون در ایران کودکان هستند. طبق اعلام علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، واکسن پاستوکووک یا همان سوبرانا دو که در لیست اضطراری سازمان بهداشت جهانی بر اساس بهکارگیری در ردههای سنی زیر 18 سال آمده است، مراحل اولیه اقدام برای دریافت تأیید سازمان بهداشت جهانی را طی کرده و جزو واکسنهای مورد تأیید برای اطفال دو ساله در دنیا است. ناجی با بیان اینکه بیشتر کودکان هنوز واکسینه نشدهاند و باید بیشتر مراقبشان باشیم، میگوید: واکسن فایزر نیز توسط FDA و CDC برای کودکان تأیید شده و سوبرانا توسط کوبا و کلمبیا و سینوفارم نیز در برخی دیگر کشورها تأیید شده و این واکسنها در لیست سازمان بهداشت جهانی قرار دارند. البته این به معنای اخذ مجوز از سازمان بهداشت جهانی نیست.
با همه اینها واکسیناسیون کودکان تصمیم آسانی برای پدرها و مادرها نیست. سه واکسن پاستوکووک، سینوفارم و فایزر در زمینه کودکان تحقیقاتی انجام دادهاند. طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی سال گذشته تا اکتبر 2021 و قبل از ظهور سویه اُمیکرون میزان ابتلا در کودکان 5 تا 14 سال 7 میلیون نفر مبتلا گزارش شده که هزار و 328 نفرشان جانشان را از دست دادند. در اُمیکرون میزان ابتلا و بستری در کودکان بیشتر شده و یکسوم از کودکانی که بستری میشوند امکان انتقالشان به آیسییو وجود دارد. در کنار اینها کودکان میتوانند منبع خوبی برای انتقال باشند.
واکسن پاستوکووک در ونزوئلا مجوز گرفته و در کوبا نیز مجوز تزریق دارد، در ایران نیز این واکسن مجوز تزریق برای کودکان زیر 12 سال دارد ولی تاکنون عوارض جدی از آن گزارش نشده است. کشورهای امارات و چین نیز واکسن سینوفارم را برای تزریق بالای سه سال تأیید کردهاند چون اثربخشی واکسن در سنین 5 تا 10 سال صددرصد است. درباره عوارض واکسنها نیز گفته میشود که عوارض شان در کودکان کوتاه مدت است بهطوری که با تزریق واکسن سینوفارم در کودکان 6 تا 11 سال 29 درصدشان دچار عوارض شدند و علائم خفیف شامل درد دست، تب و سرفه و اسهال و سرفه و سردرد گزارش شده است.
افزایش بیسابقه تعداد مراجعین سرپایی کودکان در بیمارستان مفید
کادر درمان شاغل در بخشهای عفونی مراکز درمانی تخصصی اطفال نیز بر این باورند که التهاب روزهای کرونایی با درگیری کودکان بیشتر میشود، سویهای که اگر چه ابتدا تصور میشد نسبت به سویههای پیشین خود کمخطرتر است، اما حالا با رشد پنج برابری آمار فوتیهای کرونایی در طول یک ماه گذشته ضرب شستش را نشان داد. اُمیکرون به رغم ساده انگاریها میتواند طی دو هفته آینده آمار سهمگینتری را رقم بزند. دکتر شهناز آرمین مسئول کمیته کنترل عفونت در بیمارستان مفید در پاسخ به اینکه نرخ ابتلا و بستری کودکان در پیک اُمیکرون را نسبت به پیکهای قبلی کرونا چطور ارزیابی میکنید؟ به «ایران» میگوید: در سویههای قبلی ویروس کرونا به دلایل محتملی از جمله اینکه کودکان رسپتورهای(گیرندههای سلولی) کمتری برای چسبندگی به آنتی ژنهای ویروس دارند، اغلب ناقل بیعلامت هستند یا بیماری شدید در آنها کمتر است. با این حال کودکان همیشه درگیری با کووید19 داشتهاند اما بیماریزایی در آنها بشدت بزرگسالان نبود.
دکتر آرمین در ادامه میافزاید: آمار و شواهد نشان میدهد که افراد بالغ واکسینه شده نسبت به واکسینه نشدهها بیماری را خفیف میگیرند اما طیفی از جامعه از جمله کودکان که واکسینه نشدهاند با علائم تب بالا، اسهال و استفراغ، بیحالی و نداشتن تغذیه صحیح و کاهش وزن به مراکز درمانی مراجعه میکنند. اگرچه درگیری قسمت تحتانی دستگاه تنفسی در کودکان بهطور کلی زیاد نیست و درصد کمی از کودکان مبتلا به اُمیکرون به دلیل مشکلات تنفسی در آیسییو بستری میشوند اما اغلب کودکان دارای علائم ذکر شده نیاز به درمانهای مراقبتی در بیمارستان دارند همه اینها باعث شده حجم مراجعه کودکان به بیمارستان افزایش پیدا کند.
به گفته مسئول کمیته کنترل عفونت در بیمارستان مفید، مراجعه کودکان سرپایی نسبت به پیکهای قبلی افزایش چشمگیری داشته است، روزانه بهطور متوسط بین 400 تا 500 کودک با علائم مشکوک به اُمیکرون به اورژانس بیمارستان مفید کودکان مراجعه میکنند و بطور میانگین روزانه 20 کودک مبتلا به اُمیکرون بستری میشوند برای همین در حال حاضر همه 28 تخت بستری کووید19 پر شده و 20 تخت بخشهای پرکووید نیز پر از کودکان مشکوک به علائم اُمیکرون است. البته امکان دارد وضعیت به مراتب نیز بدتر شود، تعداد مراجعین به قدری بالا رفته که کودکان نیازمند به بستری در اورژانس بستری موقت میشوند. همه اینها منجر به استهلاک کادر درمان و ابتلای آنها به بیماری شده است که در نتیجه باعث شده کادر درمان از چرخه ارائه خدمات خارج و فشار مضاعفی به نیروهای فعال در بخشها وارد شود.
این متخصص عفونی میگوید: چالش اصلی ما ابتلای کودکان دارای بیماری زمینهای، مبتلایان به سرطان، پیوند عضو، دیابت، بیماران کلیوی و روماتولوژی است که عمده مرگهای ناشی از کرونا نیز بین این کودکان اتفاق میافتد یعنی اُمیکرون به تنهایی باعث فوت کودکان نشده است.
او با بیان اینکه پزشکان بیمارستان مفید روزانه دو برابر استانداردهای تعریف شده به کودکان کرونایی خدمات ارائه میدهند، همچنین درباره چالش دسترسی به دارو در بخش اطفال عنوان میکند: مسأله اصلی ما کمبود داروی «IVIG »است، این دارو ایمونوگلوبین است که برای کودکان مبتلا به کرونا و دچار التهاب تجویز میشود. به دلیل افزایش تعداد مبتلایان، نگرانی از کمبودهای این دارو در کشور افزایش یافته است.
این متخصص عفونی با تأکید بر اینکه یکی از مسائل اصلی مراکز درمانی اطفال کمبود تختهای آیسییو است، میگوید: ما مجبور شدهایم در بیمارستان مفید تخت آیسییوی کووید19 ایجاد کنیم، از طرفی خانوادهها کودکانشان را با تب بالا و علائم مشکوک به کرونا به بیمارستان میآورند، این گروه از کودکان تا زمانی که جواب تست کوویدشان آماده نشده نمیتوانند وارد بخشهای عادی شوند. همین مسأله موجب نارضایتی خانوادهها میشود، برای همین مجبور شدهایم برای کودکان مشکوک به اُمیکرون بخشهای پر کووید19 را آماده کنیم.
وی درباره چرایی آمار بالای ابتلای کودکان به اُمیکرون نیز عنوان میکند: خانوادهها تصورشان بر این است چون دو یا سه دوز واکسن تزریق کردهاند نیازی به استفاده از ماسک ندارند، بنابراین پس از ابتلا به بیماری بلافاصله کودکان را نیز در معرض ابتلا قرار میدهند. همچنین تصورشان بر این است که اُمیکرون نوعی سرماخوردگی است در حالی که اُمیکرون سرماخوردگی ساده نیست. توصیه ما این است که حتماً فاصلهگذاری اجتماعی را در کودکان جدی بگیرید، چون کودکان در سنین پایین امکان استفاده از ماسک را ندارند. از طرفی واکسیناسیون کودکان زیر 12 سال با واکسنهای توصیه شده وزارت بهداشت بسیار نکته مهمی است چرا که ابتلای مجدد به اُمیکرون زیاد است یعنی برای کسی که اُمیکرون گرفته به فاصله یک ماه مجدداً احتمال درگیری وجود دارد، بنابراین اگر چرخه را قطع نکنیم ویروس در جامعه میچرخد و امکان اینکه موتاسیون دیگری به سرایت اُمیکرون و به شدت دلتا باشد، زیاد است.
بــــرش
به بهانه دومین سالگرد ورود کرونا
مهمان ناخوانده قرن
731 روز از جدال نفسگیر ما با کرونا که تاکنون نزدیک به 7 میلیون ایرانی را مبتلا و 135 هزار نفر را به کام مرگ کشانده در کشور میگذرد. ظهور ویروس مخوف و ناشناخته، سردرگمی، ترس، وحشت، چهرههای هراسناک، کادر درمان مستأصل و... این توصیف آخرین روز بهمن ماه سال 1398 است. دو سال پیش در چنین روزی ویروس نوظهوری که حتی اسمش به گوش کسی نخورده بود با خرده اخبار درز یافته از ووهان چین شروع شد. ویدیوهایی در فضای مجازی و رسانههای مختلف پخش میشد که چینیها در معابر و خیابانها از شدت تب و بیحالی روی زمین میافتادند، کادر درمان با لباسهایی شبیه آدم فضاییها و با برانکاردهایی که پشت سرهم مقابل بیمارستان ردیف شده بود، بیماران را از آمبولانسها جابهجا میکردند. تصاویر پرستارانی که هفتهها کودکانشان را در آغوش نکشیده بودند، چهرههای درهم خمیدهشان با رد ماسک و مبتلایان قرنطینه بخشی از روایتهای باورنکردنی از اوضاع هولناک در چین بود. هرچند همان ابتدا فرض بر این بود ویروس کرونا، چینی است و از مرزهای پهناور فلات تبت عبور نخواهد کرد اما این فرضیه در چشم برهمزدنی رنگ باخت و ویروس کرونا که بعدها به کووید19 تغییر نام یافت در مدت زمان کوتاهی دنیا را به سیطره خودش درآورد. صدای همهگیری در همه جای دنیا پیچید و حالا در سومین سالگرد بزرگترین پاندمی قرن هنوز محققان نمیدانند با وجود کشف انواع واکسنها پایان این پاندمی چه زمانی است. ویژگی برجسته میهمان ناخوانده قرن، فراگیری و میزان سرایتپذیری بالایش بود. پیک اول با طوفان سهمگین کرونا در نهایت با 35 مورد فوتی در 27 اردیبهشت به پایان رسید. در ادامه پیک دوم از اواخر خرداد 99 آغاز شد. این پیک را باید فاز انفجار اطلاعات بیارزش، سفرهای تابستانی و افزایش برگزاری جشنهای ازدواج نامید تا جایی که با افزایش بیتوجهیها میزان موارد مرگهای رسمی به 500 عدد در روز نزدیک شد. پیک سوم بیماری در نیمه دوم سال 99 یا همان پاییز معروف سیاه کرونایی و با شیوع سویه انگلیسی بتا آغاز شد و محدودیتهای هوشمند کرونایی را به اجرا در آورد. در نهایت پیک چهارم بعد از سفرهای نوروزی 1400 اوج گرفت و در این بین روزانه بیش از 300 مورد مرگ ثبت میشد. فاجعه و بحران جدی کرونا با شروع پیک پنجم از اوایل تیر 1400 شروع شد و شیوع سویه دلتا روزهای غمبار بیسابقهای را در کشور رقم زد و در برخی شهرها کار به حفر گورهای دسته جمعی رسید. در دوم شهریور ماه رکورد مرگ و میرها با 702 مورد شکسته شد. در نهایت اواسط مرداد ماه با روی کار آمدن دولت سیزدهم و جاری شدن سیل واکسنها به کشور امید به جامعه بازگشت تا اینکه 13 آبان با تزریق 1.6 میلیون دوز رکورد تزریق واکسن در کشور ثبت شد. از اوایل آذر ماه در سایه واکسیناسیون گسترده و تزریق نزدیک به 138 میلیون دوز واکسن پیک پنجم بیماری رو به کاهش گذاشت، مراکز درمانی پس از ماهها رنگ آرامش به خود میدید اما کرونا روز به روز تغییر چهره میداد و پس از پنج مرتبه جهش رد پای سویه نوظهور اُمیکرون 28 آذر ماه در کشور دیده شد که تا به امروز طغیان این سویه نوظهور ادامه دارد. با همه اینها هنوز کسی نمیداند تا چه زمانی کرونا جان شهروندان را میبلعد و کجا فرمان ایست کامل میدهد.
تغییرات گسترده لایحه بودجه 1401 در کمیسیون تلفیق مجلس با انتقاد وزیر اموراقتصادی و دارایی مواجه شد
ضربه تلفیق به بودجه
از امروز قرار است نخستین سند مالی دولت سیزدهم در صحن مجلس مورد بررسی قرار گیرد
لایحه بودجه 1401 بهعنوان نخستین بودجه دولت سیزدهم که اواخر آذرماه تقدیم مجلس شده بود، پس از طی مراحل بررسی درکمیسیون تلفیق بودجه مجلس قرار است بزودی راهی صحن علنی شود. این درحالی است که درکنار مسئولان دولت، اکثر کارشناسان نیز نسبت به آثارسوء تغییرات گسترده درپیشنهادات دولت هشدارمی دهند. نگاهی به دامنه تغییرات کمیسیون تلفیق بودجه مجلس درلایحه بودجه دولت حاکی از تغییر بسیاری از شاخصهای کلیدی بودجه است، به طوری که وزیراموراقتصادی و دارایی نیز در این باره هشدار داده است.
براساس گفتههای وزیر امور اقتصادی و دارایی، افزایش ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی روی لایحهای که خودش بیشترین میزان درآمد احتمالی را لحاظ کرده، یعنی ۲۰ همت درآمد غیرقابل اتکاءاست.
به گزارش شبکه اخبار اقتصادی و دارایی ایران(شادا)، احسان خاندوزی ضمن برشمردن برخی از ویژگیهای اساسی لایحه بودجه تقدیمی دولت به مجلس، مهمترین الزامات اقتصاد کشور را که باید در این سند مالی انعکاس یابد، مورد اشاره قرار داد.
طبق اعلام وزیر اقتصاد، لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ بهعنوان نخستین سند مالی دولت مردمی که بلافاصله بعد از 4 سال رکود توأم با تورم و افزایش نابرابری، واقع شده و البته نخستین بودجه سده جدید شمسی، حائز اهمیت ویژه است. ما در دولت تلاش کرده بودیم: اولاً کسری ترازعملیاتی را کاهش دهیم و دراین مسیر کنترل جدی مخارج جاری دولت بویژه دستمزدها در دستورکار بود. این یعنی اراده مهار تورم سرکشی که به میراث مانده بود؛ البته همزمان با رشد بیشتر حقوقهای پایین و رشد کمترحقوقهای بالا. ثانیاً کاهش ۵درصدی نرخ مالیات بر شرکتهای تولیدی، پرداخت بخشی از بدهیهای دولت و افزایش سرمایه بانکهای دولتی در کنار بندهای مشوق صنایع بورسی، فرازهایی با هدف کمک به رونق تولید بود. البته به دلیل سیاست کشف فرارهای مالیاتی، در مجموع درآمد مالیاتی شاهد نزدیک ۵۰درصد افزایش نسبت به عملکرد سالجاری است. ثالثا کاهش تسهیلات تکلیفی به شبکه بانکی بهدلیل مشکل ترازنامه اکثر بانکهای دولتی و کاهش اتکای بودجه به فروش اوراق دولت و همچنین افزایش واقعگرایانه درآمدهای نفت، ویژگی دیگر لایحه تقدیمی بود.
خاندوزی در ادامه تأکید کرد: هرچند درخصوص برخی اصلاحات مانند ساختار درآمد-هزینه مربوط به هدفمندی در تبصره ۱۴ و همچنین صندوقهای پیشرفت و عدالت استانی در زمینه اشتغالزایی (تبصره ۱۸) لایحه نیز نتوانسته بود الگوی مطلوب را محقق سازد.
به گفته وی، مصوبه کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۱ حاوی نکات مثبتی در ابعاد اقتصادی است که باید از نمایندگان مجلس از این بابت تشکر کرد، اما به لحاظ راهبردی برخی از سیاستهای اقتصادی، لایحه دولت را دچار تغییر ساخته است: اولاً تغییر فروض درآمدهای نفتی در لایحه (هم افزایش قیمت و هم افزایش حجم صادرات نفت) و افزایش درآمدهای نفتی مربوط به تبصره ۱۴ همگی بهمعنای وابستهتر شدن بودجه به نفت نسبت به لایحه دولت است. باید از بازگشت به دوران اعتیاد بودجه به نفت پرهیز کرد. باید از تجربه شکنندگی، درس آموخت. ثانیاً افزایش ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی روی لایحهای که خودش بیشترین میزان درآمد احتمالی را لحاظ کرده بود، یعنی ۲۰ همت درآمد غیرقابل اتکاء و ثالثاً الزام به فروش ۱۳۰ هزار میلیارد تومان سهام شرکتهای دولتی برای تأمین منابع صندوقهای بازنشستگی و امثال آن به لحاظ اقتصادی ادامه روند غلط «خصوصیسازی براساس رد دیون» تلقی میشود و آثار منفی آن بر عملکرد بنگاههای واگذار شده و همچنین بازار سرمایه غیرقابل انکار است. دولت و مجلس باید مشکل صندوقهای بازنشستگی را بهطور اساسی چاره نمایند.رابعاً افزایش حدود هزار هزار میلیارد تومان بر تسهیلات تکلیفی بانکهای دولتی که غالباً خود دچار مشکل ترازنامه هستند یا به معنای عدم تحقق تکالیف بودجه از روز نخست تلقی میشود یا بر دامنه مشکلات شبکه بانکی خواهد افزود. بنده بهعنوان کسی که مدافع نظریه «هدایت اعتبار» هستم و از ایفای نقش بانکها در راستای اهداف توسعه اقتصاد ملی حمایت میکنم این شیوه از تسهیلات تکلیفی را مفید به حال اقتصاد ایران نمیدانم.
کمیسیون تلفیــــــــق ، اصلاحات بودجهای دولت را کنار گذاشت
مدیرگروه اقتصاد کلان مرکز پژوهشهای مجلس نیز گفت: برای تحقق بهبود شرایط اقتصادی و تداوم خوشبینی که شکل گرفته دولت باید در اصلاحات ساختاری اقتصادی ثابت قدم باشد و سعی کند همراهی مجلس را هم جلب کند.
به گزارش ایبنا، محمدرضا عبداللهی، با تأکید بر اینکه در این مسیر تهدیدهایی برای اقتصاد ایران وجود دارد، اظهار کرد: اصلاحاتی که در بودجه ۱۴۰۱ دولت بخصوص در بخش مالیاتی وجود دارد با مصوبات کمیسیون تلفیق برگردانده شده، مثل اینکه دولت تأکید داشت سن بازنشستگی افزایش یابد اما از سوی مجلس رد شد؛ یا بخشی از اصلاحات مالیاتی که لغو شد. این موضوعات نشان میدهد مجلس آن همراهی که را مورد انتظار دولت بوده نداشته است. وی با اشاره به تهدید دیگر در این مسیر، ادامه داد: از سوی دیگر منابع نفتی بودجهای هم به میزان قابل توجهی زیاد شده است در صورتی که اگر به هر دلیلی درآمدهای نفتی درسال آینده محقق نشود میتواند به کسری بودجه فزاینده دامن بزند و تهدید بزرگی برای افزایش نرخ تورم در سال آینده باشد.
براساس گفتههای وزیر امور اقتصادی و دارایی، افزایش ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی روی لایحهای که خودش بیشترین میزان درآمد احتمالی را لحاظ کرده، یعنی ۲۰ همت درآمد غیرقابل اتکاءاست.
به گزارش شبکه اخبار اقتصادی و دارایی ایران(شادا)، احسان خاندوزی ضمن برشمردن برخی از ویژگیهای اساسی لایحه بودجه تقدیمی دولت به مجلس، مهمترین الزامات اقتصاد کشور را که باید در این سند مالی انعکاس یابد، مورد اشاره قرار داد.
طبق اعلام وزیر اقتصاد، لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ بهعنوان نخستین سند مالی دولت مردمی که بلافاصله بعد از 4 سال رکود توأم با تورم و افزایش نابرابری، واقع شده و البته نخستین بودجه سده جدید شمسی، حائز اهمیت ویژه است. ما در دولت تلاش کرده بودیم: اولاً کسری ترازعملیاتی را کاهش دهیم و دراین مسیر کنترل جدی مخارج جاری دولت بویژه دستمزدها در دستورکار بود. این یعنی اراده مهار تورم سرکشی که به میراث مانده بود؛ البته همزمان با رشد بیشتر حقوقهای پایین و رشد کمترحقوقهای بالا. ثانیاً کاهش ۵درصدی نرخ مالیات بر شرکتهای تولیدی، پرداخت بخشی از بدهیهای دولت و افزایش سرمایه بانکهای دولتی در کنار بندهای مشوق صنایع بورسی، فرازهایی با هدف کمک به رونق تولید بود. البته به دلیل سیاست کشف فرارهای مالیاتی، در مجموع درآمد مالیاتی شاهد نزدیک ۵۰درصد افزایش نسبت به عملکرد سالجاری است. ثالثا کاهش تسهیلات تکلیفی به شبکه بانکی بهدلیل مشکل ترازنامه اکثر بانکهای دولتی و کاهش اتکای بودجه به فروش اوراق دولت و همچنین افزایش واقعگرایانه درآمدهای نفت، ویژگی دیگر لایحه تقدیمی بود.
خاندوزی در ادامه تأکید کرد: هرچند درخصوص برخی اصلاحات مانند ساختار درآمد-هزینه مربوط به هدفمندی در تبصره ۱۴ و همچنین صندوقهای پیشرفت و عدالت استانی در زمینه اشتغالزایی (تبصره ۱۸) لایحه نیز نتوانسته بود الگوی مطلوب را محقق سازد.
به گفته وی، مصوبه کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۱ حاوی نکات مثبتی در ابعاد اقتصادی است که باید از نمایندگان مجلس از این بابت تشکر کرد، اما به لحاظ راهبردی برخی از سیاستهای اقتصادی، لایحه دولت را دچار تغییر ساخته است: اولاً تغییر فروض درآمدهای نفتی در لایحه (هم افزایش قیمت و هم افزایش حجم صادرات نفت) و افزایش درآمدهای نفتی مربوط به تبصره ۱۴ همگی بهمعنای وابستهتر شدن بودجه به نفت نسبت به لایحه دولت است. باید از بازگشت به دوران اعتیاد بودجه به نفت پرهیز کرد. باید از تجربه شکنندگی، درس آموخت. ثانیاً افزایش ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی روی لایحهای که خودش بیشترین میزان درآمد احتمالی را لحاظ کرده بود، یعنی ۲۰ همت درآمد غیرقابل اتکاء و ثالثاً الزام به فروش ۱۳۰ هزار میلیارد تومان سهام شرکتهای دولتی برای تأمین منابع صندوقهای بازنشستگی و امثال آن به لحاظ اقتصادی ادامه روند غلط «خصوصیسازی براساس رد دیون» تلقی میشود و آثار منفی آن بر عملکرد بنگاههای واگذار شده و همچنین بازار سرمایه غیرقابل انکار است. دولت و مجلس باید مشکل صندوقهای بازنشستگی را بهطور اساسی چاره نمایند.رابعاً افزایش حدود هزار هزار میلیارد تومان بر تسهیلات تکلیفی بانکهای دولتی که غالباً خود دچار مشکل ترازنامه هستند یا به معنای عدم تحقق تکالیف بودجه از روز نخست تلقی میشود یا بر دامنه مشکلات شبکه بانکی خواهد افزود. بنده بهعنوان کسی که مدافع نظریه «هدایت اعتبار» هستم و از ایفای نقش بانکها در راستای اهداف توسعه اقتصاد ملی حمایت میکنم این شیوه از تسهیلات تکلیفی را مفید به حال اقتصاد ایران نمیدانم.
کمیسیون تلفیــــــــق ، اصلاحات بودجهای دولت را کنار گذاشت
مدیرگروه اقتصاد کلان مرکز پژوهشهای مجلس نیز گفت: برای تحقق بهبود شرایط اقتصادی و تداوم خوشبینی که شکل گرفته دولت باید در اصلاحات ساختاری اقتصادی ثابت قدم باشد و سعی کند همراهی مجلس را هم جلب کند.
به گزارش ایبنا، محمدرضا عبداللهی، با تأکید بر اینکه در این مسیر تهدیدهایی برای اقتصاد ایران وجود دارد، اظهار کرد: اصلاحاتی که در بودجه ۱۴۰۱ دولت بخصوص در بخش مالیاتی وجود دارد با مصوبات کمیسیون تلفیق برگردانده شده، مثل اینکه دولت تأکید داشت سن بازنشستگی افزایش یابد اما از سوی مجلس رد شد؛ یا بخشی از اصلاحات مالیاتی که لغو شد. این موضوعات نشان میدهد مجلس آن همراهی که را مورد انتظار دولت بوده نداشته است. وی با اشاره به تهدید دیگر در این مسیر، ادامه داد: از سوی دیگر منابع نفتی بودجهای هم به میزان قابل توجهی زیاد شده است در صورتی که اگر به هر دلیلی درآمدهای نفتی درسال آینده محقق نشود میتواند به کسری بودجه فزاینده دامن بزند و تهدید بزرگی برای افزایش نرخ تورم در سال آینده باشد.
ابلاغیه رئیس جمهور خطاب به دستگاههای مسئول صادر شد
9 فرمان برای مقابله با قاچاق
گروه سیاسی/ کمتر از یک ماه پس از تأکید رهبر معظم انقلاب برای «مبارزه قاطع و بیرحمانه با قاچاق»، دستورالعمل 9 مادهای رئیس جمهور در زمینه «پیشگیری و مقابله با قاچاق کالا و ارز» روز گذشته خطاب به ارکان مختلف دولت صادر شد. این دستورالعمل، ابعاد مختلف قاچاق کالا به کشور، از حوزههای سختافزاری مانند ساماندهی بازارچههای مرزی و شناسایی سرشاخههای قاچاق تا حوزههای نرمافزاری همچون ایجاد و تکمیل سامانههای جامع تجارت با هدف رصد یک کالا، از لحظه ثبت سفارش تا توزیع در بازار داخلی را شامل میشود. همچنین این دستورالعمل 9 بندی، تقریباً همه نهادهای درگیر در مبارزه با قاچاق و صیانت از تولید داخل، در وزارت کشور تا اطلاعات و صمت و بانک مرکزی را درگیر کرده و مسئولیتهای اجرایی هریک در این زمینه را مشخص میکند.
رهبری چه گفته بودند؟
بیانات رهبر معظم انقلاب که حاوی عبارتهای صریح و قاطع در زمینه مبارز با قاچاق کالا بود، 10 بهمن ماه ایراد شد. رهبر انقلاب در این روز در دیدار جمعی از تولیدکنندگان و فعالان صنعتی، با بیان اینکه «جلوگیری قاطع از قاچاق که این یکی از آن کارهای لازم است که من به مسئولین تأکید میکنم»، فرمودند: «مبارزه با قاچاق باید کاملاً قاطع و بیرحمانه باشد. ملاحظه کنید که حالا این جنس فلان است، بیاوریم استفاده کنیم؛ نه، من گفتم جنس لوکس واردشده را که [به صورت] قاچاق وارد کرده، بیندازید زیر دستگاه خردکننده، خردش کنید! و الا اگر چنانچه آن را به صورت دیگری وارد بازار کردید، همان میشود؛ صنعت داخلی لطمه میخورد؛ و از این قبیل.»
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اینکه «در گذشته برخی از این توصیهها مورد عمل قرار گرفته و نتایجی هم داشته، بعضی هم نه، مورد توجه قرار نگرفته» فرمودند: «بحث [کاهش] مقررات و مانند اینها واقعاً مورد توجه قرار نگرفته؛ [مثلاً] یک آماری به من دادند که از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰، فقط در بخش گمرک ۱۵۰۰ بخشنامه صادر شده! خب به کدامش عمل کنند؟ کدام را بخوانند؟ بایستی جداً با این چیزها مقابله کرد، مواجهه کرد.»
مروری بر این سخنان نشان میدهد بخشی از مسأله ناشی از بیتوجهی و ترک فعلهای مدیران گذشته نسبت به توصیههای اکید مانند همین توصیهها است؛ توصیههایی که خود برخاسته از الزامات و نیازهای عینی جامعه، اقتصاد، حوزه تولید و ساماندهی تجارت کشور است.
جبران کمکاریها در مبارزه با قاچاق
از این رو میتوان گفت دستورالعمل ابلاغی روز گذشته رئیس جمهور، هم در راستای عمل به منویات ملی و تولیدمحور رهبر انقلاب و هم تلاشی برای جبران مافات کم کاریها و ترک فعلهای گذشته نیز هست، ترک فعلهایی که سبب شده است مسأله قاچاق کالا و ارز و ضربه به تولید داخلی و اقتصاد ملی، مسألهای حل ناشدنی جلوه کند.
چنانکه در مقدمه ابلاغیه روز گذشته رئیس جمهور نیز آمده است که این متن «با توجه به سیاستهای کلی و قوانین مربوط به حوزههای اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و اشتغال و با عنایت به بیانات و رهنمودهای مکرر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بویژه فرمایشات اخیر معظمله در دیدار با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی و لزوم مقابله جدی با پدیده قاچاق و لزوم حمایت از تولید داخلی و ایجاد اشتغال و انجام اقدام جهادی از سوی دستگاههای» مسئول ابلاغ میشود.
هرچند بیان این نکته ضروری است که اجرایی شدن این ابلاغیه، نیازمند همت و اقدامی جهادی است که در مواردی همچون آزادسازی سواحل استانهای شمالی کشور دیده شد. در فقره آزادسازی، عزم جدی رئیس جمهور برای اجرای قانون و بسیج ارکان مختلف، سبب شد که در مهلت تعیین شده، یعنی در 20 روز، 90 درصد این اقدام انجام شود.
به ویژه اینکه مهار قاچاق در کشور، عزمی است که در ابتدا در زمره اولویتهای دولت سیزدهم بوده است. همچنان که رئیسجمهور به تازگی در «نخستین همایش اطلاعاتی سهجانبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی انتظامی و وزارت اطلاعات» با اشاره به اینکه «از بین بردن مافیای قاچاق» اولویت کشور است، تأکید کرد: «کشف و برخورد با شبکههای فساد اقتصادی، مردم را شادمان و امیدوار میکند.» از این رو میتوان امیدوار بود که درصورت وجود چنین ارادهای در سطوح کلان دولت، ثمرات عملی این ابلاغیه نیز به سرعت در اقتصاد ملی و کاهش و مهار میزان قاچاق در کشور دیده شود. زیرا در شرایط کنونی، میزان قاچاق در کشور بالا است.
در یکی از آمارهای تأیید نشده، سیدجواد حسینیکیا نایب رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس میزان ورود کالای قاچاق به کشور را حدود ۲۶ میلیارد دلار برآورد کرد و گفت: «این حجم از کالای قاچاق، بسیار نگرانکننده و قابل تأمل است و لطمات بسیاری به حوزه تولید و صنعت کشور وارد میسازد.» حالا اما آنچه شاهد آن هستیم، عزم دولت و بسیج ارکان آن برای مقابله با پدیدهای است که در شرایط فشار اقتصادی دشمن، فشار مضاعفی به حوزه تولید داخلی وارد کرده است.
دستورالعمل رئیس جمهور برای پیشگیری و مقابله با قاچاق کالا و ارز بدین شرح است:
با توجه به سیاستهای کلی و قوانین مربوط به حوزههای اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و اشتغال و با عنایت به بیانات و رهنمودهای مکرر رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) بویژه فرمایشات اخیر معظم له در دیدار با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی و لزوم مقابله جدی با پدیده قاچاق و لزوم حمایت از تولید داخلی و ایجاد اشتغال و انجام اقدام جهادی توسط دستگاههای ذیربط موارد زیر جهت اجرا ابلاغ میشود:
1 وزارت کشور با فوریت نسبت به فعال کردن و ساماندهی بازارچههای مرزی به منظور تبادل قانونمند و ضابطهمند کالا در این اماکن اقدام و بر نحوه فعالیت آنها نظارت کند.
2 سازمان مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ویژه اقتصادی با تدوین برنامه جامع و عملیاتی کردن آن حداکثر در مدت یک ماه با رویکرد پیشگیری از ورود کالای قاچاق از این مناطق به سرزمین اصلی اقدام کند.
3 ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز با همکاری وزارت کشور ظرف حداکثر یک ماه نسبت به تدوین دستورالعمل ساماندهی کالا ملوانی و کولبری اقدام کند به گونهای که اشخاص مجاز، نوع و میزان کالا، تعداد دفعات و ضوابط و مقررات حاکم بر این موضوع شفاف و عملیاتی شود.
4 به منظور پیشگیری و مقابله سامانه محور در مبارزه با قاچاق کالا و رسیدگی دقیق و فوری به جرایم و تخلفات این حوزه، دستگاههای مسئول با محوریت ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز سامانههای جامع تجارت، گمرکات کشور و دیگر سامانههای موضوع قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز را با فوریت، تکمیل و عملیاتی کرده و ارتباط فیمابین سامانهها را برقرار کنند و همه اطلاعات مورد نیاز در این سامانهها بارگذاری شود، به گونهای که زنجیره ورود، کشف، رسیدگی و تعیین تکلیف اموال قاچاق بهصورت برخط قابل بهرهبرداری و رصد باشد، بازرسی ویژه، پیشرفت کار و دستگاههایی را که همکاری بایسته ندارند، معرفی تا برخورد لازم صورت گیرد.
5 همه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی موظفند با به کارگیری تمامی توان و ظرفیتهای موجود و همکاری و همافزایی بین بخشی، سرشاخهها و عوامل فعال در حوزه قاچاق بویژه قاچاق سازمان یافته را شناسایی و به مراجع ذیصلاح معرفی کنند.
6 سازمان تعزیرات حکومتی و دیگر نهادهای مسئول با دقت، فوریت و بدون اغماض و با کمک ضابطین قضایی، احکام صادره را با رویکرد ضربه زدن به منابع مالی شبکههای قاچاق اجرا کنند.
7 پیرو اعلام قبلی درخصوص تعیین تکلیف کالاهای موجود در انبارهای سازمان جمعآوری و فروش اموال تملیکی و گمرکات کشور، ضمن تشکر از اقدامات انجام شده از سوی سازمان مذکور، دادگستریها و سازمان تعزیرات حکومتی، پیگیریهای لازم در جهت تسریع در رسیدگی و تعیین تکلیف پروندهها و اموال باقیمانده از طریق سازمان تعزیرات حکومتی و دادگستریها به عمل آید
8 وزارتخانههای صمت، جهاد کشاورزی، اقتصادی و دارایی، بانک مرکزی و بانکهای عامل و سایر دستگاههای ذیربط باید در صدور مجوز برای واردات قانونی کالاهای مجاز و تأمین ارز و تسهیلات مورد نیاز، با رعایت دقت لازم در ضوابط و مقررات قانونی، امور مربوط را سریعاً به انجام رسانده تا از رسوب بیجهت کالا در گمرک و متروکه شدن این قبیل کالاها اجتناب شود.
9 معاون اول رئیس جمهور و دستگاههای نظارتی حسب مورد، وظیفه نظارت بر حسن اجرای این دستورالعمل را عهدهدار میباشند.
رهبری چه گفته بودند؟
بیانات رهبر معظم انقلاب که حاوی عبارتهای صریح و قاطع در زمینه مبارز با قاچاق کالا بود، 10 بهمن ماه ایراد شد. رهبر انقلاب در این روز در دیدار جمعی از تولیدکنندگان و فعالان صنعتی، با بیان اینکه «جلوگیری قاطع از قاچاق که این یکی از آن کارهای لازم است که من به مسئولین تأکید میکنم»، فرمودند: «مبارزه با قاچاق باید کاملاً قاطع و بیرحمانه باشد. ملاحظه کنید که حالا این جنس فلان است، بیاوریم استفاده کنیم؛ نه، من گفتم جنس لوکس واردشده را که [به صورت] قاچاق وارد کرده، بیندازید زیر دستگاه خردکننده، خردش کنید! و الا اگر چنانچه آن را به صورت دیگری وارد بازار کردید، همان میشود؛ صنعت داخلی لطمه میخورد؛ و از این قبیل.»
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اینکه «در گذشته برخی از این توصیهها مورد عمل قرار گرفته و نتایجی هم داشته، بعضی هم نه، مورد توجه قرار نگرفته» فرمودند: «بحث [کاهش] مقررات و مانند اینها واقعاً مورد توجه قرار نگرفته؛ [مثلاً] یک آماری به من دادند که از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰، فقط در بخش گمرک ۱۵۰۰ بخشنامه صادر شده! خب به کدامش عمل کنند؟ کدام را بخوانند؟ بایستی جداً با این چیزها مقابله کرد، مواجهه کرد.»
مروری بر این سخنان نشان میدهد بخشی از مسأله ناشی از بیتوجهی و ترک فعلهای مدیران گذشته نسبت به توصیههای اکید مانند همین توصیهها است؛ توصیههایی که خود برخاسته از الزامات و نیازهای عینی جامعه، اقتصاد، حوزه تولید و ساماندهی تجارت کشور است.
جبران کمکاریها در مبارزه با قاچاق
از این رو میتوان گفت دستورالعمل ابلاغی روز گذشته رئیس جمهور، هم در راستای عمل به منویات ملی و تولیدمحور رهبر انقلاب و هم تلاشی برای جبران مافات کم کاریها و ترک فعلهای گذشته نیز هست، ترک فعلهایی که سبب شده است مسأله قاچاق کالا و ارز و ضربه به تولید داخلی و اقتصاد ملی، مسألهای حل ناشدنی جلوه کند.
چنانکه در مقدمه ابلاغیه روز گذشته رئیس جمهور نیز آمده است که این متن «با توجه به سیاستهای کلی و قوانین مربوط به حوزههای اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و اشتغال و با عنایت به بیانات و رهنمودهای مکرر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بویژه فرمایشات اخیر معظمله در دیدار با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی و لزوم مقابله جدی با پدیده قاچاق و لزوم حمایت از تولید داخلی و ایجاد اشتغال و انجام اقدام جهادی از سوی دستگاههای» مسئول ابلاغ میشود.
هرچند بیان این نکته ضروری است که اجرایی شدن این ابلاغیه، نیازمند همت و اقدامی جهادی است که در مواردی همچون آزادسازی سواحل استانهای شمالی کشور دیده شد. در فقره آزادسازی، عزم جدی رئیس جمهور برای اجرای قانون و بسیج ارکان مختلف، سبب شد که در مهلت تعیین شده، یعنی در 20 روز، 90 درصد این اقدام انجام شود.
به ویژه اینکه مهار قاچاق در کشور، عزمی است که در ابتدا در زمره اولویتهای دولت سیزدهم بوده است. همچنان که رئیسجمهور به تازگی در «نخستین همایش اطلاعاتی سهجانبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی انتظامی و وزارت اطلاعات» با اشاره به اینکه «از بین بردن مافیای قاچاق» اولویت کشور است، تأکید کرد: «کشف و برخورد با شبکههای فساد اقتصادی، مردم را شادمان و امیدوار میکند.» از این رو میتوان امیدوار بود که درصورت وجود چنین ارادهای در سطوح کلان دولت، ثمرات عملی این ابلاغیه نیز به سرعت در اقتصاد ملی و کاهش و مهار میزان قاچاق در کشور دیده شود. زیرا در شرایط کنونی، میزان قاچاق در کشور بالا است.
در یکی از آمارهای تأیید نشده، سیدجواد حسینیکیا نایب رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس میزان ورود کالای قاچاق به کشور را حدود ۲۶ میلیارد دلار برآورد کرد و گفت: «این حجم از کالای قاچاق، بسیار نگرانکننده و قابل تأمل است و لطمات بسیاری به حوزه تولید و صنعت کشور وارد میسازد.» حالا اما آنچه شاهد آن هستیم، عزم دولت و بسیج ارکان آن برای مقابله با پدیدهای است که در شرایط فشار اقتصادی دشمن، فشار مضاعفی به حوزه تولید داخلی وارد کرده است.
دستورالعمل رئیس جمهور برای پیشگیری و مقابله با قاچاق کالا و ارز بدین شرح است:
با توجه به سیاستهای کلی و قوانین مربوط به حوزههای اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و اشتغال و با عنایت به بیانات و رهنمودهای مکرر رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) بویژه فرمایشات اخیر معظم له در دیدار با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی و لزوم مقابله جدی با پدیده قاچاق و لزوم حمایت از تولید داخلی و ایجاد اشتغال و انجام اقدام جهادی توسط دستگاههای ذیربط موارد زیر جهت اجرا ابلاغ میشود:
1 وزارت کشور با فوریت نسبت به فعال کردن و ساماندهی بازارچههای مرزی به منظور تبادل قانونمند و ضابطهمند کالا در این اماکن اقدام و بر نحوه فعالیت آنها نظارت کند.
2 سازمان مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ویژه اقتصادی با تدوین برنامه جامع و عملیاتی کردن آن حداکثر در مدت یک ماه با رویکرد پیشگیری از ورود کالای قاچاق از این مناطق به سرزمین اصلی اقدام کند.
3 ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز با همکاری وزارت کشور ظرف حداکثر یک ماه نسبت به تدوین دستورالعمل ساماندهی کالا ملوانی و کولبری اقدام کند به گونهای که اشخاص مجاز، نوع و میزان کالا، تعداد دفعات و ضوابط و مقررات حاکم بر این موضوع شفاف و عملیاتی شود.
4 به منظور پیشگیری و مقابله سامانه محور در مبارزه با قاچاق کالا و رسیدگی دقیق و فوری به جرایم و تخلفات این حوزه، دستگاههای مسئول با محوریت ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز سامانههای جامع تجارت، گمرکات کشور و دیگر سامانههای موضوع قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز را با فوریت، تکمیل و عملیاتی کرده و ارتباط فیمابین سامانهها را برقرار کنند و همه اطلاعات مورد نیاز در این سامانهها بارگذاری شود، به گونهای که زنجیره ورود، کشف، رسیدگی و تعیین تکلیف اموال قاچاق بهصورت برخط قابل بهرهبرداری و رصد باشد، بازرسی ویژه، پیشرفت کار و دستگاههایی را که همکاری بایسته ندارند، معرفی تا برخورد لازم صورت گیرد.
5 همه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی موظفند با به کارگیری تمامی توان و ظرفیتهای موجود و همکاری و همافزایی بین بخشی، سرشاخهها و عوامل فعال در حوزه قاچاق بویژه قاچاق سازمان یافته را شناسایی و به مراجع ذیصلاح معرفی کنند.
6 سازمان تعزیرات حکومتی و دیگر نهادهای مسئول با دقت، فوریت و بدون اغماض و با کمک ضابطین قضایی، احکام صادره را با رویکرد ضربه زدن به منابع مالی شبکههای قاچاق اجرا کنند.
7 پیرو اعلام قبلی درخصوص تعیین تکلیف کالاهای موجود در انبارهای سازمان جمعآوری و فروش اموال تملیکی و گمرکات کشور، ضمن تشکر از اقدامات انجام شده از سوی سازمان مذکور، دادگستریها و سازمان تعزیرات حکومتی، پیگیریهای لازم در جهت تسریع در رسیدگی و تعیین تکلیف پروندهها و اموال باقیمانده از طریق سازمان تعزیرات حکومتی و دادگستریها به عمل آید
8 وزارتخانههای صمت، جهاد کشاورزی، اقتصادی و دارایی، بانک مرکزی و بانکهای عامل و سایر دستگاههای ذیربط باید در صدور مجوز برای واردات قانونی کالاهای مجاز و تأمین ارز و تسهیلات مورد نیاز، با رعایت دقت لازم در ضوابط و مقررات قانونی، امور مربوط را سریعاً به انجام رسانده تا از رسوب بیجهت کالا در گمرک و متروکه شدن این قبیل کالاها اجتناب شود.
9 معاون اول رئیس جمهور و دستگاههای نظارتی حسب مورد، وظیفه نظارت بر حسن اجرای این دستورالعمل را عهدهدار میباشند.
«ایران» از هزینههای بیتوجهی دولت سابق به خطوط قرمز مذاکرات برجام گزارش میدهد
خسارت لجاجت
عدم لغو تحریمها باعث شد تا رئیس وقت بانک مرکزی عایدی از برجام را «تقریباً هیچ» معرفی کند، علیاکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی از «دبه کردن» امریکاییهای بگوید و عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه بارها از نقض فاحش جسم و روح برجام گلایه نماید
گروه سیاسی/ «در قضایای برجام، سال ۹۴ و ۹۵، ایرادی که بنده میگرفتم این بود که نکاتی باید در برجام رعایت میشد که مشکلات بعدی پیش نیاید؛ اعتراض من عمدتاً به این بود؛ من میگفتم این نکات را باید در نظر بگیرید، در تذکرات هم آن را مکرر [میگفتم]. خب بعضی از اینها در نظر گرفته نشد، مورد توجه قرار نگرفت، این مشکلات بعدی پیش آمد که همه مشاهده میکنند.» این صحبتهای رهبر انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی است که بار دیگر به عبور دولت سابق از خطوط قرمز تعیین شده در مذاکرات برجامی و خسارتهای آن اشاره فرمودند. بازخوانی نقض خطوط قرمز منافع ملی کشورمان مشخص خواهد کرد که خشت برجام چگونه از ابتدا کج بنا شده است و تا ثریا این دیوار کج خواهد رفت؛ خشتی که اگر در مذاکرات سالهای 92 تا 94 با عقلانیت و دقت و ریزبینی بهدرستی پایهگذاری شده بود، امروز کشور در چالش کنونی با طرفهای غربی قرار نداشت. مشکلات کنونی و ساختاری برجام آنقدر ریشهای است که اگر تیم مذاکره کننده فعلی هم بخواهد در مذاکرات رفع تحریم درخواست بازنگری در آنها را داشته باشد با این عنوان که خواسته ایران فرابرجامی و مغایر با متن برجام است، روبهرو خواهد شد.
در ادامه به برخی از خطوط قرمز نقض شده در دولت یازدهم میپردازیم تا ابعاد این خسارت به صورت عینیتر مشخص شود؛
یکم؛ محدودیتها بلندمدت نباشد
رهبر انقلاب محدودیتهای طولانی را خط قرمز دانسته و فرمودند: «آنها اصرار دارند بر محدودیت بلندمدت؛ ما گفتیم، ما محدودیت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همه آنچه ما در این مدت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقه هستهاى در داخل کشور بیش از اینها است که بعضى اوقات هم گفته میشود در بعضى از بیانات، لکن در آن سالهاى اول در واقع کارى انجام نگرفته بود؛ کار اساسى و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهاى معینى را که مورد قبول ماست به مجموعه هیأت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیت را قبول کردهایم، اما تعداد سالهاى محدودیت را گفتهایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایى که این حضرات میگویند قبول نداریم.»
اما برجام به صراحت و به کرات اعداد 10 تا 25 سال را در خود جای داده است. بر اساس برجام علاوه بر اینکه برخی نظارتهای فراپادمانی برجام تا 25 سال حفظ خواهد شد، ایران برای ۱۵ سال دست به باز فرآوری سوخت نخواهد زد، در تولید فلزات اورانیوم و پلوتونیم و همچنین متالورژی این فلزات شرکت نخواهد کرد و در تمام این مدت،تنها غنیسازی 67/3 را صرفاً در نطنز ادامه خواهد داد.
دوم؛ رد محدودیت غنی سازی
محدودیتهای مد نظر دشمن درخصوص میزان غنیسازی برای کشور یکی از نگرانیهای رهبر انقلاب است که ایشان در این خصوص فرمودند: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیت غنیسازی مثلاً - که یکی از مسائل است - به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ - همین قدیمیهایی که از قبل داشتیم و داریم - است. هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، اما این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود. اصل حرفی که امریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقی است.» بر اساس برجام اما نه تنها ایران صرفاً اجازه غنیسازی 67/3 داشته که تنها میتواند سیصد کیلو از این اورانیومها را در داخل کشور حفظ و نگهداری کند. تعداد سانتریفیوژهای مجاز و نصب شده در کشور هم ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1 تعیین شد و اعلام شد که سانتریفیوژهای اضافی و دیگر زیرساختها تحت نظارت آژانس انبار شود.
سوم؛ فردو باید حفظ شود
تأسیسات زیرزمینی و غیرقابل ضربه فردو از جمله مواردی بود که دشمن نمیتوانست به آن تعرض کند. به همین دلیل امریکاییها روی بیخاصیتسازی آن تأکید میکردند که با واکنش رهبرانقلاب روبهرو شده بود: «حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی «فردو» تکیه می کنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟» اما این موضوع نیز مانند دیگر خطوط قرمز نقض شد. براساس برجام ایران در فردو، از هرگونه غنیسازی اورانیوم و تحقیق و توسعه غنیسازی اورانیوم و از نگاهداری هرگونه مواد شکافپذیر خودداری کرد. به بیان دیگر دولت سابق تعهد داد تا تأسیسات فردو به صورت یک آزمایشگاه تقلیل یابد و تمام زیرساختهای آن بجز ۱۰۴۴ ماشین IR-1 که بدون اورانیوم به چرخش ادامه خواهند داد به انبار منتقل شود.
چهارم؛ لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی
عدم لغو تحریمها باعث شد تا رئیس وقت بانک مرکزی عایدی از برجام را «تقریباً هیچ» معرفی کند، علیاکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی از «دبه کردن» امریکاییهای بگوید و عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه بارها از نقض فاحش جسم و روح برجام گلایه نماید.
این مهم درحالی است که رهبر انقلاب بارها در این خصوص هشدار داده بودند و رفع همه تحریمها را هدف اصلی مذاکرات عنوان فرمودند: «تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتنا و قابل قبول نیست» ایشان پیشتر نیز چنین روزی را پیشبینی کرده بودند: «گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده نقد که میدهد ــ وعده نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد!»
شروطی که نادیده گرفته شد
موارد گفته شده، تنها چند نمونه از نتیجه ذوقزدگیهای دولتمردان سابق و نقض خطوط قرمز بوده است. شروط 9گانه رهبر انقلاب برای اجرای برجام و حتی شروط ادامه برجام با اروپاییها بعد از خروج امریکا از توافق نیز به همین صورت مورد بیتوجهی مقامات دولت سابق قرار گرفته بود. همین موارد باعث شد تا امریکا و سه کشور اروپایی نه تنها از بابت عقب راندن پیشرفتهای هستهای ایران خاطرجمع شوند که حتی از عدم هرگونه اقدام فوری و متقابل از جانب دولتمردان ایرانی مطمئن شوند و به نقض عهدهای مکرر دست بزنند. این مشکلات ساختاری برجام امروز نیز تیم مذاکره کننده را با سختیهای فراوان روبه رو ساخته است.
آخرین خبرها از روزهای حساس وین
حالا پس از گذشت از آن سالهای خسارتبار و پس از روی کارآمدن دولت سیزدهم، مذاکرات طولانی وین در دور جدید خود به مراحلی رسیده است که همه بر حساس بودن آن تأکید دارند. کشورهای اروپایی با اعلام اینکه برخی اختلاف نظرات وجود دارد، میگویند مذاکرات در وین بسیار صریح و فشرده بوده و روبه جلو پیش میرود. درحالی که وزیر خارجه ایران میگوید که زمان توافق نهایی قابل پیشبینی نیست؛ برخی از منابع اروپایی اظهار امیدواری کردهاند ظرف دو تا ۳ هفته آینده مذاکرات به نتیجه برسد. جن ساکی سخنگوی کاخ سفید هم اعلام کرده، احساس ما این است که در طول یک هفته گذشته پیشرفت قابل توجهی حاصل شده است.
از سوی دیگر میخاییل اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات در توئیتی اعلام کرد که مذاکرهکنندگان ارشد سه کشور اروپایی نیاز دانستند که وین را برای چند روزی ترک کنند، اما تیمهایشان برای ادامه مذاکرات در وین میمانند. وی مانند همیشه اظهار امیدواری کرد که به سرانجام رسیدن مذاکرات برجام نزدیک هستیم. تحلیلگران معتقدند اکنون زمان گرفتن تصمیمات کلان فرا رسیده است و برای رسیدن به نتیجه نهایی، امریکا از زیاده خواهی دست بردارد و به تعهدات هر چند حداقلی خود در برجام عمل کند.
گروه سیاسی/ «در قضایای برجام، سال ۹۴ و ۹۵، ایرادی که بنده میگرفتم این بود که نکاتی باید در برجام رعایت میشد که مشکلات بعدی پیش نیاید؛ اعتراض من عمدتاً به این بود؛ من میگفتم این نکات را باید در نظر بگیرید، در تذکرات هم آن را مکرر [میگفتم]. خب بعضی از اینها در نظر گرفته نشد، مورد توجه قرار نگرفت، این مشکلات بعدی پیش آمد که همه مشاهده میکنند.» این صحبتهای رهبر انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان شرقی است که بار دیگر به عبور دولت سابق از خطوط قرمز تعیین شده در مذاکرات برجامی و خسارتهای آن اشاره فرمودند. بازخوانی نقض خطوط قرمز منافع ملی کشورمان مشخص خواهد کرد که خشت برجام چگونه از ابتدا کج بنا شده است و تا ثریا این دیوار کج خواهد رفت؛ خشتی که اگر در مذاکرات سالهای 92 تا 94 با عقلانیت و دقت و ریزبینی بهدرستی پایهگذاری شده بود، امروز کشور در چالش کنونی با طرفهای غربی قرار نداشت. مشکلات کنونی و ساختاری برجام آنقدر ریشهای است که اگر تیم مذاکره کننده فعلی هم بخواهد در مذاکرات رفع تحریم درخواست بازنگری در آنها را داشته باشد با این عنوان که خواسته ایران فرابرجامی و مغایر با متن برجام است، روبهرو خواهد شد.
در ادامه به برخی از خطوط قرمز نقض شده در دولت یازدهم میپردازیم تا ابعاد این خسارت به صورت عینیتر مشخص شود؛
یکم؛ محدودیتها بلندمدت نباشد
رهبر انقلاب محدودیتهای طولانی را خط قرمز دانسته و فرمودند: «آنها اصرار دارند بر محدودیت بلندمدت؛ ما گفتیم، ما محدودیت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همه آنچه ما در این مدت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقه هستهاى در داخل کشور بیش از اینها است که بعضى اوقات هم گفته میشود در بعضى از بیانات، لکن در آن سالهاى اول در واقع کارى انجام نگرفته بود؛ کار اساسى و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهاى معینى را که مورد قبول ماست به مجموعه هیأت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیت را قبول کردهایم، اما تعداد سالهاى محدودیت را گفتهایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایى که این حضرات میگویند قبول نداریم.»
اما برجام به صراحت و به کرات اعداد 10 تا 25 سال را در خود جای داده است. بر اساس برجام علاوه بر اینکه برخی نظارتهای فراپادمانی برجام تا 25 سال حفظ خواهد شد، ایران برای ۱۵ سال دست به باز فرآوری سوخت نخواهد زد، در تولید فلزات اورانیوم و پلوتونیم و همچنین متالورژی این فلزات شرکت نخواهد کرد و در تمام این مدت،تنها غنیسازی 67/3 را صرفاً در نطنز ادامه خواهد داد.
دوم؛ رد محدودیت غنی سازی
محدودیتهای مد نظر دشمن درخصوص میزان غنیسازی برای کشور یکی از نگرانیهای رهبر انقلاب است که ایشان در این خصوص فرمودند: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهوری اسلامی را در باب ظرفیت غنیسازی مثلاً - که یکی از مسائل است - به ده هزار سو راضی کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کردهاند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتریفیوژ - همین قدیمیهایی که از قبل داشتیم و داریم - است. هدف آنها این است. مسئولین ما میگویند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتیاج داریم. ممکن است این نیاز مال امسال و دو سال دیگر و پنج سال دیگر نباشد، اما این نیاز قطعی کشور است، خب، باید نیاز کشور تأمین بشود. اصل حرفی که امریکاییها در این قضیه دارند، حرف ناحقی است.» بر اساس برجام اما نه تنها ایران صرفاً اجازه غنیسازی 67/3 داشته که تنها میتواند سیصد کیلو از این اورانیومها را در داخل کشور حفظ و نگهداری کند. تعداد سانتریفیوژهای مجاز و نصب شده در کشور هم ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1 تعیین شد و اعلام شد که سانتریفیوژهای اضافی و دیگر زیرساختها تحت نظارت آژانس انبار شود.
سوم؛ فردو باید حفظ شود
تأسیسات زیرزمینی و غیرقابل ضربه فردو از جمله مواردی بود که دشمن نمیتوانست به آن تعرض کند. به همین دلیل امریکاییها روی بیخاصیتسازی آن تأکید میکردند که با واکنش رهبرانقلاب روبهرو شده بود: «حفظ تشکیلاتی که دشمن قادر به تخریب آن نیست. روی «فردو» تکیه می کنند، چون غیر قابل دسترسی است برای آنها؛ میگویند جایی که ما نمیتوانیم به آن ضربه بزنیم، نباید داشته باشید! این خندهآور نیست؟» اما این موضوع نیز مانند دیگر خطوط قرمز نقض شد. براساس برجام ایران در فردو، از هرگونه غنیسازی اورانیوم و تحقیق و توسعه غنیسازی اورانیوم و از نگاهداری هرگونه مواد شکافپذیر خودداری کرد. به بیان دیگر دولت سابق تعهد داد تا تأسیسات فردو به صورت یک آزمایشگاه تقلیل یابد و تمام زیرساختهای آن بجز ۱۰۴۴ ماشین IR-1 که بدون اورانیوم به چرخش ادامه خواهند داد به انبار منتقل شود.
چهارم؛ لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی
عدم لغو تحریمها باعث شد تا رئیس وقت بانک مرکزی عایدی از برجام را «تقریباً هیچ» معرفی کند، علیاکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی از «دبه کردن» امریکاییهای بگوید و عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه بارها از نقض فاحش جسم و روح برجام گلایه نماید.
این مهم درحالی است که رهبر انقلاب بارها در این خصوص هشدار داده بودند و رفع همه تحریمها را هدف اصلی مذاکرات عنوان فرمودند: «تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتنا و قابل قبول نیست» ایشان پیشتر نیز چنین روزی را پیشبینی کرده بودند: «گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده نقد که میدهد ــ وعده نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد!»
شروطی که نادیده گرفته شد
موارد گفته شده، تنها چند نمونه از نتیجه ذوقزدگیهای دولتمردان سابق و نقض خطوط قرمز بوده است. شروط 9گانه رهبر انقلاب برای اجرای برجام و حتی شروط ادامه برجام با اروپاییها بعد از خروج امریکا از توافق نیز به همین صورت مورد بیتوجهی مقامات دولت سابق قرار گرفته بود. همین موارد باعث شد تا امریکا و سه کشور اروپایی نه تنها از بابت عقب راندن پیشرفتهای هستهای ایران خاطرجمع شوند که حتی از عدم هرگونه اقدام فوری و متقابل از جانب دولتمردان ایرانی مطمئن شوند و به نقض عهدهای مکرر دست بزنند. این مشکلات ساختاری برجام امروز نیز تیم مذاکره کننده را با سختیهای فراوان روبه رو ساخته است.
آخرین خبرها از روزهای حساس وین
حالا پس از گذشت از آن سالهای خسارتبار و پس از روی کارآمدن دولت سیزدهم، مذاکرات طولانی وین در دور جدید خود به مراحلی رسیده است که همه بر حساس بودن آن تأکید دارند. کشورهای اروپایی با اعلام اینکه برخی اختلاف نظرات وجود دارد، میگویند مذاکرات در وین بسیار صریح و فشرده بوده و روبه جلو پیش میرود. درحالی که وزیر خارجه ایران میگوید که زمان توافق نهایی قابل پیشبینی نیست؛ برخی از منابع اروپایی اظهار امیدواری کردهاند ظرف دو تا ۳ هفته آینده مذاکرات به نتیجه برسد. جن ساکی سخنگوی کاخ سفید هم اعلام کرده، احساس ما این است که در طول یک هفته گذشته پیشرفت قابل توجهی حاصل شده است.
از سوی دیگر میخاییل اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات در توئیتی اعلام کرد که مذاکرهکنندگان ارشد سه کشور اروپایی نیاز دانستند که وین را برای چند روزی ترک کنند، اما تیمهایشان برای ادامه مذاکرات در وین میمانند. وی مانند همیشه اظهار امیدواری کرد که به سرانجام رسیدن مذاکرات برجام نزدیک هستیم. تحلیلگران معتقدند اکنون زمان گرفتن تصمیمات کلان فرا رسیده است و برای رسیدن به نتیجه نهایی، امریکا از زیاده خواهی دست بردارد و به تعهدات هر چند حداقلی خود در برجام عمل کند.
یادداشتی از دکتر عادل پیغامی
«حافظه تاریخی» برای یک ملت چه ضرورتی دارد؟
پرونده«ایران» به مناسبت سومین سالگرد صدور بیانیه گام دوم انقلاب
دکتر عادل پیغامی
استاد دانشگاه امام صادق(ع) و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
1 مهمترین مخاطب بیانیه گام دوم انقلاب «انسان انقلابی» است. ویژگیهایی که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب برای «انقلاب» برشمرده است را میتوان به «انسان انقلابی» هم تعمیم داد. مقام معظم رهبری در این بیانیه تأکید میکنند که راه تحقق فلسفه دین از «جامعهسازی» میگذرد و در این جامعهسازی است که مفهوم «ولایت» معنا پیدا میکند. ما گاهی از ولایت درک محدود و نقطهای داریم و آن را به یک فرد در رأس هرم جامعه محدود میکنیم؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب، ولایت را یک «امر شبکهای» معرفی میکنند که در بهم پیوند دادن انسانها برای رسیدن به یک جبهه واحد نقش اساسی دارد.
2رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، بالغ بر ۳۳ صفت برای انقلاب اسلامی ایران برمیشمارند که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: انقلاب اهل افراط و چپروی نیست؛ در برابر زورگویان و گردنکشان صراحت و شجاعت داشته است؛ تنها نظامی است که بدون وابستگی به زر و زور صحبت میکند؛ دفاع از مستضعفان و مظلومان را سرلوحه کار خود قرار داده است؛ در برخورد با دشمنان خود و غافلان داخلی، جوانمردی و مروت انقلابی دارد؛ اهل صداقت و صراحت است؛ مردمیترین انقلاب است؛ مظلوم هست اما ظلمپذیر نیست؛ انقلاب فاقد احساس و ادراک نبوده و زنده است؛ با اراده و فعال است؛ محکم و غیرمردد است؛ دارای انعطاف است؛ آماده تصحیح خطاها است؛ متحجر نیست؛ آغازگر عصر جدید است و... بنابراین «انسان انقلابی» هم از چنین صفاتی بیبهره نخواهد بود.
3 مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب بر فراموش نشدن گذشته تأکید دارند؛ بدین معنا که آنچه بودهایم و آنچه تاکنون شدهایم، فراموش نکنیم. براساس این تعریف، «انسان انقلابی» انسانی است که «حافظه تاریخی» دارد و نباید مسیری که طی کرده فراموش کند و به دلیل اهمیت این حافظه تاریخی است که بخش زیادی از بیانیه گام دوم انقلاب، به روایت «گام نخست انقلاب» اختصاص یافته است.
به تعبیر مقام معظم رهبری، اگر دیگران تاریخمان را برای ما روایت کنند عرصه را از دست میدهیم. بنابراین، نباید بگذاریم که «حافظههای تاریخی» پاک شوند. واقعیت این است که دشمن پیوسته میکوشد حافظههای تاریخی ما را با یکسری اطلاعات جعلی مخدوش کند. به همین دلیل از گذشته ما روایتهای معکوس ارائه میکند تا یکسری رویدادهای غیرموجود را موجود جلوه دهد.
4 فارغ از موارد پیشگفته، اهمیت حفظ حافظه تاریخی، زمانی پررنگتر میشود که این حافظه به «تصویری از آینده» متصل میشود که همان فرمانروایی مستضعفان بر زمین است. در این فضا «انسان انقلابی» با استناد به «حافظه تاریخیاش» میتواند تصویری از آینده مطلوبش ارائه دهد و به واسطه این تصویر مطلوب، از تهدیدها آگاهی یافته، از آنها نمیترسد و مسیر را گم نمیکند.
به این اعتبار، میتوان گفت انسان انقلابی «انسان رو به آینده» است؛ به این معنا که علاوه بر اینکه حافظه تاریخیاش را از دست نداده است بلکه تصویری از آینده هم دارد. یکی از کارکردهای مهدویت این است که انسان دیندار برای آینده این جهان یک منزلگاه پایانی را تصور میکند. تمام ادیان به موعود باور دارند و تصویری از آن ارائه کردهاند؛ در حالی که انسان غیردیندار موعود ندارد؛ هرچند که ممکن است موعودهای ساختگی داشته باشد.
5 سالهاست امریکاییها تحت عنوان «رؤیای امریکایی» در تلاشاند که برای مردمشان یک آینده مجعول بسازند. همانطور که «انسان کامل ندارند» و برای الگوسازی، شخصیتهای ابرقهرمانی را برجسته میکنند، برای آینده موعود هم «رؤیا» ساختهاند. استفاده از واژه رؤیا در ادبیات آیندهپژوهانه آنان، نشان میدهد که عمق خواسته آنها چیزی فراتر از خیالپردازی نیست، ولی آیندهشناسی انسان دینمدار، آیندهشناسی واقعی مبتنی بر حقایق قرآن است.
بیانیه گام دوم انقلاب تلاشی است برای اینکه به آینده فکر کنیم و در روزمرگی غرق نشویم. اگر مفهوم «انتظار» را همواره مدنظر قرار دهیم در روزمرگی گم نخواهیم شد، چون انتظار حسی است که باید هر لحظه در وجودمان احساسش کنیم و برای آن لحظه خاص، آمادگی داشته باشیم.
در جریان آیندهشناسی است که اساساً فرصتها و تهدیدها شناخته میشود. در این فضا، انسان انقلابی به واسطه آیندهشناسی که دارد میتواند با تهدیدهای ناشناس، پیشدستانه مقابله کند. بنابراین، بیتردید یکی از خروجیهای این آیندهشناسی «امیدواری» است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
1 مهمترین مخاطب بیانیه گام دوم انقلاب «انسان انقلابی» است. ویژگیهایی که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب برای «انقلاب» برشمرده است را میتوان به «انسان انقلابی» هم تعمیم داد. مقام معظم رهبری در این بیانیه تأکید میکنند که راه تحقق فلسفه دین از «جامعهسازی» میگذرد و در این جامعهسازی است که مفهوم «ولایت» معنا پیدا میکند. ما گاهی از ولایت درک محدود و نقطهای داریم و آن را به یک فرد در رأس هرم جامعه محدود میکنیم؛ در حالی که رهبر معظم انقلاب، ولایت را یک «امر شبکهای» معرفی میکنند که در بهم پیوند دادن انسانها برای رسیدن به یک جبهه واحد نقش اساسی دارد.
2رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، بالغ بر ۳۳ صفت برای انقلاب اسلامی ایران برمیشمارند که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: انقلاب اهل افراط و چپروی نیست؛ در برابر زورگویان و گردنکشان صراحت و شجاعت داشته است؛ تنها نظامی است که بدون وابستگی به زر و زور صحبت میکند؛ دفاع از مستضعفان و مظلومان را سرلوحه کار خود قرار داده است؛ در برخورد با دشمنان خود و غافلان داخلی، جوانمردی و مروت انقلابی دارد؛ اهل صداقت و صراحت است؛ مردمیترین انقلاب است؛ مظلوم هست اما ظلمپذیر نیست؛ انقلاب فاقد احساس و ادراک نبوده و زنده است؛ با اراده و فعال است؛ محکم و غیرمردد است؛ دارای انعطاف است؛ آماده تصحیح خطاها است؛ متحجر نیست؛ آغازگر عصر جدید است و... بنابراین «انسان انقلابی» هم از چنین صفاتی بیبهره نخواهد بود.
3 مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب بر فراموش نشدن گذشته تأکید دارند؛ بدین معنا که آنچه بودهایم و آنچه تاکنون شدهایم، فراموش نکنیم. براساس این تعریف، «انسان انقلابی» انسانی است که «حافظه تاریخی» دارد و نباید مسیری که طی کرده فراموش کند و به دلیل اهمیت این حافظه تاریخی است که بخش زیادی از بیانیه گام دوم انقلاب، به روایت «گام نخست انقلاب» اختصاص یافته است.
به تعبیر مقام معظم رهبری، اگر دیگران تاریخمان را برای ما روایت کنند عرصه را از دست میدهیم. بنابراین، نباید بگذاریم که «حافظههای تاریخی» پاک شوند. واقعیت این است که دشمن پیوسته میکوشد حافظههای تاریخی ما را با یکسری اطلاعات جعلی مخدوش کند. به همین دلیل از گذشته ما روایتهای معکوس ارائه میکند تا یکسری رویدادهای غیرموجود را موجود جلوه دهد.
4 فارغ از موارد پیشگفته، اهمیت حفظ حافظه تاریخی، زمانی پررنگتر میشود که این حافظه به «تصویری از آینده» متصل میشود که همان فرمانروایی مستضعفان بر زمین است. در این فضا «انسان انقلابی» با استناد به «حافظه تاریخیاش» میتواند تصویری از آینده مطلوبش ارائه دهد و به واسطه این تصویر مطلوب، از تهدیدها آگاهی یافته، از آنها نمیترسد و مسیر را گم نمیکند.
به این اعتبار، میتوان گفت انسان انقلابی «انسان رو به آینده» است؛ به این معنا که علاوه بر اینکه حافظه تاریخیاش را از دست نداده است بلکه تصویری از آینده هم دارد. یکی از کارکردهای مهدویت این است که انسان دیندار برای آینده این جهان یک منزلگاه پایانی را تصور میکند. تمام ادیان به موعود باور دارند و تصویری از آن ارائه کردهاند؛ در حالی که انسان غیردیندار موعود ندارد؛ هرچند که ممکن است موعودهای ساختگی داشته باشد.
5 سالهاست امریکاییها تحت عنوان «رؤیای امریکایی» در تلاشاند که برای مردمشان یک آینده مجعول بسازند. همانطور که «انسان کامل ندارند» و برای الگوسازی، شخصیتهای ابرقهرمانی را برجسته میکنند، برای آینده موعود هم «رؤیا» ساختهاند. استفاده از واژه رؤیا در ادبیات آیندهپژوهانه آنان، نشان میدهد که عمق خواسته آنها چیزی فراتر از خیالپردازی نیست، ولی آیندهشناسی انسان دینمدار، آیندهشناسی واقعی مبتنی بر حقایق قرآن است.
بیانیه گام دوم انقلاب تلاشی است برای اینکه به آینده فکر کنیم و در روزمرگی غرق نشویم. اگر مفهوم «انتظار» را همواره مدنظر قرار دهیم در روزمرگی گم نخواهیم شد، چون انتظار حسی است که باید هر لحظه در وجودمان احساسش کنیم و برای آن لحظه خاص، آمادگی داشته باشیم.
در جریان آیندهشناسی است که اساساً فرصتها و تهدیدها شناخته میشود. در این فضا، انسان انقلابی به واسطه آیندهشناسی که دارد میتواند با تهدیدهای ناشناس، پیشدستانه مقابله کند. بنابراین، بیتردید یکی از خروجیهای این آیندهشناسی «امیدواری» است.
گزارشی از امکان جایگزینی صادرات محصولات کشاورزی به جای نفت
برداشت طلای سیاه از مزارع کشاورزی !
زینب صفری
خبرنگار
اقتصاد کشورمان سالها است که با معضل وابستگی شدید به درآمدهای نفتی روبهرو است که همین امر سبب شده برنامههای توسعهای کشور همواره برای رهایی از این امر راهکارهای زیادی را ارائه دهند که یکی از مهمترین آنها روی آوردن و حمایت از صادرات محصولات غیرنفتی است. ایران ظرفیتهای زیادی برای توسعه صادرات غیرنفتی دارد به طوری که یکی از مهمترین این ظرفیتها بخش کشاورزی است که در سالهایی که کشورمان با تحریمهای شدید اقتصادی روبهرو بوده و صادرات نفت نیز به کمترین میزان خود رسیده، توانسته ارزآوری زیادی برای کشورمان به همراه داشته باشد. بخش کشاورزی موتور محرکه بسیاری از صنایع کوچک و بزرگ بوده و دارای نقش قابلتوجهی در اشتغالزایی نیز هست بنابراین برای افزایش صادرات محصولات کشاورزی باید به این بخش توجه شایانی شود. سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص داخلی کشور، حدود 11 درصد است اما میزان سرمایهگذاری در این بخش کمتر از 5 درصد است. از طرفی حدود 20 درصد از جمعیت کشور دارای شغل کشاورزی و دامداری هستند که در واقع این میزان تولیدکننده باید امنیت غذایی کل کشور را تأمین کند. این موضوع اهمیت تولید و امنیت غذایی، کشاورز و محصولات کشاورزی را روشن میکند. از طرفی کشورمان دارای منابع غنی کشاورزی است و کشورهای منطقه بهدلیل اقلیم خاص، در زمره بزرگترین واردکنندگان محصولات کشاورزی قرار میگیرند که این موضوع یک فرصت استثنایی برای ایران است. بهعنوان مثال بهطور میانگین 73 درصد از میزان کل صادرات ایران به کشور روسیه را محصولات کشاورزی تشکیل میدهد اما با این حال سهم ایران از حجم واردات محصولات کشاورزی روسیه، چیزی کمتر از یک درصد است.
میزان صادرات و ارزآوری محصولات کشاورزی
ایران با وجود اقلیم ۴ فصل و پتانسیل بالای بخش کشاورزی میتواند با توسعه صادرات کالاهای مزیت دار از فشار بر منابع نفتی بکاهد و جایگزین مناسبی برای صادرات غیرنفتی شود.
طی ده سال اخیر صادرات محصولات کشاورزی با افزایش قابل توجهی روبهرو بوده است به طوری که این محصولات در زمان اوج تحریمها توانستند بخش مهمی از درآمد ارزی کشورمان را تأمین کنند. در سالجاری 6 میلیون و ۲۶۳ هزار تن محصولات کشاورزی و غذا به ارزش سه میلیارد و ۸۷۸ میلیون دلار از ابتدای سالجاری تا پایان آذرماه از کشور صادر شده است. در همین خصوص محمد قربانی معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی ۷۹۵ هزار تن هندوانه، ۶۱۷ هزار تن گوجه فرنگی تازه یا سرد کرده، ۵۹۸ هزار تن سیب تازه، ۵۲۸ هزار تن سیب زمینی تازه یا سرد کرده و ۲۸۴ هزار تن پیاز، موسیر و سیر را جزو پنج قلم عمده صادراتی به لحاظ وزنی طی این مدت عنوان کرد.
وی اظهار داشت: پنج قلم عمده صادراتی از نظر ارزشی شامل ۷۳۸ میلیون و ۶۱۰ هزار دلار پسته، ۲۸۸ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار گوجه فرنگی تازه یا سرد کرده، ۱۸۵ میلیون و ۷۸۰ هزار دلار هندوانه، ۱۸۵ میلیون و ۶۶۰ هزار دلار خرما و ۱۶۹ میلیون و ۱۴۰هزار دلار سیب تازه میشود.
چالشهای صادرات محصولات کشاورزی
طی چند سال اخیر صادرات محصولات کشاورزی با چالش های متعددی روبه رو بوده است. در همین خصوص رضا ابوالقاسمی، کارشناس مسائل کشاورزی در گفتوگو با «ایران» به بررسی چالشهای عمومی پیش روی صادرات محصولات کشاورزی و ارائه راهکارها و پیشنهادهایی در جهت رفع این چالشها پرداخته است.
راهکارهای توسعه صادرات محصولات کشاورزی
ابوالقاسمی در خصوص چالشها و راهکارهای توسعه محصولات کشاورزی میگوید: بررسیها نشان میدهد راه تخلف هنگام نمونهگیری از محصول صادراتی به منظور دریافت گواهی سلامت، برای تولید و صادرکننده بهراحتی وجود دارد.
وی میافزاید: در این راستا، پیشنهاد میشود به جای تمرکز بر گواهی سلامت و نمونهگیری، مراکز سورتینگ محصولات کشاورزی ضمانت عدم مرجوع شدن محصول مورد نظر را بپذیرند که این ضمانت میتواند به شکل ضمانت مالی آن محموله باشد و اگر بهعنوان مثال محمولهای برگشت خورد آن مرکز مهر و موم و ضمانت اجرایی شود. برای این امر شفافیت در رابطه با کدگذاری کانتینرها و مراکز سورتینگ معتبر در هر منطقه باید در دستور کار قرار گیرد. این کارشناس کشاورزی در ادامه یادآور شد: سموم کشاورزی مرغوب در سطح کشور قیمت چندین برابر معمول را دارند و کشاورز به ناچار استفاده از سموم نامرغوب را بهدلیل قیمت پایینتر و شرایط اقتصادی خود ترجیح میدهد. بنابراین از آنجا که این سموم در سطح کشور به وفور یافت میشوند باید کلیه سموم غیرمجاز، تقلبی و غیراستاندارد از سطح بازار جمع شود و کاربرد آنها با ذکر نام و مشخصات ممنوع شود. لازم به ذکر است که این کار، شدنی است.
ابوالقاسمی با بیان اینکه بیش از 95 درصد از مواد اولیه و تکنیکال سموم کشور وارداتی است، اظهارکرد: بنابراین بهتر است حداقل خود دولت مواد اولیه سموم درجه یک و مرغوب را حتی با ارز دولتی وارد کند که فرموله کردن آنها در داخل کشور با کیفیت بالا انجام شود و در مقابل حمایت از طریق عوارض گمرکی و مالیات تولید محصولات کشاورزی را در دستور کار قرار دهد. این موضوع بسیار مهم است، چرا که علاوه بر موضوع صادرات، با سلامت جامعه ایرانی ارتباط مستقیم دارد. وی افزود: با توجه به اینکه ارزآوری محصولات کشاورزی حتی از نفت نیز مطلوبتر است، میتوان عرضه کارتهای مخصوص خرید سموم را به کشاورز شروع کرد و سموم کشت محصول مورد نظرش را با ارزش مطلوب برایش تعریف کرد و هنگام برداشت و تحویل محصول حساب او را تسویه کرد. این موضوع بهراحتی در حال حاضر برای محصولات زراعی و محصولاتی که خرید تضمینی برای آنها تعریف میشود قابل اجرا است. این کارشناس مسائل کشاورزی خاطرنشان کرد: دولت باید با ترویج و فرهنگسازی، تولید محصول سالم را آموزش دهد. راهاندازی برنامههای تلویزیونی تخصصی برای تولید و معرفی محصول سالم به کشاورز و مردم از بهترین راه هاست. پس از آن دولت میتواند خواهان تولید محصول سالم از کشاورز باشد و با خرید از او تولیدکننده را حمایت و تشویق کند. ابوالقاسمی در ادامه در خصوص میزان رایزنهای اقتصادی ایران در کشورهای هدف صادرات محصولات کشاورزی نیز بیان داشت: ترکیه و چین در روسیه به ترتیب بیش از 25 و 150 رایزن اقتصادی دارند که برای ارزیابی شرایط، بهبود و ارتقای صادرات محصولات خود به روسیه تلاش میکنند، دولت باید از صادرکنندگان معتبر و موفق برای امر صادرات کمک بگیرد و برای ارتقای امر صادرات از این افراد استفاده کند. استفاده از مسئولان پشت میزی که فرسنگها با امر صادرات غریب هستند، راهگشا نیست. وی افزود: در حال حاضر سیاست کشور، تولید حداکثری است که در صورت مازاد تولید، موضوع صادرات مطرح شود و در صورت کمبود یا نیاز داخل کشور، صادرات ممنوع خواهد شد. این موضوع چالش بزرگی برای صادرات محصولات کشاورزی کشور است. در کشورهای پیشرفته، تولید با هدف صادرات انجام میشود. برای تولید با هدف صادرات ابلاغ برنامههای جامع برای استانداردسازی و حتی طبق معیارهای کشور هدف صادراتی بسیار مهم است. این کارشناس مسائل کشاورزی در پایان تصریح کرد: در نهایت میتوان گفت اجرایی کردن این راهکارهای کاربردی، نیازمند نیروهای متخصص، دغدغه مند، دلسوز و جوان است که در عرصه وجود ندارد یا از آن تعداد اندکی هم که وجود دارد استفادهای نمیشود.
خبرنگار
اقتصاد کشورمان سالها است که با معضل وابستگی شدید به درآمدهای نفتی روبهرو است که همین امر سبب شده برنامههای توسعهای کشور همواره برای رهایی از این امر راهکارهای زیادی را ارائه دهند که یکی از مهمترین آنها روی آوردن و حمایت از صادرات محصولات غیرنفتی است. ایران ظرفیتهای زیادی برای توسعه صادرات غیرنفتی دارد به طوری که یکی از مهمترین این ظرفیتها بخش کشاورزی است که در سالهایی که کشورمان با تحریمهای شدید اقتصادی روبهرو بوده و صادرات نفت نیز به کمترین میزان خود رسیده، توانسته ارزآوری زیادی برای کشورمان به همراه داشته باشد. بخش کشاورزی موتور محرکه بسیاری از صنایع کوچک و بزرگ بوده و دارای نقش قابلتوجهی در اشتغالزایی نیز هست بنابراین برای افزایش صادرات محصولات کشاورزی باید به این بخش توجه شایانی شود. سهم بخش کشاورزی از تولید ناخالص داخلی کشور، حدود 11 درصد است اما میزان سرمایهگذاری در این بخش کمتر از 5 درصد است. از طرفی حدود 20 درصد از جمعیت کشور دارای شغل کشاورزی و دامداری هستند که در واقع این میزان تولیدکننده باید امنیت غذایی کل کشور را تأمین کند. این موضوع اهمیت تولید و امنیت غذایی، کشاورز و محصولات کشاورزی را روشن میکند. از طرفی کشورمان دارای منابع غنی کشاورزی است و کشورهای منطقه بهدلیل اقلیم خاص، در زمره بزرگترین واردکنندگان محصولات کشاورزی قرار میگیرند که این موضوع یک فرصت استثنایی برای ایران است. بهعنوان مثال بهطور میانگین 73 درصد از میزان کل صادرات ایران به کشور روسیه را محصولات کشاورزی تشکیل میدهد اما با این حال سهم ایران از حجم واردات محصولات کشاورزی روسیه، چیزی کمتر از یک درصد است.
میزان صادرات و ارزآوری محصولات کشاورزی
ایران با وجود اقلیم ۴ فصل و پتانسیل بالای بخش کشاورزی میتواند با توسعه صادرات کالاهای مزیت دار از فشار بر منابع نفتی بکاهد و جایگزین مناسبی برای صادرات غیرنفتی شود.
طی ده سال اخیر صادرات محصولات کشاورزی با افزایش قابل توجهی روبهرو بوده است به طوری که این محصولات در زمان اوج تحریمها توانستند بخش مهمی از درآمد ارزی کشورمان را تأمین کنند. در سالجاری 6 میلیون و ۲۶۳ هزار تن محصولات کشاورزی و غذا به ارزش سه میلیارد و ۸۷۸ میلیون دلار از ابتدای سالجاری تا پایان آذرماه از کشور صادر شده است. در همین خصوص محمد قربانی معاون برنامهریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی ۷۹۵ هزار تن هندوانه، ۶۱۷ هزار تن گوجه فرنگی تازه یا سرد کرده، ۵۹۸ هزار تن سیب تازه، ۵۲۸ هزار تن سیب زمینی تازه یا سرد کرده و ۲۸۴ هزار تن پیاز، موسیر و سیر را جزو پنج قلم عمده صادراتی به لحاظ وزنی طی این مدت عنوان کرد.
وی اظهار داشت: پنج قلم عمده صادراتی از نظر ارزشی شامل ۷۳۸ میلیون و ۶۱۰ هزار دلار پسته، ۲۸۸ میلیون و ۷۳۰ هزار دلار گوجه فرنگی تازه یا سرد کرده، ۱۸۵ میلیون و ۷۸۰ هزار دلار هندوانه، ۱۸۵ میلیون و ۶۶۰ هزار دلار خرما و ۱۶۹ میلیون و ۱۴۰هزار دلار سیب تازه میشود.
چالشهای صادرات محصولات کشاورزی
طی چند سال اخیر صادرات محصولات کشاورزی با چالش های متعددی روبه رو بوده است. در همین خصوص رضا ابوالقاسمی، کارشناس مسائل کشاورزی در گفتوگو با «ایران» به بررسی چالشهای عمومی پیش روی صادرات محصولات کشاورزی و ارائه راهکارها و پیشنهادهایی در جهت رفع این چالشها پرداخته است.
راهکارهای توسعه صادرات محصولات کشاورزی
ابوالقاسمی در خصوص چالشها و راهکارهای توسعه محصولات کشاورزی میگوید: بررسیها نشان میدهد راه تخلف هنگام نمونهگیری از محصول صادراتی به منظور دریافت گواهی سلامت، برای تولید و صادرکننده بهراحتی وجود دارد.
وی میافزاید: در این راستا، پیشنهاد میشود به جای تمرکز بر گواهی سلامت و نمونهگیری، مراکز سورتینگ محصولات کشاورزی ضمانت عدم مرجوع شدن محصول مورد نظر را بپذیرند که این ضمانت میتواند به شکل ضمانت مالی آن محموله باشد و اگر بهعنوان مثال محمولهای برگشت خورد آن مرکز مهر و موم و ضمانت اجرایی شود. برای این امر شفافیت در رابطه با کدگذاری کانتینرها و مراکز سورتینگ معتبر در هر منطقه باید در دستور کار قرار گیرد. این کارشناس کشاورزی در ادامه یادآور شد: سموم کشاورزی مرغوب در سطح کشور قیمت چندین برابر معمول را دارند و کشاورز به ناچار استفاده از سموم نامرغوب را بهدلیل قیمت پایینتر و شرایط اقتصادی خود ترجیح میدهد. بنابراین از آنجا که این سموم در سطح کشور به وفور یافت میشوند باید کلیه سموم غیرمجاز، تقلبی و غیراستاندارد از سطح بازار جمع شود و کاربرد آنها با ذکر نام و مشخصات ممنوع شود. لازم به ذکر است که این کار، شدنی است.
ابوالقاسمی با بیان اینکه بیش از 95 درصد از مواد اولیه و تکنیکال سموم کشور وارداتی است، اظهارکرد: بنابراین بهتر است حداقل خود دولت مواد اولیه سموم درجه یک و مرغوب را حتی با ارز دولتی وارد کند که فرموله کردن آنها در داخل کشور با کیفیت بالا انجام شود و در مقابل حمایت از طریق عوارض گمرکی و مالیات تولید محصولات کشاورزی را در دستور کار قرار دهد. این موضوع بسیار مهم است، چرا که علاوه بر موضوع صادرات، با سلامت جامعه ایرانی ارتباط مستقیم دارد. وی افزود: با توجه به اینکه ارزآوری محصولات کشاورزی حتی از نفت نیز مطلوبتر است، میتوان عرضه کارتهای مخصوص خرید سموم را به کشاورز شروع کرد و سموم کشت محصول مورد نظرش را با ارزش مطلوب برایش تعریف کرد و هنگام برداشت و تحویل محصول حساب او را تسویه کرد. این موضوع بهراحتی در حال حاضر برای محصولات زراعی و محصولاتی که خرید تضمینی برای آنها تعریف میشود قابل اجرا است. این کارشناس مسائل کشاورزی خاطرنشان کرد: دولت باید با ترویج و فرهنگسازی، تولید محصول سالم را آموزش دهد. راهاندازی برنامههای تلویزیونی تخصصی برای تولید و معرفی محصول سالم به کشاورز و مردم از بهترین راه هاست. پس از آن دولت میتواند خواهان تولید محصول سالم از کشاورز باشد و با خرید از او تولیدکننده را حمایت و تشویق کند. ابوالقاسمی در ادامه در خصوص میزان رایزنهای اقتصادی ایران در کشورهای هدف صادرات محصولات کشاورزی نیز بیان داشت: ترکیه و چین در روسیه به ترتیب بیش از 25 و 150 رایزن اقتصادی دارند که برای ارزیابی شرایط، بهبود و ارتقای صادرات محصولات خود به روسیه تلاش میکنند، دولت باید از صادرکنندگان معتبر و موفق برای امر صادرات کمک بگیرد و برای ارتقای امر صادرات از این افراد استفاده کند. استفاده از مسئولان پشت میزی که فرسنگها با امر صادرات غریب هستند، راهگشا نیست. وی افزود: در حال حاضر سیاست کشور، تولید حداکثری است که در صورت مازاد تولید، موضوع صادرات مطرح شود و در صورت کمبود یا نیاز داخل کشور، صادرات ممنوع خواهد شد. این موضوع چالش بزرگی برای صادرات محصولات کشاورزی کشور است. در کشورهای پیشرفته، تولید با هدف صادرات انجام میشود. برای تولید با هدف صادرات ابلاغ برنامههای جامع برای استانداردسازی و حتی طبق معیارهای کشور هدف صادراتی بسیار مهم است. این کارشناس مسائل کشاورزی در پایان تصریح کرد: در نهایت میتوان گفت اجرایی کردن این راهکارهای کاربردی، نیازمند نیروهای متخصص، دغدغه مند، دلسوز و جوان است که در عرصه وجود ندارد یا از آن تعداد اندکی هم که وجود دارد استفادهای نمیشود.
«ایران» در آستانه سفر رئیسجمهور به قطر ظرفیت واردات همسایه جنوبی را بررسی می کند
چشمک 26 میلیارد دلاری
سهم ایران از واردات قطر در دهه اخیر کمتر از یک درصد بوده است
مرتضی عبدالحسینی
خبرنگار
قطر کشوری در جنوب غربی قاره آسیا که در شرق شبه جزیره عربستان، در خاورمیانه و در بخش جنوبی خلیج فارس واقع شده، بیش از 68 کیلومتر مرز دریایی با کشورمان دارد. این کشور به واسطه نفت و گاز از درآمدهای هنگفت صادراتی برخوردار بوده اما در عین حال بازار مصرفی و وارداتی برای بسیاری از کالاهای صنعتی، شیمیایی و... است. در دولت جدید چند دیدار در سطوح مختلف با مقامهای قطری برگزار شده که یکی از محورهای مورد تأکید، مسأله تجارت بین این دو کشور و توسعه آن بوده است. در 13 سال اخیر قطر 360 میلیارد دلار کالا و خدمات وارده کرده که سهم ایران کمتر از یک درصد آن بوده، این درحالی است که با کاهش ارتباط تجاری قطر با کشورهای عربی، بازار این کشور در قبضه کشورهای غربی درآمده است. بررسی جزئیات ردیفهای وارداتی این کشور نشان میدهد که در 18 گروه - کالا، ایران پتانسیلهای صادراتی به این کشور دارد اما تلاش، پشتوانه سیاسی و صبر لازمه موفقیت در بازار قطر است. اشباع بازار قطر از تجار کشورهای گوناگون، رقابت شدید در این بازار در حوزههای گوناگون کالایی و خدماتی، اقدامات نادرست برخی از تجار و بازرگانان ایرانی در کشور مقصد، کلاهبرداری شرکتهای قطری از طرفهای ایرانی و برخی تحریمهای بینالمللی از موانع پیش روی ایرانیان برای رقابت در بازار این کشور همسایه است.
جهش 26 برابری اقتصاد قطر
کشور قطر به مساحت تقریبی 11 هزار و 500 کیلومتر مربع از جنوب با عربستان سعودی همسایه است و شهرهای مهم آن شامل؛ وگره، خور، رأس الفان، دخان، زیاره، ام سعید و پایتخت آن دوحه میشود. جمعیت این کشور را حدود ۱/3میلیون نفر تخمین میزنند که حدود ۸۰ درصد آن را خارجیهایی از کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، فیلیپین، اندونزی، تایلند، ایران و چند کشور عربی مانند مصر، یمن، سوریه، اردن، سودان و تعدادی از کشورهای شمال آفریقا و کشورهای اروپایی و امریکایی تشکیل میدهند. کشور قطر بهدلیل مهاجرپذیری بالایی که بویژه در سالهای اخیر در آن انجام گرفته است، دارای فرهنگ واحـدی نیست و حضور شمار کثیری از اتباع کشورهای مختلف، این کشور را بهصورت ترکیبی از فرهنگهای مختلف درآورده که تنها حدود ۲۰ درصد جمعیت این کشور را قطریهای اصیل تشکیل میدهند. این جزیره یکی از چند امیرنشین حاشیه جنوبی خلیج فارس است که از سال ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۳ در تصرف ترکان عثمانی بود، سپس انگلیسیها بر آنها حکومت میکردند و مدتی تحت حمایت کشور بحرین بود و سرانجام در سال ۱۹۷۱ استقلال خود را به دست آورد. قطر سومین منبع گاز جهان را در اختیار دارد که ذخیره آن تا ۲۰۰ سال تخمین زده میشود. اقتصاد این کشور کاملاً وابسته به نفت و گاز بوده و اکنون قطر به علت پیشدستی در بهرهبرداری از پارس جنوبی (به تعبیر آنها منبع شمال) توانسته بیش از ایران از این میدان مشترک بهرهبرداری کند. وضعیت اقتصادی قطر را باید در دو دوره قبل از 2000 میلادی و بعد از آن بررسی کرد. در دوره اول، قطر وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت، زیرا تنها منبع درآمدی قطر از نفت تأمین میشد که آن هم رقم بالایی نبود و در عین حال از سایر درآمدهای ترانزیتی، توریست و مبادلات بانکی و تجاری محروم بود. به گزارش وزارت اقتصاد قطر در سال 1372 دقت کنید: در این گزارش که بیانگر وضعیت بسیار بد اقتصاد این کشور است، تولید ناخالص داخلی 7 میلیارد دلار تخمین زده شده و میزان کسری بودجه نیز چیزی در حدود 2 میلیارد دلار بوده است. تولید ناخالص این کشور در سال پایانی 2020 تقریباً 26 برابر شده و کسری بودجه آنها در عملکردی منحصر به فرد در سال 2021 و 2022 به مازاد بودجه یک تا 2 میلیارد دلاری تبدیل شده. مشخص است که قطر با درآمد نفتی 55 میلیارد دلاری به خود حق میدهد در مناسبات جهان و منطقه دخالت کند. سوای از بعد اقتصادی، این کشور با تأسیس شبکه الجزیره نیز جایگاه ویژهای در منطقه و جهان پیدا کرد و تا حدود زیادی از انزوا خارج شد.
علاقه قطر به رابطه تجاری و سیاسی با ایران
باقر سخایی سفیر اسبق ایران که در مجموع 10 سالی عهده دار مقام سفارت در این کشور بوده است در مورد روابط ایران و قطر در خاطرات خود مینویسد: «روزی امیر قطر به من گفت که بسیار مایلم جمهوری اسلامی ایران بخشی از مناسبات تجاری با دوبی را به قطر منتقل کند و برای این کار ما حاضر هستیم تسهیلاتی از قبیل ویزا، بندر آزاد و... در اختیار ایرانیان بگذاریم.» به طور کلی روابط ایران و قطر در سه دهه گذشته در بعد سیاسی به جز در یک یا دو مورد خاص، همواره در عالیترین سطوح بوده، تا جایی که این کشور در 8 سال دفاع مقدس، بیطرفی خود را بین ایران و عراق اعلام کرد و حتی زمانی که این کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل بود، حاضر نشد به تحریمها علیه ایران رأی دهد. این روابط حسنه با آغاز ناآرامیهای سوریه و موضع ایران در مقابل این ناآرامیها، رفته رفته تغییر کرد چرا که امیر قطر خواهان اعزام نیروهای عربی برای سرنگونی دولت بشار اسد بود. نقطه مقابل روابط سیاسی، روابط اقتصادی است که در طول سالیان متمادی رونقی نداشته و همواره سهم ایران از بازار قطر کمتر از حتی یک درصد بوده است. میزان واردات کالایی قطر در سال 1399 در حدود 26 میلیارد دلار بوده که سهم ایران با حدود 117 میلیون دلار صادرات به این کشور کمتر از نیم درصد بوده است. اوج روابط این دو کشور در سال 96 بوده که ایران با صادرات 248 میلیون دلار به قطر سهم 8/0 درصدی از بازار آنها داشته است. به طور کلی در 13 سال اخیر قطر 360 میلیارد دلار کالا و خدمات وارد کرده که سهم ایران تنها یک میلیارد و 727 میلیون دلار بوده است. تعاملات اقتصادی ایران با قطر با وجود داشتن فرهنگ و خلق و خوی مشابه و داشتن 268 کیلومتر مرز دریایی حداقلی محسوب شده و لازم است به خواست دو کشور تحولی در آن ایجاد شود. با همه اینها اما قطر به 3 دلیل علاقهمند به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران خواهد بود: ۱. حفظ موازنه با عربستان که با وجود ارتباط سیاسی و فرهنگی با این کشور، همواره بهعنوان یک دشمن بدان مینگریستند، 2.اهمیت و نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان و همچنین بهعنوان بزرگترین همسایه شمالی این کشور که با آن مشکل مرزی ندارد و بهرهمندی از ظرفیتهای موجود در ایران جهت تأمین مایحتاج غذایی خود در موارد لزوم و احیاناً شرایط اضطراری، 3.داشتن مخازن گازی مشترک با ایران که بزرگترین و در عین حال تنها منبع گازی قطر تلقی میشود و با توجه به کمبود ذخیره نفتی آن کشور، ترجیح میدادند برای جلوگیری از به خطر افتادن بهرهبرداری از این منبع عظیم، روابط مسالمتجویانهای با ایران داشته باشند.
سهم یک درصدی ایران از بازار قطر
براساس آخرین آمار گمرکی ایران در 10ماهه 1400 درحدود 0.3 درصد (117 میلیون دلار) از صادرات 38 میلیارد دلاری کشور به قطر بوده که نشان میدهد حتی اگر در مسائل سیاسی شریک خوبی با قطر بوده باشیم، در بعد اقتصادی پایینتر از حد انتظار ظاهر شدهایم. روند صادراتی ایران به قطر نیز مؤید همین نکته است، چراکه براساس نمودار، صادرات ایران به قطر همواره افزایش یافته اما مبلغ آن به قدری پایین است که اصلاً افزایش یا کاهش آن محلی از اعراب ندارد. کل تجارت ایران و قطر در 13 سال اخیر یک میلیارد و 940 میلیون دلار بوده که از این مقدار 220 میلیون دلار سهم صادرات قطر به ایران و باقی آن سهم واردات قطر از ایران بوده است. مجموع واردات قطر در 13 سال اخیر از ایران کمتر از یک درصد از واردات 360 میلیارد دلاری این کشور در طول این سالها بوده است. روند صادرات به قطر از سال 1388 تا 1398 همواره صعودی بوده و از 65 میلیون دلار در سال 1388 به 234 میلیون دلار در سال 1398 رسیده اما در سال 99 با کاهش حجم مبادلات در حدود 167 میلیون دلار ثبت شده است. گرچه سهم صادرات ایران به قطر در سال 99 بسیار ناچیز است، اما بررسی آمارهای مبادلات ایران و قطر طی 13 سال اخیر نیز نشان میدهد تا سال 95 کل صادرات ایران به این کشور در هیچ سالی حتی به 150 میلیون دلار نیز نرسیده که این میزان در سالهای مختلف همواره کمتر از 0.2 درصد از کل صادرات غیرنفتی ایران را شامل شده است. بررسی آمار 10ماهه 1400 نیز نشان از رشد اندک صادرات به قطر درمقایسه با مدت مشابه در سال 99 دارد، اما این رقم باتوجه به همسایگی دو کشور و میزان واردات قطریها غیرقابل قبول است.
غرب و فتح بازارهای قطر
قطر کشوری است با حدود سه میلیون نفر جمعیت که حدود 80 درصد آن هم کارگران خارجیاند؛ اما یکی از بزرگترین دارندگان و صادرکنندگان نفت و گاز به جهان است. بر اساس دادههای پایگاه شاخصهای توسعه جهانی بانک جهانی در سال 1399 این بازیگر به اصطلاح اتمی (از نظر مقیاسهای جمعیتی و وسعت سرزمینی) ثروتمندترین کشور در جهان اسلام از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی محسوب میشود. نرخ سرانه دوحه به حدی بالا است که در رده بندیهای جهانی، برخی از شاخصهای اقتصادی این کشور نه فقط با کشورهای خاورمیانه بلکه با اقتصادهای بزرگ اروپایی مقایسه میشود. همین موارد باعث شده که این کشور به یک بازار مصرفی تبدیل شود و دست آنها برای واردات انواع و اقسام کالاها و خدمات باز باشد. آمارهای «آﻧﮑﺘﺎد» نشان میدهد در سال 2020 از مجموع 25.8 میلیارد دلار واردات کشور قطر، نزدیک به 4 میلیارد و 20 میلیون دلار آن از امریکا، یک میلیارد و 800 میلیون دلار از انگلیس، نزدیک به 1.5 میلیارد آن از آلمان، 834 میلیون دلار آن از فرانسه، 794 میلیون دلار آن از چین، 233 میلیون دلار آن از ژاپن و مابقی از سایر کشورهای جهان وارد شده است. بر این اساس 16درصد از بازار وارداتی قطر را امریکاییها، 7 درصد آن را انگلیسیها، 6 درصد را آلمانیها، 3 درصد را فرانسویها و 3 درصد آن را چینیها به تسخیر خود درآوردهاند. در بین همسایگان نیز سهم ترکیه 2 درصد و سهم ایران فقط 0.6 درصد است. درمجموع 50 درصد از بازار وارداتی قطر در اختیار امریکا و پنج کشور اروپایی (انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا و سوئیس) قرار دارد.
پتانسیل 7 میلیارد دلاری صادرات به قطر
منطق اقتصادی حکم میکند که در کنار روابط سیاسی دوجانبه با قطر، حجم مبادلات اقتصادی با این کشور نیز به سطح قابلتوجهی برسد. بررسی آمارهای اقتصادی قطر نشان میدهد این کشور بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی (LNG) به جهان است و تولیدات نفتیاش، حدود 0.5 میلیون بشکه نفت است که عمده آن به کشورهای آسیایی صادر میشود. همچنین 81 درصد صادرات قطر در حوزه صنعت، هشت درصد در زمینه خدمات و دو درصد نیز در بخش کشاورزی است. اما نگاهی به اقلام وارداتی قطریها در سال 2021 نیز نشان میدهد با کاهش مبادلات اقتصادی بین این کشور و چهار کشور عربی، بازار کالایی بسیار گستردهای در این کشور ایجاد شده که عمدتاً شامل آن دسته از کالاهایی هستند که برای ایران نیز این کالاها جزء مزیتهای صادراتی است. منتهی اشباع بازار قطر از تجار کشورهای گوناگون، رقابت شدید در این بازار در حوزههای گوناگون کالایی و خدماتی، اقدامات نادرست برخی از تجار و بازرگانان ایرانی در کشور مقصد، کلاهبرداری شرکتهای قطری از طرفهای ایرانی و مهمتر از همه مسائل تحریمهای بینالمللی از موانع پیش روی ایرانیان برای رقابت در بازار این کشور همسایه است. بر این اساس گروههای کالایی؛ «ماشینآلات صنعتی»، «ماشینآلات و تجهیزات الکتریکی» و «وسایل نقلیه زمینی» بیشترین واردات قطر را با حدود 8میلیارد و 283 میلیون دلار تشکیل دادهاند که در بین آنها نیز «ماشینآلات صنعتی» با واردات 4 میلیارد و 834 میلیون دلاری در رتبه اول واردات قرار دارد. با وجود این اما این کشور سالانه حجم عظیمی از واردات 25 تا 30 میلیاردی خود را صرف واردات اقلام بخش کشاورزی و برخی اقلام صنعتی، آهن و فولاد و مواد خام معدنی میکند. گوشت و مواد غذایی، محصولات لبنی، عسل طبیعی، محصولات خوراکی با منشأ حیوانی (روغنها و...)، سبزیهای خوراکی، میوه و خشکبار، غلات، آرد، حیوانات زنده و پوست خام، مبل، چوب، مس و اشیای ساخته شده از آنها از جمله مواردی است که قطریها در سال 2021 وارد کردهاند. همچنین مواد معدنیای چون مس، آهن و فولاد، سنگ، نمک، گوگرد، گچ، سیمان و مواد صنعتی چون لاستیک و محصولات آن، صنایعدستی، بافتنی یا قلابدوزی، محصولات سرامیک، مواد گچبری، فرش و سایر محصولات نساجی نیز از دیگر اقلام وارداتی قطر در سال 2021 است که همگی جزو مزیتهای صادراتی ایران محسوب میشوند. بررسی جزئیاتی از ردیفهای وارداتی قطر نشان میدهد که ایران در این 18 ردیف بهدنبال تحول در صادرات به قطر باشد. 18 ردیف وارداتی قطر که در لیست کالاهای صادراتی ایران هستند، شامل؛ «مصنوعات از چدن، آهن یا فولاد»، «مبل؛ مبلهای طبی -جراحی؛ اسباب تختخواب و همانند آن»، «پلاستیک و اشیای ساخته شده از این مواد»، «حیوانات زنده و گوشت»، «محصولات شیمیایی متفرقه»، «آهن و فولاد»، «مس و مصنوعات آن»، «میوه و آجیل»، «شیر و محصولات لبنی، تخم پرندگان، عسل طبیعی»، «محصولات شیمیایی -معدنی»، «نمک، گوگرد، خاک و سنگ، گچ، آهک و سیمان»، «سبزیجات»، «محصولاتی از سنگ، گچ و سیمان»، «صابون، مواد آلی تانسیواکتیف»، «انواع کفش، کلاه و چتر و همانند»، «حیوانات زنده»، «چوب و اشیای چوبی» و «محصولات سرامیکی» میباشد. میزان واردات قطر از این 18 ردیف در سال 2021 چیزی در حدود 7 میلیارد و 450 میلیون دلار بوده که ایران میتواند لااقل بخشی از آن را بهدست آورد. نکته قابل تأمل دیگر این است که قبل از تحریم قطر از سوی متحدان عربستان، عمده این اقلام از سوی دو کشور عربستان و امارات و بخشی نیز توسط بحرین و مصر تهیه میشد که با تحریمهای سال 2017، بازاری به مقیاس بیش از چهار میلیارد دلار فقط از ناحیه قطع یا کاهش روابط قطر با محور سعودی ایجاد شده است که بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی آنکتاد، این بازار حالا در دست اروپاییها و امریکاست. در بین کشورهای منطقه، گرچه ترکیه سهم قابل توجهی در بازار قطر دارد، اما سهم ایران از بازار قطر بسیار ناچیز و قابل چشمپوشی است. بر این اساس در سال 1399ایران 167 میلیون دلار کالای غیرنفتی به قطر صادر کرده که این میزان تنها 0.5 درصد (مقداری کمتر از نیم درصد) از حجم کل صادرات غیرنفتی کشور در سال 99 (حدود 34 میلیارد دلار) است.
نیم نگاه
براساس آخرین آمار گمرکی ایران در 10ماهه 1400 درحدود 0.3 درصد (117 میلیون دلار) از صادرات 38 میلیارد دلاری کشور به قطر بوده که نشان میدهد حتی اگر در مسائل سیاسی شریک خوبی با قطر بوده باشیم، در بعد اقتصادی پایینتر از حد انتظار ظاهر شدهایم.
کل تجارت ایران و قطر در 13 سال اخیر یک میلیارد و 940 میلیون دلار بوده که از این مقدار 220 میلیون دلار سهم صادرات قطر به ایران و باقی آن سهم واردات قطر از ایران بوده است. مجموع واردات قطر در 13 سال اخیر از ایران کمتر از یک درصد از واردات 360 میلیارد دلاری این کشور در طول این سالها بوده است.
منطق اقتصادی حکم میکند که در کنار روابط سیاسی دوجانبه با قطر، حجم مبادلات اقتصادی با این کشور نیز به سطح قابلتوجهی برسد. بررسی آمارهای اقتصادی قطر نشان میدهد این کشور بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی (LNG) به جهان است و تولیدات نفتیاش، حدود 0.5 میلیون بشکه نفت است که عمده آن به کشورهای آسیایی صادر میشود. همچنین 81 درصد صادرات قطر در حوزه صنعت، هشت درصد در زمینه خدمات و دو درصد نیز در بخش کشاورزی است. اما نگاهی به اقلام وارداتی قطریها در سال 2021 نیز نشان میدهد با کاهش مبادلات اقتصادی بین این کشور و چهار کشور عربی، بازار کالایی بسیار گستردهای در این کشور ایجاد شده که عمدتاً شامل آن دسته از کالاهایی هستند که برای ایران نیز این کالاها جزء مزیتهای صادراتی است.
خبرنگار
قطر کشوری در جنوب غربی قاره آسیا که در شرق شبه جزیره عربستان، در خاورمیانه و در بخش جنوبی خلیج فارس واقع شده، بیش از 68 کیلومتر مرز دریایی با کشورمان دارد. این کشور به واسطه نفت و گاز از درآمدهای هنگفت صادراتی برخوردار بوده اما در عین حال بازار مصرفی و وارداتی برای بسیاری از کالاهای صنعتی، شیمیایی و... است. در دولت جدید چند دیدار در سطوح مختلف با مقامهای قطری برگزار شده که یکی از محورهای مورد تأکید، مسأله تجارت بین این دو کشور و توسعه آن بوده است. در 13 سال اخیر قطر 360 میلیارد دلار کالا و خدمات وارده کرده که سهم ایران کمتر از یک درصد آن بوده، این درحالی است که با کاهش ارتباط تجاری قطر با کشورهای عربی، بازار این کشور در قبضه کشورهای غربی درآمده است. بررسی جزئیات ردیفهای وارداتی این کشور نشان میدهد که در 18 گروه - کالا، ایران پتانسیلهای صادراتی به این کشور دارد اما تلاش، پشتوانه سیاسی و صبر لازمه موفقیت در بازار قطر است. اشباع بازار قطر از تجار کشورهای گوناگون، رقابت شدید در این بازار در حوزههای گوناگون کالایی و خدماتی، اقدامات نادرست برخی از تجار و بازرگانان ایرانی در کشور مقصد، کلاهبرداری شرکتهای قطری از طرفهای ایرانی و برخی تحریمهای بینالمللی از موانع پیش روی ایرانیان برای رقابت در بازار این کشور همسایه است.
جهش 26 برابری اقتصاد قطر
کشور قطر به مساحت تقریبی 11 هزار و 500 کیلومتر مربع از جنوب با عربستان سعودی همسایه است و شهرهای مهم آن شامل؛ وگره، خور، رأس الفان، دخان، زیاره، ام سعید و پایتخت آن دوحه میشود. جمعیت این کشور را حدود ۱/3میلیون نفر تخمین میزنند که حدود ۸۰ درصد آن را خارجیهایی از کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، فیلیپین، اندونزی، تایلند، ایران و چند کشور عربی مانند مصر، یمن، سوریه، اردن، سودان و تعدادی از کشورهای شمال آفریقا و کشورهای اروپایی و امریکایی تشکیل میدهند. کشور قطر بهدلیل مهاجرپذیری بالایی که بویژه در سالهای اخیر در آن انجام گرفته است، دارای فرهنگ واحـدی نیست و حضور شمار کثیری از اتباع کشورهای مختلف، این کشور را بهصورت ترکیبی از فرهنگهای مختلف درآورده که تنها حدود ۲۰ درصد جمعیت این کشور را قطریهای اصیل تشکیل میدهند. این جزیره یکی از چند امیرنشین حاشیه جنوبی خلیج فارس است که از سال ۱۸۷۱ تا ۱۹۱۳ در تصرف ترکان عثمانی بود، سپس انگلیسیها بر آنها حکومت میکردند و مدتی تحت حمایت کشور بحرین بود و سرانجام در سال ۱۹۷۱ استقلال خود را به دست آورد. قطر سومین منبع گاز جهان را در اختیار دارد که ذخیره آن تا ۲۰۰ سال تخمین زده میشود. اقتصاد این کشور کاملاً وابسته به نفت و گاز بوده و اکنون قطر به علت پیشدستی در بهرهبرداری از پارس جنوبی (به تعبیر آنها منبع شمال) توانسته بیش از ایران از این میدان مشترک بهرهبرداری کند. وضعیت اقتصادی قطر را باید در دو دوره قبل از 2000 میلادی و بعد از آن بررسی کرد. در دوره اول، قطر وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت، زیرا تنها منبع درآمدی قطر از نفت تأمین میشد که آن هم رقم بالایی نبود و در عین حال از سایر درآمدهای ترانزیتی، توریست و مبادلات بانکی و تجاری محروم بود. به گزارش وزارت اقتصاد قطر در سال 1372 دقت کنید: در این گزارش که بیانگر وضعیت بسیار بد اقتصاد این کشور است، تولید ناخالص داخلی 7 میلیارد دلار تخمین زده شده و میزان کسری بودجه نیز چیزی در حدود 2 میلیارد دلار بوده است. تولید ناخالص این کشور در سال پایانی 2020 تقریباً 26 برابر شده و کسری بودجه آنها در عملکردی منحصر به فرد در سال 2021 و 2022 به مازاد بودجه یک تا 2 میلیارد دلاری تبدیل شده. مشخص است که قطر با درآمد نفتی 55 میلیارد دلاری به خود حق میدهد در مناسبات جهان و منطقه دخالت کند. سوای از بعد اقتصادی، این کشور با تأسیس شبکه الجزیره نیز جایگاه ویژهای در منطقه و جهان پیدا کرد و تا حدود زیادی از انزوا خارج شد.
علاقه قطر به رابطه تجاری و سیاسی با ایران
باقر سخایی سفیر اسبق ایران که در مجموع 10 سالی عهده دار مقام سفارت در این کشور بوده است در مورد روابط ایران و قطر در خاطرات خود مینویسد: «روزی امیر قطر به من گفت که بسیار مایلم جمهوری اسلامی ایران بخشی از مناسبات تجاری با دوبی را به قطر منتقل کند و برای این کار ما حاضر هستیم تسهیلاتی از قبیل ویزا، بندر آزاد و... در اختیار ایرانیان بگذاریم.» به طور کلی روابط ایران و قطر در سه دهه گذشته در بعد سیاسی به جز در یک یا دو مورد خاص، همواره در عالیترین سطوح بوده، تا جایی که این کشور در 8 سال دفاع مقدس، بیطرفی خود را بین ایران و عراق اعلام کرد و حتی زمانی که این کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل بود، حاضر نشد به تحریمها علیه ایران رأی دهد. این روابط حسنه با آغاز ناآرامیهای سوریه و موضع ایران در مقابل این ناآرامیها، رفته رفته تغییر کرد چرا که امیر قطر خواهان اعزام نیروهای عربی برای سرنگونی دولت بشار اسد بود. نقطه مقابل روابط سیاسی، روابط اقتصادی است که در طول سالیان متمادی رونقی نداشته و همواره سهم ایران از بازار قطر کمتر از حتی یک درصد بوده است. میزان واردات کالایی قطر در سال 1399 در حدود 26 میلیارد دلار بوده که سهم ایران با حدود 117 میلیون دلار صادرات به این کشور کمتر از نیم درصد بوده است. اوج روابط این دو کشور در سال 96 بوده که ایران با صادرات 248 میلیون دلار به قطر سهم 8/0 درصدی از بازار آنها داشته است. به طور کلی در 13 سال اخیر قطر 360 میلیارد دلار کالا و خدمات وارد کرده که سهم ایران تنها یک میلیارد و 727 میلیون دلار بوده است. تعاملات اقتصادی ایران با قطر با وجود داشتن فرهنگ و خلق و خوی مشابه و داشتن 268 کیلومتر مرز دریایی حداقلی محسوب شده و لازم است به خواست دو کشور تحولی در آن ایجاد شود. با همه اینها اما قطر به 3 دلیل علاقهمند به گسترش روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران خواهد بود: ۱. حفظ موازنه با عربستان که با وجود ارتباط سیاسی و فرهنگی با این کشور، همواره بهعنوان یک دشمن بدان مینگریستند، 2.اهمیت و نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان و همچنین بهعنوان بزرگترین همسایه شمالی این کشور که با آن مشکل مرزی ندارد و بهرهمندی از ظرفیتهای موجود در ایران جهت تأمین مایحتاج غذایی خود در موارد لزوم و احیاناً شرایط اضطراری، 3.داشتن مخازن گازی مشترک با ایران که بزرگترین و در عین حال تنها منبع گازی قطر تلقی میشود و با توجه به کمبود ذخیره نفتی آن کشور، ترجیح میدادند برای جلوگیری از به خطر افتادن بهرهبرداری از این منبع عظیم، روابط مسالمتجویانهای با ایران داشته باشند.
سهم یک درصدی ایران از بازار قطر
براساس آخرین آمار گمرکی ایران در 10ماهه 1400 درحدود 0.3 درصد (117 میلیون دلار) از صادرات 38 میلیارد دلاری کشور به قطر بوده که نشان میدهد حتی اگر در مسائل سیاسی شریک خوبی با قطر بوده باشیم، در بعد اقتصادی پایینتر از حد انتظار ظاهر شدهایم. روند صادراتی ایران به قطر نیز مؤید همین نکته است، چراکه براساس نمودار، صادرات ایران به قطر همواره افزایش یافته اما مبلغ آن به قدری پایین است که اصلاً افزایش یا کاهش آن محلی از اعراب ندارد. کل تجارت ایران و قطر در 13 سال اخیر یک میلیارد و 940 میلیون دلار بوده که از این مقدار 220 میلیون دلار سهم صادرات قطر به ایران و باقی آن سهم واردات قطر از ایران بوده است. مجموع واردات قطر در 13 سال اخیر از ایران کمتر از یک درصد از واردات 360 میلیارد دلاری این کشور در طول این سالها بوده است. روند صادرات به قطر از سال 1388 تا 1398 همواره صعودی بوده و از 65 میلیون دلار در سال 1388 به 234 میلیون دلار در سال 1398 رسیده اما در سال 99 با کاهش حجم مبادلات در حدود 167 میلیون دلار ثبت شده است. گرچه سهم صادرات ایران به قطر در سال 99 بسیار ناچیز است، اما بررسی آمارهای مبادلات ایران و قطر طی 13 سال اخیر نیز نشان میدهد تا سال 95 کل صادرات ایران به این کشور در هیچ سالی حتی به 150 میلیون دلار نیز نرسیده که این میزان در سالهای مختلف همواره کمتر از 0.2 درصد از کل صادرات غیرنفتی ایران را شامل شده است. بررسی آمار 10ماهه 1400 نیز نشان از رشد اندک صادرات به قطر درمقایسه با مدت مشابه در سال 99 دارد، اما این رقم باتوجه به همسایگی دو کشور و میزان واردات قطریها غیرقابل قبول است.
غرب و فتح بازارهای قطر
قطر کشوری است با حدود سه میلیون نفر جمعیت که حدود 80 درصد آن هم کارگران خارجیاند؛ اما یکی از بزرگترین دارندگان و صادرکنندگان نفت و گاز به جهان است. بر اساس دادههای پایگاه شاخصهای توسعه جهانی بانک جهانی در سال 1399 این بازیگر به اصطلاح اتمی (از نظر مقیاسهای جمعیتی و وسعت سرزمینی) ثروتمندترین کشور در جهان اسلام از نظر سرانه تولید ناخالص داخلی محسوب میشود. نرخ سرانه دوحه به حدی بالا است که در رده بندیهای جهانی، برخی از شاخصهای اقتصادی این کشور نه فقط با کشورهای خاورمیانه بلکه با اقتصادهای بزرگ اروپایی مقایسه میشود. همین موارد باعث شده که این کشور به یک بازار مصرفی تبدیل شود و دست آنها برای واردات انواع و اقسام کالاها و خدمات باز باشد. آمارهای «آﻧﮑﺘﺎد» نشان میدهد در سال 2020 از مجموع 25.8 میلیارد دلار واردات کشور قطر، نزدیک به 4 میلیارد و 20 میلیون دلار آن از امریکا، یک میلیارد و 800 میلیون دلار از انگلیس، نزدیک به 1.5 میلیارد آن از آلمان، 834 میلیون دلار آن از فرانسه، 794 میلیون دلار آن از چین، 233 میلیون دلار آن از ژاپن و مابقی از سایر کشورهای جهان وارد شده است. بر این اساس 16درصد از بازار وارداتی قطر را امریکاییها، 7 درصد آن را انگلیسیها، 6 درصد را آلمانیها، 3 درصد را فرانسویها و 3 درصد آن را چینیها به تسخیر خود درآوردهاند. در بین همسایگان نیز سهم ترکیه 2 درصد و سهم ایران فقط 0.6 درصد است. درمجموع 50 درصد از بازار وارداتی قطر در اختیار امریکا و پنج کشور اروپایی (انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا و سوئیس) قرار دارد.
پتانسیل 7 میلیارد دلاری صادرات به قطر
منطق اقتصادی حکم میکند که در کنار روابط سیاسی دوجانبه با قطر، حجم مبادلات اقتصادی با این کشور نیز به سطح قابلتوجهی برسد. بررسی آمارهای اقتصادی قطر نشان میدهد این کشور بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی (LNG) به جهان است و تولیدات نفتیاش، حدود 0.5 میلیون بشکه نفت است که عمده آن به کشورهای آسیایی صادر میشود. همچنین 81 درصد صادرات قطر در حوزه صنعت، هشت درصد در زمینه خدمات و دو درصد نیز در بخش کشاورزی است. اما نگاهی به اقلام وارداتی قطریها در سال 2021 نیز نشان میدهد با کاهش مبادلات اقتصادی بین این کشور و چهار کشور عربی، بازار کالایی بسیار گستردهای در این کشور ایجاد شده که عمدتاً شامل آن دسته از کالاهایی هستند که برای ایران نیز این کالاها جزء مزیتهای صادراتی است. منتهی اشباع بازار قطر از تجار کشورهای گوناگون، رقابت شدید در این بازار در حوزههای گوناگون کالایی و خدماتی، اقدامات نادرست برخی از تجار و بازرگانان ایرانی در کشور مقصد، کلاهبرداری شرکتهای قطری از طرفهای ایرانی و مهمتر از همه مسائل تحریمهای بینالمللی از موانع پیش روی ایرانیان برای رقابت در بازار این کشور همسایه است. بر این اساس گروههای کالایی؛ «ماشینآلات صنعتی»، «ماشینآلات و تجهیزات الکتریکی» و «وسایل نقلیه زمینی» بیشترین واردات قطر را با حدود 8میلیارد و 283 میلیون دلار تشکیل دادهاند که در بین آنها نیز «ماشینآلات صنعتی» با واردات 4 میلیارد و 834 میلیون دلاری در رتبه اول واردات قرار دارد. با وجود این اما این کشور سالانه حجم عظیمی از واردات 25 تا 30 میلیاردی خود را صرف واردات اقلام بخش کشاورزی و برخی اقلام صنعتی، آهن و فولاد و مواد خام معدنی میکند. گوشت و مواد غذایی، محصولات لبنی، عسل طبیعی، محصولات خوراکی با منشأ حیوانی (روغنها و...)، سبزیهای خوراکی، میوه و خشکبار، غلات، آرد، حیوانات زنده و پوست خام، مبل، چوب، مس و اشیای ساخته شده از آنها از جمله مواردی است که قطریها در سال 2021 وارد کردهاند. همچنین مواد معدنیای چون مس، آهن و فولاد، سنگ، نمک، گوگرد، گچ، سیمان و مواد صنعتی چون لاستیک و محصولات آن، صنایعدستی، بافتنی یا قلابدوزی، محصولات سرامیک، مواد گچبری، فرش و سایر محصولات نساجی نیز از دیگر اقلام وارداتی قطر در سال 2021 است که همگی جزو مزیتهای صادراتی ایران محسوب میشوند. بررسی جزئیاتی از ردیفهای وارداتی قطر نشان میدهد که ایران در این 18 ردیف بهدنبال تحول در صادرات به قطر باشد. 18 ردیف وارداتی قطر که در لیست کالاهای صادراتی ایران هستند، شامل؛ «مصنوعات از چدن، آهن یا فولاد»، «مبل؛ مبلهای طبی -جراحی؛ اسباب تختخواب و همانند آن»، «پلاستیک و اشیای ساخته شده از این مواد»، «حیوانات زنده و گوشت»، «محصولات شیمیایی متفرقه»، «آهن و فولاد»، «مس و مصنوعات آن»، «میوه و آجیل»، «شیر و محصولات لبنی، تخم پرندگان، عسل طبیعی»، «محصولات شیمیایی -معدنی»، «نمک، گوگرد، خاک و سنگ، گچ، آهک و سیمان»، «سبزیجات»، «محصولاتی از سنگ، گچ و سیمان»، «صابون، مواد آلی تانسیواکتیف»، «انواع کفش، کلاه و چتر و همانند»، «حیوانات زنده»، «چوب و اشیای چوبی» و «محصولات سرامیکی» میباشد. میزان واردات قطر از این 18 ردیف در سال 2021 چیزی در حدود 7 میلیارد و 450 میلیون دلار بوده که ایران میتواند لااقل بخشی از آن را بهدست آورد. نکته قابل تأمل دیگر این است که قبل از تحریم قطر از سوی متحدان عربستان، عمده این اقلام از سوی دو کشور عربستان و امارات و بخشی نیز توسط بحرین و مصر تهیه میشد که با تحریمهای سال 2017، بازاری به مقیاس بیش از چهار میلیارد دلار فقط از ناحیه قطع یا کاهش روابط قطر با محور سعودی ایجاد شده است که بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی آنکتاد، این بازار حالا در دست اروپاییها و امریکاست. در بین کشورهای منطقه، گرچه ترکیه سهم قابل توجهی در بازار قطر دارد، اما سهم ایران از بازار قطر بسیار ناچیز و قابل چشمپوشی است. بر این اساس در سال 1399ایران 167 میلیون دلار کالای غیرنفتی به قطر صادر کرده که این میزان تنها 0.5 درصد (مقداری کمتر از نیم درصد) از حجم کل صادرات غیرنفتی کشور در سال 99 (حدود 34 میلیارد دلار) است.
نیم نگاه
براساس آخرین آمار گمرکی ایران در 10ماهه 1400 درحدود 0.3 درصد (117 میلیون دلار) از صادرات 38 میلیارد دلاری کشور به قطر بوده که نشان میدهد حتی اگر در مسائل سیاسی شریک خوبی با قطر بوده باشیم، در بعد اقتصادی پایینتر از حد انتظار ظاهر شدهایم.
کل تجارت ایران و قطر در 13 سال اخیر یک میلیارد و 940 میلیون دلار بوده که از این مقدار 220 میلیون دلار سهم صادرات قطر به ایران و باقی آن سهم واردات قطر از ایران بوده است. مجموع واردات قطر در 13 سال اخیر از ایران کمتر از یک درصد از واردات 360 میلیارد دلاری این کشور در طول این سالها بوده است.
منطق اقتصادی حکم میکند که در کنار روابط سیاسی دوجانبه با قطر، حجم مبادلات اقتصادی با این کشور نیز به سطح قابلتوجهی برسد. بررسی آمارهای اقتصادی قطر نشان میدهد این کشور بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی (LNG) به جهان است و تولیدات نفتیاش، حدود 0.5 میلیون بشکه نفت است که عمده آن به کشورهای آسیایی صادر میشود. همچنین 81 درصد صادرات قطر در حوزه صنعت، هشت درصد در زمینه خدمات و دو درصد نیز در بخش کشاورزی است. اما نگاهی به اقلام وارداتی قطریها در سال 2021 نیز نشان میدهد با کاهش مبادلات اقتصادی بین این کشور و چهار کشور عربی، بازار کالایی بسیار گستردهای در این کشور ایجاد شده که عمدتاً شامل آن دسته از کالاهایی هستند که برای ایران نیز این کالاها جزء مزیتهای صادراتی است.
گزارشی از توسعه همکاریهای ایران با ازبکستان وقزاقستان
نفوذ تجاری به آسیای میانه
طی هفته جاری تفاهمنامههای چندجانبه جدیدی بین ایران با دو کشور قزاقستان و ازبکستان امضا میشود
مرجان اسلامیفر
خبرنگار
توسعه روابط اقتصادی با کشورهای همسایه در دولت سیزدهم رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. دولت سیزدهم اعتقاد دارد که اگر بتوان با کشورهای همسایه به دستاوردهای خوبی در زمینه صادرات و سرمایهگذاری مشترک برسیم، دیگر تحریمها هیچ اثری بر اقتصاد ایران نخواهد داشت. طی سالهای گذشته اقتصاد ایران به برجام گره خورده و به بنبست رسیده بود اما چند ماهی است که معادلات اقتصادی در کشورمان تغییر کرده و مذاکرات با کشورهای همسایه بدون امضای برجام آغاز شده است. به اذعان فعالان اقتصادی از مهرماه سالجاری، رفت و آمد کشورهای همسایه به ایران بیشتر شده است. حالا دو کشور ازبکستان و قزاقستان وارد مرحله جدیدی از گفتوگو و همکاریها شدهاند، شنیدهها حکایت از آن دارد که طی هفته جاری با امضای تفاهمنامههای چندجانبه، تغییر اساسی در همکاری بین دو کشور قزاقستان و ازبکستان خواهیم داشت.
کمیسیون مشترک با هدف تعامل تجاری
امیرعابدی، رئیس اتاق مشترک ایران و قزاقستان درباره برگزاری کمیسیون مشترک دو کشور و اهدافی که این کمیسیون دارد به «ایران» گفت: هفدهمین کمیسیون مشترک ایران و قزاقستان در هفته جاری و بهمدت سه روز برگزار میشود و فعالان اقتصادی بهصورت بیتو بی(بازاریابی تجارت به تجارت) میتوانند درباره روند همکاریها با یکدیگر صحبت و مذاکره کنند.
او با تأکید بر اینکه همکاری با کشورهای همسایه در اولویت بوده است و همواره توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری با قزاقستان در دستور کار قرار گرفته است، تصریح کرد: از آنجا که ایران و قزاقستان مشترکات فرهنگی و اقتصادی زیادی دارند، میتوانند سطح همکاری و تعاملات خود را افزایش دهند و در این راستا اتاق مشترک ایران و قزاقستان برای توسعه مبادلات پیگیریهای لازم را انجام میدهد.
رفت و آمدها با قزاقها از مهرماه
رئیس اتاق مشترک ایران و قزاقستان با بیان اینکه از مهرماه سالجاری رفت و آمدها با قزاقستان بیشتر شده و این امر نویدبخش توسعه روابط است، گفت: یکی از اهدافی که دنبال میشود تسهیل در روادید است، خوشبختانه صدور روادید با کشور قزاقستان به روشهای سابق بازگشته است اما سعی ما این است که این امر تسهیل بیشتری پیدا کند تا فعالان اقتصادی با شرایط سهلتری به قزاقستان رفت و آمد داشته باشند و در این میان قرار است تعداد پروازها بین دو کشور نیز افزایش پیدا کند.
او افزود: در هفدهمین کمیسیون مشترک ایران و قزاقستان بهدنبال دستیابی به تفاهم جامع مراودات اقتصادی در حوزههای حمل و نقل، سرمایهگذاری مشترک، محیط زیست، استاندارد، کشاورزی، انرژی، خدمات گردشگری و خدمات فنی و مهندسی هستیم. در حوزه خدمات فنی و مهندسی شرکتهای ایرانی فعالیت گستردهای در قزاقستان دارند. از آنجا که در این کمیسیون مشترک وزیر تجارت و معاونان وزرای اقتصادی قزاقستان حضور دارند(میزبان وزیر جهاد کشاورزی کشورمان است) میتوان به تفاهمهای مناسبی در توسعه همکاریها دست یافت.
برگزاری نمایشگاه اختصاصی ایران در قزاقستان
عابدی با تأکید بر اینکه در راستای توسعه همکاریها قرار است اولین نمایشگاه اختصاصی ایران اوایل تابستان 1401 در آلماتی قزاقستان برگزار شود، گفت: در این نمایشگاه پتانسیل و توانمندی شرکتهای ایرانی به نمایش گذاشته خواهد شد تا شرکتهای قزاق از نزدیک با توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران آشنا شوند.
او با بیان اینکه در 10 ماهه سالجاری ایران 147 میلیون دلار کالا به قزاقستان صادر شده و در مقابل 50 میلیون دلار واردات داشته ایم، افزود: بیش از 200 میلیون دلار پروژه در حوزههای کشاورزی، احداث گلخانه، سدسازی، انتقال آب، انتقال انرژی، راهسازی و ابنیه توسط شرکتهای ایرانی در قزاقستان در حال انجام است. در این میان تعداد زیادی از شرکتهای کوچک معدنی نیز در این کشور در حال فعالیت هستند.
قزاقستان متقاضی کدام کالای ایرانی است؟
بررسی اطلاعات ۹ ماهه ۱۴۰۰ گمرک جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که میزان کل صادرات به قزاقستان در مدت مذکور، از نظر وزنی ۳۶۰.۳ هزارتن است و ارزشی معادل بر ۱۳۲.۶ میلیون دارد. این در حالی است که میزان کل واردات برابر ۳۷.۹ میلیون دلار بوده، بنابراین کل تجارت با قزاقستان برابر ۴۷۷.۹ هزارتن و معادل ۱۷۰.۵ میلیون دلار بوده است.
محصولات کشاورزی و غذایی، انواع سنگهای معدنی و ساختمانی و وسایل خانگی از مهمترین اقلام صادراتی به قزاقستان هستند. همچنین در میان عمده کالاهای صادراتی به قزاقستان، نام برخی محصولات از قبیل میوه و خشکبار، مواد و محصولات معدنی، سنگ و سرامیک و موارد دیگر بیشتر به چشم میخورد.
277 میلیون دلار کالا به ازبکستان صادر شد
موسی آقایی، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان درباره کمیسیون مشترکی که قرار است در هفته جاری با ازبکستان برگزار شود، به «ایران» گفت: بزودی چهاردهمین کمیسیون مشترک ایران و ازبکستان در تهران برگزار خواهد شد و بعد از آن پانزدهمین کمیسیون مشترک در ازبکستان برپا خواهد شد، این امر نشان میدهد که دو کشور برای توسعه همکاریها مصمم هستند.
او ادامه داد: در چهاردهمین کمیسیون مشترک ایران و ازبکستان، قرار است تفاهمنامههایی بین طرفین که ماههای پیش درباره آن کارهای کارشناسی و بررسیهای تخصصی صورت گرفته است، امضا شود. این تفاهمنامهها محورهای متنوعی چون گردشگری، کشاورزی، خدمات فنی و مهندسی، صادرات محصولات بهداشتی و ساختمان دارد.
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان با بیان اینکه همکاری تجاری و اقتصادی ایران و ازبکستان رو به افزایش است و برای سال آتی عددهای خوبی ثبت خواهد شد، تصریح کرد: در 8 ماهه سالجاری، بیش از 277 میلیون دلار کالا به ازبکستان صادر شده و در این میان 148 میلیون دلار کالا از ازبکستان وارد ایران شده است. او با بیان اینکه اتاق مشترک ایران و ازبکستان تازه تأسیس است و با گسترش فعالیتهای این مجموعه، همکاریهای تجاری دو کشور رشد صعودی خواهد کرد، گفت: تجار و فعالان اقتصادی ایران میتوانند در صادرات کالاهایی نظیر پتروشیمی، مواد اولیه ساختمان، فولاد، آسفالت، ایجاد کارخانه سنگ، گردشگری، محصولات کشاورزی و کود شیمیایی و بخصوص خدمات فنی و مهندسی با ازبکستان همکاری گستردهای داشته باشند.
از ترکیه جلو خواهیم زد
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان با تأکید بر اینکه ازبکستان بازار بسیار بزرگی دارد که طی این سالها بخوبی از آن بهرهمند نشدهایم، تصریح کرد: ازبکستان در آسیای میانه جزو پرجمعیت ترینها محسوب میشود از همین رو میتوان با برنامهریزی درست و هدفمند وارد این بازار شد. در حال حاضر کشور ترکیه رقیب جدی ما است که قطعاً با صادرات کالاهای کیفی و اقتصادی میتوان این رقیب را پشت سر گذاشت.
او ادامه داد: براساس آخرین اطلاعات اخذ شده، ایران، چهاردهمین شریک تجاری ازبکستان است لذا با افزایش صادرات کالا میتوان این رتبه را ارتقا داد، کشورمان به جهت موقعیتی که دارد با قیمت ارزانتر میتواند کالاهای مورد نیاز ازبکستان را تأمین کند.
ازبکستان؛ کشور هدف صادراتی ایران
پیش از این نیز محمدرضا کریمزاده، مدیرکل دفتر اروپا و امریکای سازمان توسعه تجارت ایران گفته بود: با توجه به برگزاری اجلاس ایران و ازبکستان از امروز(اول اسفند)، کمیتههای کارشناسی میان بخشهای مرتبط دو کشور بهمنظور تدوین پیشنویس سند یادداشت تفاهم کمیسیون مشترک در حوزههای اقتصادی، سرمایهگذاری، گمرکی، حملونقل، انرژی، بهداشت، علمی و فناوری، فرهنگی و گردشگری و کشاورزی تشکیل شد و مذاکرات ثمربخشی صورت گرفته است.
او با بیان اینکه تقویت پیوند بخشهای خصوصی دو کشور اهمیت بسزایی دارد، تصریح کرد: ازبکستان بهعنوان یکی از کشورهای مهم و هدف صادراتی ایران بوده و صادرات به این کشور در ماههای اخیر، روند رو به رشدی داشته است. ازبکستان در جایگاه دوم مقاصد صادراتی ایران در بین کشورهای CIS درسالجاری قرار دارد.
ازبکها بهدنبال سرمایهگذاران کشت فراسرزمینی
براساس آمارهای موجود حجم مبادلات تجاری ایران و ازبکستان در 9 ماهه سالجاری به رقم ۴۰۷ میلیون دلار رسید که از این رقم ۳۱۰ میلیون دلار صادرات ایران به ازبکستان و ۹۷ میلیون دلار واردات ایران از این کشور بود. بررسیهای آماری در این زمینه حاکی از افزایش تدریجی حجم تجارت بین دو کشور است.
در این میان عبدالله یوف، سفیر ازبکستان در ایران از شرکتهای ازبک خواست برای حضور در ایران و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود برنامهریزی کنند و اظهار داشته بود: ازبکستان از حضور شرکتهای ایرانی در حوزه کشت پنبه، کشت فراسرزمینی و صنایع تبدیلی استقبال میکند.
در حال حاضر روند تجارت ایران و ازبکستان سیر صعودی دارد و پیشبینی میشود تا پایان سال ۲۰۲۲ سطح مناسبات تجاری بین دو کشور به مرز ۲ میلیارد دلار برسد.
خبرنگار
توسعه روابط اقتصادی با کشورهای همسایه در دولت سیزدهم رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. دولت سیزدهم اعتقاد دارد که اگر بتوان با کشورهای همسایه به دستاوردهای خوبی در زمینه صادرات و سرمایهگذاری مشترک برسیم، دیگر تحریمها هیچ اثری بر اقتصاد ایران نخواهد داشت. طی سالهای گذشته اقتصاد ایران به برجام گره خورده و به بنبست رسیده بود اما چند ماهی است که معادلات اقتصادی در کشورمان تغییر کرده و مذاکرات با کشورهای همسایه بدون امضای برجام آغاز شده است. به اذعان فعالان اقتصادی از مهرماه سالجاری، رفت و آمد کشورهای همسایه به ایران بیشتر شده است. حالا دو کشور ازبکستان و قزاقستان وارد مرحله جدیدی از گفتوگو و همکاریها شدهاند، شنیدهها حکایت از آن دارد که طی هفته جاری با امضای تفاهمنامههای چندجانبه، تغییر اساسی در همکاری بین دو کشور قزاقستان و ازبکستان خواهیم داشت.
کمیسیون مشترک با هدف تعامل تجاری
امیرعابدی، رئیس اتاق مشترک ایران و قزاقستان درباره برگزاری کمیسیون مشترک دو کشور و اهدافی که این کمیسیون دارد به «ایران» گفت: هفدهمین کمیسیون مشترک ایران و قزاقستان در هفته جاری و بهمدت سه روز برگزار میشود و فعالان اقتصادی بهصورت بیتو بی(بازاریابی تجارت به تجارت) میتوانند درباره روند همکاریها با یکدیگر صحبت و مذاکره کنند.
او با تأکید بر اینکه همکاری با کشورهای همسایه در اولویت بوده است و همواره توسعه همکاریهای اقتصادی و تجاری با قزاقستان در دستور کار قرار گرفته است، تصریح کرد: از آنجا که ایران و قزاقستان مشترکات فرهنگی و اقتصادی زیادی دارند، میتوانند سطح همکاری و تعاملات خود را افزایش دهند و در این راستا اتاق مشترک ایران و قزاقستان برای توسعه مبادلات پیگیریهای لازم را انجام میدهد.
رفت و آمدها با قزاقها از مهرماه
رئیس اتاق مشترک ایران و قزاقستان با بیان اینکه از مهرماه سالجاری رفت و آمدها با قزاقستان بیشتر شده و این امر نویدبخش توسعه روابط است، گفت: یکی از اهدافی که دنبال میشود تسهیل در روادید است، خوشبختانه صدور روادید با کشور قزاقستان به روشهای سابق بازگشته است اما سعی ما این است که این امر تسهیل بیشتری پیدا کند تا فعالان اقتصادی با شرایط سهلتری به قزاقستان رفت و آمد داشته باشند و در این میان قرار است تعداد پروازها بین دو کشور نیز افزایش پیدا کند.
او افزود: در هفدهمین کمیسیون مشترک ایران و قزاقستان بهدنبال دستیابی به تفاهم جامع مراودات اقتصادی در حوزههای حمل و نقل، سرمایهگذاری مشترک، محیط زیست، استاندارد، کشاورزی، انرژی، خدمات گردشگری و خدمات فنی و مهندسی هستیم. در حوزه خدمات فنی و مهندسی شرکتهای ایرانی فعالیت گستردهای در قزاقستان دارند. از آنجا که در این کمیسیون مشترک وزیر تجارت و معاونان وزرای اقتصادی قزاقستان حضور دارند(میزبان وزیر جهاد کشاورزی کشورمان است) میتوان به تفاهمهای مناسبی در توسعه همکاریها دست یافت.
برگزاری نمایشگاه اختصاصی ایران در قزاقستان
عابدی با تأکید بر اینکه در راستای توسعه همکاریها قرار است اولین نمایشگاه اختصاصی ایران اوایل تابستان 1401 در آلماتی قزاقستان برگزار شود، گفت: در این نمایشگاه پتانسیل و توانمندی شرکتهای ایرانی به نمایش گذاشته خواهد شد تا شرکتهای قزاق از نزدیک با توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران آشنا شوند.
او با بیان اینکه در 10 ماهه سالجاری ایران 147 میلیون دلار کالا به قزاقستان صادر شده و در مقابل 50 میلیون دلار واردات داشته ایم، افزود: بیش از 200 میلیون دلار پروژه در حوزههای کشاورزی، احداث گلخانه، سدسازی، انتقال آب، انتقال انرژی، راهسازی و ابنیه توسط شرکتهای ایرانی در قزاقستان در حال انجام است. در این میان تعداد زیادی از شرکتهای کوچک معدنی نیز در این کشور در حال فعالیت هستند.
قزاقستان متقاضی کدام کالای ایرانی است؟
بررسی اطلاعات ۹ ماهه ۱۴۰۰ گمرک جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که میزان کل صادرات به قزاقستان در مدت مذکور، از نظر وزنی ۳۶۰.۳ هزارتن است و ارزشی معادل بر ۱۳۲.۶ میلیون دارد. این در حالی است که میزان کل واردات برابر ۳۷.۹ میلیون دلار بوده، بنابراین کل تجارت با قزاقستان برابر ۴۷۷.۹ هزارتن و معادل ۱۷۰.۵ میلیون دلار بوده است.
محصولات کشاورزی و غذایی، انواع سنگهای معدنی و ساختمانی و وسایل خانگی از مهمترین اقلام صادراتی به قزاقستان هستند. همچنین در میان عمده کالاهای صادراتی به قزاقستان، نام برخی محصولات از قبیل میوه و خشکبار، مواد و محصولات معدنی، سنگ و سرامیک و موارد دیگر بیشتر به چشم میخورد.
277 میلیون دلار کالا به ازبکستان صادر شد
موسی آقایی، رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان درباره کمیسیون مشترکی که قرار است در هفته جاری با ازبکستان برگزار شود، به «ایران» گفت: بزودی چهاردهمین کمیسیون مشترک ایران و ازبکستان در تهران برگزار خواهد شد و بعد از آن پانزدهمین کمیسیون مشترک در ازبکستان برپا خواهد شد، این امر نشان میدهد که دو کشور برای توسعه همکاریها مصمم هستند.
او ادامه داد: در چهاردهمین کمیسیون مشترک ایران و ازبکستان، قرار است تفاهمنامههایی بین طرفین که ماههای پیش درباره آن کارهای کارشناسی و بررسیهای تخصصی صورت گرفته است، امضا شود. این تفاهمنامهها محورهای متنوعی چون گردشگری، کشاورزی، خدمات فنی و مهندسی، صادرات محصولات بهداشتی و ساختمان دارد.
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان با بیان اینکه همکاری تجاری و اقتصادی ایران و ازبکستان رو به افزایش است و برای سال آتی عددهای خوبی ثبت خواهد شد، تصریح کرد: در 8 ماهه سالجاری، بیش از 277 میلیون دلار کالا به ازبکستان صادر شده و در این میان 148 میلیون دلار کالا از ازبکستان وارد ایران شده است. او با بیان اینکه اتاق مشترک ایران و ازبکستان تازه تأسیس است و با گسترش فعالیتهای این مجموعه، همکاریهای تجاری دو کشور رشد صعودی خواهد کرد، گفت: تجار و فعالان اقتصادی ایران میتوانند در صادرات کالاهایی نظیر پتروشیمی، مواد اولیه ساختمان، فولاد، آسفالت، ایجاد کارخانه سنگ، گردشگری، محصولات کشاورزی و کود شیمیایی و بخصوص خدمات فنی و مهندسی با ازبکستان همکاری گستردهای داشته باشند.
از ترکیه جلو خواهیم زد
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و ازبکستان با تأکید بر اینکه ازبکستان بازار بسیار بزرگی دارد که طی این سالها بخوبی از آن بهرهمند نشدهایم، تصریح کرد: ازبکستان در آسیای میانه جزو پرجمعیت ترینها محسوب میشود از همین رو میتوان با برنامهریزی درست و هدفمند وارد این بازار شد. در حال حاضر کشور ترکیه رقیب جدی ما است که قطعاً با صادرات کالاهای کیفی و اقتصادی میتوان این رقیب را پشت سر گذاشت.
او ادامه داد: براساس آخرین اطلاعات اخذ شده، ایران، چهاردهمین شریک تجاری ازبکستان است لذا با افزایش صادرات کالا میتوان این رتبه را ارتقا داد، کشورمان به جهت موقعیتی که دارد با قیمت ارزانتر میتواند کالاهای مورد نیاز ازبکستان را تأمین کند.
ازبکستان؛ کشور هدف صادراتی ایران
پیش از این نیز محمدرضا کریمزاده، مدیرکل دفتر اروپا و امریکای سازمان توسعه تجارت ایران گفته بود: با توجه به برگزاری اجلاس ایران و ازبکستان از امروز(اول اسفند)، کمیتههای کارشناسی میان بخشهای مرتبط دو کشور بهمنظور تدوین پیشنویس سند یادداشت تفاهم کمیسیون مشترک در حوزههای اقتصادی، سرمایهگذاری، گمرکی، حملونقل، انرژی، بهداشت، علمی و فناوری، فرهنگی و گردشگری و کشاورزی تشکیل شد و مذاکرات ثمربخشی صورت گرفته است.
او با بیان اینکه تقویت پیوند بخشهای خصوصی دو کشور اهمیت بسزایی دارد، تصریح کرد: ازبکستان بهعنوان یکی از کشورهای مهم و هدف صادراتی ایران بوده و صادرات به این کشور در ماههای اخیر، روند رو به رشدی داشته است. ازبکستان در جایگاه دوم مقاصد صادراتی ایران در بین کشورهای CIS درسالجاری قرار دارد.
ازبکها بهدنبال سرمایهگذاران کشت فراسرزمینی
براساس آمارهای موجود حجم مبادلات تجاری ایران و ازبکستان در 9 ماهه سالجاری به رقم ۴۰۷ میلیون دلار رسید که از این رقم ۳۱۰ میلیون دلار صادرات ایران به ازبکستان و ۹۷ میلیون دلار واردات ایران از این کشور بود. بررسیهای آماری در این زمینه حاکی از افزایش تدریجی حجم تجارت بین دو کشور است.
در این میان عبدالله یوف، سفیر ازبکستان در ایران از شرکتهای ازبک خواست برای حضور در ایران و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود برنامهریزی کنند و اظهار داشته بود: ازبکستان از حضور شرکتهای ایرانی در حوزه کشت پنبه، کشت فراسرزمینی و صنایع تبدیلی استقبال میکند.
در حال حاضر روند تجارت ایران و ازبکستان سیر صعودی دارد و پیشبینی میشود تا پایان سال ۲۰۲۲ سطح مناسبات تجاری بین دو کشور به مرز ۲ میلیارد دلار برسد.
مدیر مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی در گفتوگو با «ایران» تشریح کرد
جزئیات مدل جدید قراردادهای نفتی ایران
عطیه لباف
خبرنگار
ماه قبل در چنین روزهایی، رئیسجمهور و هیأت همراه وی به روسیه سفر کردند و فردا عازم قطر هستند. در سفر به مسکو، مباحث اقتصادی به ویژه در بخش انرژی از محورهای اصلی مذاکرات با روسها بود و آنطور که شنیده میشود در سفر به دوحه نیز انرژی یکی از محورهای مهم مذاکرات است. اما پیش از سفر قطر، سراغ محمدصادق جوکار، مدیر مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی رفتهایم تا بررسی کنیم که این سفرها و تعاملات چه دستاوردهایی دارند و ایران بر چه مبنایی مذاکرات را (بویژه در بخش انرژی) جلو میبرد.
جوکار میگوید: «علاوه بر اینکه مدل تعاملاتی ما در حال تغییر است، این همکاریها هم بازی حاصل جمع جبری صفر نیست که بگوییم با چین و روسیه تعامل میکنیم و با هیچ کشور دیگری همکاری نخواهیم کرد. در این دولت روی موضوع برنامه راهبردی متمرکز هستیم و برای هر کشور یک برنامه داریم.»
پس از سفر اخیر رئیسجمهور به روسیه، شنیده شد که با روسها توافقها و تفاهمهایی در زمینه انرژی انجام شده است. چقدر همکاری با روسها در زمینه انرژی میتواند راهبردی باشد؟ اصلاً آیا روسها بهعنوان یک رقیب مهم در بازار نفت و گاز، قابل اعتمادند؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا به دو موضوع باید اشاره کنم. نخست اینکه مفروضهای همیشه فرض گرفته میشود که غلط است. فارغ از اینکه کشورها میتوانند حوزههای مختلفی از تعامل داشته باشند؛ گفته میشود که بین ما و روسیه تعارض منافع دائمی و مستمر وجود دارد. اما کشورها میتوانند در برخی از مسائل همکار، در برخی دیگر رقیب و در بخشهایی نیز بایکدیگر در تعارض باشند. لذا نمیشود بهصورت کلگرایانه و مطلقانگارانهای رابطه 2 کشور در حوزه انرژی را فقط در حوزه مثلاً تعارض منافع جستوجو کرد.
کشورها در حوزه تعاملات، اصولاً سیاست یا تعامل طیفی دارند، یعنی همین الان که مثلاً شاهد هستیم امریکا و روسیه بر سر اوکراین دچار تعارض منافع هستند و یکی در سیاستهای گسترش ناتو دنبال این است که اوکراین یکی از محورها یا از وابستگان نظام امنیتی غربی شود، روسها مخالفند و آن را تهدید علیه خودشان نگاه میکنند. یا آنکه چینیها و امریکاییها نیز بر سر موضوع فروش زیردریایی اتمی به استرالیا و نسبت به سرنوشت تایوان دچار تعارض منافع هستند، ولی در بسیاری از مسائل دیگر در آن واحد دارند همکاری میکنند. برای مثال الان همه این کشورها 1+5 شدهاند و در یک قالب درباره موضوع هستهای با ایران همکاری میکنند یا مثلاً اینها گفتوگوهایی در مورد کره شمالی با هم دارند. بنابراین این مفروضه که عملاً همه سیاستهای یک کشور با کشوری دیگر بهصورت مطلقانگارانهای بخصوص در حوزه انرژی تعارض دارد، غلط است.
نکته دوم اینکه آیا الان ما با روسها وضعیت تعارضی داریم؟ برای انرژی موضوع مهمی که معمولاً بیان میشود، این است که روسها در بازار گاز همیشه رویکرد تعارضی به ایران داشتهاند. میگویند در بازار گازی اروپا روسها همیشه دنبال این هستند که عرضهکننده جایگزینی وارد نشود و ایران را هم رقیب همیشگی میدانند. میگویند اگر فشارهای سیاسی روی ایران برداشته شود یا همکاریهایی با غرب داشته باشد، به بازار اروپا گاز صادر میکند و روسها هم نمیگذارند که فشار سیاسی ایران کم شود. اما آیا اساساً بازار اروپا از لحاظ اقتصادی یا از لحاظ امنیتی، الان بازار ماست که با روسها وارد فاز تعارض شویم؟
برای این موضوع باید به بازار اروپا نگاه کنیم که بررسیها نشان میدهد چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ امنیتی، بازار اولویتدار جمهوری اسلامی نیست. بعضی مدام میگویند ما به هر قیمتی وارد این بازار شویم و این میتواند دستاوردهای امنیتی برایمان ایجاد کند. اما دستاورد امنیتی زمانی در یک بازار گازی اتفاق میافتد که سهم آن بازار، سهم تعیینکننده باشد. الان تقاضای گازی بازار اروپا 500 میلیارد مترمکعب در سال است. زمانی که میگوییم میخواهیم وارد بازار گاز اروپا شویم، باید توضیح دهیم که با چه سهمی میخواهیم وارد شویم؟ این سهم عرضه ما چه درصد از مجموعه کل تقاضای گازی اروپا و تقاضای وارداتی آن است و بعد بگوییم با توجه به این رقم، ما میتوانیم دستاوردهای امنیتی داشته باشیم. این مفهوم سادهانگارانهای است و یک بحث عمیق و علمی دارد که در گفتوگویی دیگر مفصل به آن خواهم پرداخت. اما باید بدانیم که این مفروضه در سیستم تحلیلی کشور غلط است و بازار ما اصلاً اروپا نیست.
حالا بازار نفت را بررسی کنیم. ما با روسها در بازار نفت نه تنها تعارض نداریم بلکه یک اشتراک منافع نیز داریم. چرا که دو طرف عرضهکننده سنتی و متعارف نفت هستیم. با یک روند و هم کلانروند، با نظم جدید حوزه انرژی روبهرو هستیم که محور این نظم جدید هم پیک تقاضاست و 2 عرضهکننده سنتی اگر با هم همکاری نکنند، هر دو آسیب میبینند. به این خاطر است که روسها میآیند و با اوپک همکاری میکنند و اوپک پلاس را شکل میدهند. یعنی روسها فهمیدهاند که با یک نظم جدید روبهرو هستند و این نظم جدید هم عمدتاً تجدیدپذیرمحور است. در این شرایط با رقابتهای غیرسازنده، هم اوپک و هم روسها ضرر میکنند و از اینرو روسها به سمت همکاری آمدهاند. لذا در این بخش هماکنون همکاریها پررنگتر از تعرض منافع است.
اما کارشناسان میگویند که در این مدت تحریم، روسها بخشی از بازار نفت ایران را بویژه در چین گرفتند.
در شرایطی که کشور ما تحریم نبود، 600 هزار بشکه در روز به اروپا نفت صادر میکرد که عمدتاً هم بازار اروپایی ایران تداخلی با بازار روسیه نداشت. روسها عمدتاً به بازار اروپا با خط لوله نفت میدادند. در بحث چین هم که روسیه بیشتر روی بحث تیپاتها (teapots) تأکید داشته است. رقیب ایران در بازار چین یا بازارهای نفتی، روسها نیستند، رقیب ایران کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس، عراق و ونزوئلا، در بازار کشورهایی مثل امریکای لاتین و آفریقاست.
تأکید روسیه روی بازارهایی است که هدفگذاری برای آن نداشتهایم، نمیشود بازار را کلی نگاه کرد. در بازار نفت چین، بخشی تیپاتها (teapots) هستند، یعنی پالایشگاههای خصوصی که اینها عمدتاً پالایشگاههای کوچکی که نفت شیرینتر و سبکتر را مصرف میکنند و بخشی از آن را بهصورت ریلی روسیه تأمین میکند محمولههای کوچکی هستند و به پالایشگاههای کوچک میرود. ولی بازار چین برای ایران دور است و نمیتوانیم بدون اینکه انبار نداشته باشیم، یک VLCC «نفتکش غولپیکر» نفت به آنجا صادر کرد. لذا این نوع صادرات به شکل تیپاتها نیاز به انبار دارد. به همین خاطر است که هیچ کدام از کشورهای بزرگ حوزه خلیج فارس روی تیپاتها برنامهریزی نکردند، چون میگفتند باید در چین انبار داشته باشیم، وگرنه برای یک پالایشگاه کوچک نمیتوانیم VLCC بفرستیم. کشورهای عربی روی پالایشگاههای دولتی و بزرگ چین سرمایهگذاری میکردند اما روسیه روی تیپاتها عمدتاً سرمایهگذاری کرده است و با توجه به این ویژگیها براحتی نمیتوانیم بگوییم در بازار چین روسیه برای ما خیلی تهدیدگر است. روسها سهم متناسب با وضعیت خودشان را میبرند؛ وضعیت نفت و وضعیت تعاملاتشان و بخش عمدهای هم روی تیپاتها تأکید کردند. 67درصد تیپاتها به استان شاندونگ چین میرود و چین نیز در حال افزایش تقاضاست و نکتهای هم که در مورد روسیه و چین فراموش میکنیم، افزایش سهم نفت روسیه در بازار چین ناشی از یک تعاملات راهبردی است و این افزایش صادرات محصول تحریم شدن ایران نبوده است. به همین خاطر است که سهم روسیه از این بازار از 250 هزار بشکه در روز در سال 2005 به 1.8 میلیون بشکه در اوایل سال 2021 رسیده است.
این افزایش سهم روسیه ناشی از ابتکارات و تعاملات راهبردی با چین است. یعنی برنامهریزی کرده و راهبرد نوشته است. آن راهبرد را اگر ایران تحریم هم نبود، جلو میبرد، چراکه تعاملاتش را از سطح موقتی و خرید و فروش نفت دارد به رابطه پایدار و استراتژیک در حوزه انرژی تبدیل میکند. سند استراتژیک امنیت ملی روسیه را در آگوست 2021 بخوانید. این موضوع pivot to asia policy که در سند سال 2010 هم بوده، نشان میدهد که روسیه از آن زمان برنامهریزی کرده است که چگونه چرخش محوری و راهبردی به سمت آسیا داشته باشد. اما برنامههای اقدامش چیست؟ مثلاً همین بحث تیپاتها. البته بسیاری از مؤلفههای حوزه امنیت بینالمللی هم کمک کرده که این دو به هم نزدیکتر شوند. جو بایدنی روی کار آمده که در استراتژی امنیت ملی دولتش در مارس 2021 تقریباً واژهای برای این دو کشور بهکار برده که معنی دشمن را میدهد. این موضوعات چین و روسیه را به هم نزدیک کرده است. لذا به خاطر تحریم ما نبوده که روسیه سهم بازار ایران را گرفته است. دیگر کشورها روی بازارها تمرکز دارند و برمبنای آن سند راهبردی مینویسند تا تعاملاتشان را افزایش دهند. چرا؟ چون بازار در حالت عرضه حداکثری است و همه دنبال بازارسازی هستند تا آن را برای خودشان ایمن کنند. اکنون اگرچه از کشش تقاضا صحبت میشود اما دوره، دوره امنیت تقاضاست، نه دوره امنیت عرضه.
حالا ما داریم به سمت قرارداد 25 ساله با چین و تعاملات راهبردی میرویم. چراکه اگر این کار را نکنیم و به سمت بازار سازی نرویم، برجام هم اعاده شود، چون بازار با مازاد عرضه روبهرو است، اینطور نیست که سهم ایران یک باره در بازار نفت چین رشد کند. افزایش سهم در بازار چین نیازمند تعاملات راهبردی است.
یعنی این ایران است که بهدنبال تعاملات راهبردی با چین و روسیه است و برای افزایش همکاریها تلاش میکند؟
خیر. اتفاقاً این نکته بسیار مهمی است. عدهای همیشه فکر میکردند این ایران است که دنبال تعاملات با چین و روسیه است که مثلاً در مقابل غرب بایستد. اما این بخشی از واقعیت یا بخشی از تحلیل مسأله است. اما تحولات حوزه نظام بینالملل الان چین و روسیه را راغب کرده با ایران همکاری کنند. چرا؟ ترامپ رویکرد ضدروسی نداشت. تحریمهای امریکا علیه روسیه منهای قانون کاتسا که تحریم کنگره است و بهصورت وتوشکنی است، نشان دهنده این موضوع است. ترامپ حتی با چین هم توافق کرد و توافق دوسالهشان را نگاه کنید که حتی در حوزه انرژی هم قرار بود چینیها از امریکاییها انرژی بخرند. اما الان با آمدن بایدن که چین و روسیه را هدفگذاری کرده، این دو کشور به این نتیجه رسیدهاند که ما هم باید برویم یک ائتلاف ضدتحریمی تشکیل دهیم. آنها الان راغبتر از ما هستند. بعد از برجام مگر تحریمهای ایران تعلیق نشد؟ چرا چینیها با حضور ایران در شانگهای مخالفت کردند؟ چون میگفتند تحریمها تعلیق شده، ولی ترامپی هست که ما نمیخواهیم با او سرشاخ شویم، با ترامپ میخواهیم توافق کنیم، ترامپ میگوید اول امریکا و نگاه ایدئولوژیک به نظام جهانی ندارد، نگاهش در حوزه تجارت و تعاملات اقتصادی است و با او میتوانیم توافق کنیم. ولی الان که بایدن روی کار است و هنوز ایران تحت تحریمهای دولت ترامپ است، چرا چین رضایت میدهد که ایران وارد شانگهای شود؟ چون بایدن دارد نظم بینالمللی را تبدیل به نظم ایدئولوژیک میکند. شما سخنرانی بایدن را در کنفرانس امنیتی مونیخ سال 2021 ملاحظه کنید. او جهان را به دو دسته دموکراسیها و غیردموکراسی تقسیم ها کرد. از نظر او چین و روسیه در دسته غیردموکراسیاند و علیه دموکراسی تهدید هستند. 2 بار هم گفت منظور من جنگ سرد نیست؛ گفت، ولی منظورش دقیقاً همان است. قبلاً بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم بود و الان دموکراسیها و غیردموکراسیها. حالا چین و روسیه احساس میکنند یک جبهه علیه آنها در حال شکلگیری است و برخلاف ترامپ که اول امریکا بود و کاری به کار اروپا نداشت، بایدن دارد ائتلافگرایی هم میکند، متحدانش را اتحادیه اروپا، کره، ژاپن، استرالیا، رژیم اشغالگر قدس و شرکایش را هند و برزیل و غیره میداند. این علیه چین و روسیه است و حالا این دو کشور نیز میگویند که ما هم یک هماهنگسازی و یک جبهه متحدتر شکل دهیم. لذا آنها الان راغب هستند با ما همکاری کنند و اینطور نیست که درخواست ما یکسویه به سمت روسیه باشد. روسیه و چین هم علاقهمندند با ما همکاری کنند. فکت آن چیست؟ همین اقدام چین برای عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای. چرا چین آن موقع نکرد و الان دنبالش است؟
اما در مورد شرکتهای روسی؛ چه همکاریهایی شکل گرفته است؟
همکاریهایی شکل گرفته که به خاطر وضعیت تحریمی تأیید یا رد گزینهای را انجام نمیدهیم. نمیخواهیم کارهایمان را در فضای فشار حداکثری بگوییم. اگر مفهوم سرمایهگذاری را بدرستی درک کنیم، امکان تعامل سرمایهگذاری روسها در ایران وجود دارد.
الان الگوی سرمایهگذاریها سازنده شده است. اگر ما دنبال این باشیم که با شرکتهای روس هم مثل شرکت توتال برخورد کنیم که سرمایهگذاری انجام بدهند، اینها مطالعات یا کارهای موردی است. اما الگویمان الان برنامه دارد، به این خاطر است که میگوییم موضوع همکاری را از یک موضوع موردی به یک موضوع پکیجی که از تولید تا بازاریابی اتفاق بیفتد، تبدیل میکنیم. یعنی منافع روسها را با ایران به گونه برد – برد شکل میدهیم که شرکت روس بداند که اگر اینجا سرمایهگذاری کند، فقط در یک پروژه حضور نداشته و بعد از اتمام پروژه کار آن تمام نمیشود؛ بلکه تا زنجیره بازاریابی مشترک پیش میرویم.
بنابراین در این دوره الگویمان متفاوت است، با برنامهتر پیش میرویم. حتی الگوی متفاوتی را ایجاد کردهایم و انتظار برای سرمایهگذاری روسها بیشتر است. یک موضوع مثال میزنم. الان روسها به سمت این رفتهاند که میخواهند تعهدات صادراتی جدید در بحث گاز بپذیرند. 38 میلیارد متر مکعب قرار است که به چین گاز بدهند. نورد استریم 2 حداقل 27.5 میلیارد متر مکعب عرضه گاز به اروپاست. 31 میلیارد مترمکعب هم قرارداد ترک استریم است. جمع اینها بیش از 96.5 میلیارد مترمکعب تعهد است. اما تولید گاز این کشور را که نگاه میکنیم، متناسب با افزایش مصرفش، روند تولیدش در بازه سه، چهار سال آینده جلو نمیرود. در شرایطی که با تحریم فناوری و مالی اروپا و امریکا روبهروست و این ظرفیت داخلی تولید را هم ندارد، روند گازش هم آنطور که برنامهریزی کرده بود، پیشرفت نمیکند و همین حالا هم از هدفگذاری 30 درصد عقبمانده است. حالا ما در این شرایط یک الگو را میتوانیم به روسها پیشنهاد کنیم. میگوییم الان میادین ایران از میادین روسیه پیچیدگی کمتری دارد. بسیاری از میادین ایران مثلاً در خلیج فارس به عمیق 100 تا 150 متر است. اما میادین روسیه بسیار پیچیده است. مثلاً پروژه وستوک و سیبری شرقی را میخواهد پیش ببرد که هم فناوری غربی میخواهد و هم سرمایهگذاری بسیار کلانی. ما میگوییم به جای اینها، روی GREAN FIELD (میادین کشف شده، افزایش سرمایهگذاری در توسعه) گازی در ایران سرمایهگذاری کنند. اگر روسها روی میادین کشف شده سرمایهگذاری کنند، بستگی به مدل قراردادی، گاز برای ایران است، پول توسعه روسها پرداخته میشود و در همین حال، ایران که بهدنبال صادرات گاز است، این گاز را به روسیه صادر کند که آنها کسری تولید خود را از این محل جبران کنند.
از این رو، به طرف روس میگوییم چون میادین داخلی شما پیچیده است، در میادین ما سرمایهگذاری و گاز را تولید کن، گاز برای ماست، ولی با قیمت بینالمللی به خودت صادر میکنیم و آن تعهد صادراتیات را که کمداری از این محل جبران کن. از سویی، در بازارهای چین و اروپا ما نیستم، ولی بهصورت واسطهای این روند، گاز ایران وارد بازار اروپا هم میشود و در همین حال، روسیه نیز به ایران وابسته میشود. برای این که بخشی از گاز صادراتیاش منوط به واردات گاز از ایران است.
در آن شرایط میتوان گفت فاینانس روسها در ایران هم پایدار است و هم اینکه از نوسانات ژئوپلیتیک انرژی در سالهای آتی ایمن میشود. در این شرایط اگر در 2024 ترامپ هم بازگردد، بازهم موضوع سرمایهگذاری برنامهدار خواهد بود. لذا این موردی نیست، یک زنجیرهای از تولید تا بازاریابی است که برای هر 2 طرف برد – برد است. حتی میتوانیم این رابطه را سهجانبه کنیم. میتوانیم حتی در شمال و جنوب، بحث این را هم مطرح کنیم که هندیها نیز درگیر ماجرا شوند.
جایگاه چین در این برنامه ریزی چگونه تعریف میشود؟
برای آنها هم الگوهای متفاوتی در نظر گرفتیم، ولی اولویت وزارت نفت در کار با چینیها ممکن است الان upgrading (ارتقای کیفی پالایشگاهی) باشد.
وقتی که میخواهیم به برنامه راهبردی برسیم، هدفمان این است که نقاط ضعفمان را در چهارچوب همکاری برطرف کنیم و این را به یک فرصت همکاری تبدیل کنیم. قرار نیست روی نقاط قوتمان برویم و همکاری کنیم. وقتی میگوییم
برد – برد، یعنی این همکاری نقطه ضعف من را پوشش دهد و به یک فرصت سودآور تبدیل کند. upgrading پالایشگاههای کشور یک فرصت است و ما دنبال این هستیم و ممکن است یکی از اولویت همکاریمان با چینیها در حوزه انرژی این باشد که برای مثال فاینانس از چین باشد و این ارتقا صورت بگیرد. اتفاقاً این همکاری در چهارچوب خنثیسازی تحریم هم است، چراکه اوریجین نفت خام ایران را تغییر میدهد. نفت خام وقتی ویژگی و منشأ داشته باشد، این منشأ داشتن، زمینهساز تحریمپذیری است، یعنی وقتی اولویت صادرات نفت خام است، تحریمپذیری هم کنار آن است، چون نفت ایران را میشناسند، ولی وقتی که با چینیها روی بحث upgrading کار شود و نفت تبدیل به فرآورده نفتی شود، دیگر قابل شناسایی نیست. به همین خاطر راحتتر میتوان آن را صادر کرد. بنابراین، این در الگوی خنثیسازی تحریم و در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب است که به نوعی حرکت به سمت صنایع پاییندست پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی است. لذا در این دولت روی موضوع برنامه راهبردی متمرکز هستیم و برای هر کشوری یک برنامه داریم که هم برای سرمایهگذار جذاب باشد و هم سودآوری و منفعت برای ایران به همراه داشته باشد.
آیا این موضوع برنامهریزی برای فاینانس و تأمین مالی شامل تکنولوژی هم میشود؟
در بخشهایی مانند مینی ال.ان.جی، حفاریهای افقی و خدمات نفتی روسها دستاوردهایی داشتند و میتوان از آنها استفاده کرد. برای مثال کمپانیهای خدماتی نظیر شلمبرژه و هالیبرتون بعد از تحریم روسیه را ترک کردند، ولی «روسنفت» توانست بیش از 70 درصد از نیازمندیهای خودش را با شکلدادن به بحث شرکت خدمات نفتی روسنفت که یکی از زیرمجموعههایش است، تأمین کند. از این تجربه در زمینه برخی از بحثهای فناورانه و اقلامی را که مورد نیاز ماست اما داخلیسازی نشده، میتوان استفاده کرد.
برخلاف پیشبینی غربیها که فکر میکردند از سال 2021 به بعد به دلیل خروج آنها از روسیه، ظرفیت تولید این کشور چه در پروژههای موجود و چه در پروژههای آتی با کاهش مواجه میشود، این اتفاق نیفتاد. روسها توانستند با توسعه گرین فیلدهایی که پیچیدگی کمتری داشتند و همینطور با EOR/IOR (روشهای بهبود نرخ شاخص تولید نفت) و توجه به بحث ازدیاد برداشت کارهایی انجام دهند که نه تنها تولید کم نشود بلکه حتی مواردی را افزایش دهند. پیچیدگی مخازن نفتی ایران به اندازه روسیه نیست و میتوان از تجربه روسها استفاده کرد.
این موضوعات پکیجی که ما با روسها دنبال میکنیم از مسائل بالادستی تا پایین دستی را شامل میشود، متناسب با منافع ما و جاهایی که میتوانیم رابطه برد – برد داشته باشیم، این تعاملات شکل میگیرد. رویکرد تعاملی و مدل تعاملاتی ما در حال تغییر است. این تعاملات چند ویژگی دارد؛ کوتاهمدت نیست؛ تک بخشی نیست و میتوانیم در بازارسازیهای مشترک حتی اقدام کنیم.
البته این طور هم نیست که ما فقط الان تقاضای همکاری با روسها را داشته باشیم، روسها هم الان در بسیاری از موارد متقاضی همکاری هستند، یعنی ما هم الان توانمندیهایی داریم که میتوانیم عرضه کنیم. برای مثال الان بسیاری از خدمات اورهال نیروگاههای روسی را شرکتهای ما مثل مپنا دارند انجام میدهند.
آیا این همکاریها منجر به افزایش صادرات نفت و گاز کشور میشود؟
برای جمعبندی این بحث لازم است که تأکید کنم، این همکاریها بازی حاصل جمع جبری صفر نیست که بگوییم تعاملات با چین و روسیه است و با هیچ کشور دیگری همکاری نخواهیم داشت. اتفاقاً گسترش این همکاریهای راهبردی را با هر کشوری که ممکن باشد، دنبال میکنیم. این همکاریها میتواند با چین، روسیه، هند، ترکیه و حتی کشورهای منطقهای و اروپایی اتفاق بیفتد. البته باید برویم به سمت الگوی تعاملات راهبردی؛ چون فضای تعامل از یک فضای تعامل ساده خرید و فروش و تجارت انرژی خارج شده است؛ از پکیج تولید تا بازاریابی یا بازارسازی باید استفاده کرد. درباره اینکه این تعاملات چقدر میتواند مفید باشد؟ نتیجه این تعاملات منوط بر این است که چقدر برنامه داشته باشیم. هیچ کشوری دلسوز ایران نیست. الان خیلی از منتقدان میگویند که روسیه از تعامل با ایران دنبال منافع خودش است. مگر اروپا نیست؟ لذا دستاورد این تعاملات به برنامههای ایران برای رفع نقاط ضعف در این تعاملات بستگی دارد. البته باید نگاهمان برد – برد باشد که الحمدلله در این دولت برای اینها برنامهریزی شده و ما اعتقاد داریم این همکاری با چین و روسیه اصطلاحاً پیشقراول مدل همکاریهای حوزه انرژی است. انشاءالله این نوع همکاریها با کشورهای دیگر مانند هند، کشورهای آسیای شرقی مانند کره جنوبی و ژاپن و کشورهای منطقه مانند قطر اتفاق میافتد. فقط الگوی این همکاریهای راهبردی متفاوت خواهد بود.
با این رویکرد، آینده صنعت نفت ایران و به طور کلی صنعت انرژی به سمتی خواهد رفت که ما به دو نتیجه برسیم، یکی آنکه نسبت به نوسانات ژئوپلیتیکی آسیبپذیریمان کم میشود و در این مسیر الگوی خنثیسازی تحریمها رقم میخورد؛ دوم اینکه ما در این نظم جدید، بهعنوان بازیگر فعال حضور خواهیم داشت، نظمی که عمدتاً به سمت کاهش سوختهای فسیلی در حال حرکت است. انشاءالله متناسب با پیشرفت این تحولات نتایج آن را هم میتوانیم در خروجیها ببینیم؛ خروجیهایی که در بحث نفت، افزایش صادرات نفت است و در حوزه گاز، متناسب با اینکه ما چقدر تراز گازی داخلی را بتوانیم مدیریت کنیم، ظرفیت صادراتی برای کشور رقم خواهد زد.
تعامل
آیا فقط بحث تقابل با امریکا کشورهایی مانند چین و روسیه را متمایل به همکاریهای تجاری و انرژی با ایران میکند؟
خیر، مثلاً چینیها الان به موقعیت ژئوپلیتیک، منابع انرژی، تعاملات اقتصادی ایران نگاه ویژهتری میکنند. سند برنامه 14 توسعه چین بین سالهای 2021 و 2025 و فاز دوم رویکردهای شرکتهای چینی را نگاه کنید. این کشور تلاش میکند از صادرات کالامحور به صادرات خدمات تغییر موقعیت بدهد. به همین خاطر دنبال مناطقی است که انرژی داشته باشند و بتوانند با آن کشور تولید مشترک انجام دهند. چه کشورهایی این پتانسیل را دارند؟ ایران یکی از این کشورهاست. الان جایگاه گوادر در پاکستان برای چینیها یک مقدار افول کرده و یکی از دلایلی که ممکن است به چابهار و منطقه جاسک ایران توجه کنند، همین موضوع دسترسی جغرافیایی و وجود انرژی است. چابهار هم به منطقه جنوب آسیا، هم آسیای مرکزی، هم قفقاز و هم حوزه خلیج فارس دسترسی دارد. پتانسیل انرژی دارد، ولی این ظرفیت را گوادر ندارد. لذا نمیخواهد این منطقه را از دست بدهد و به هند واگذار کند. چینیها الان رغبتشان به ایران و نگاهشان عوض شده است. الان خود چینیها میگویند ایران برایمان دارد مهمتر از پاکستان میشود. اگر الگوی فاز دوم شرکتهای چینی را نگاه کنیم، آمدهاند به سمت اینکه دیگر نمیخواهیم انرژی به چین ببریم تا کالا تولید و صادر کنیم. الگوی اقتصادشان عوض شده و میگویند این کار 2 معضل را رقم میزند، یکی اینکه وابستگی چین به واردات انرژی و دوم اینکه وابستگی به سیاستهای تعرفهای کشورهای واردکننده بیشتر میشود؛ مانند این تعرفههای امریکا. بنابراین بهتر است به جای تولید و صادرات کالا برویم در آن مناطق دارای انرژی و دسترسی جهانی، کالا را با همکاری همدیگر تولید کنیم. در این شرایط، ایران مهمتر از پاکستان میشود، چون هم انرژی دارد، هم لینکهای جغرافیایی دارد و هم زیرساخت صنعتیاش آمادهتر است. لذا رغبت چینیها الان به ایران بیشتر شده و این فقط به خاطر تهدید امریکا نیست.
راهبرد
به نظر میرسد که الان تمرکزمان روی چین و روسیه است. آیا این رویکرد میتواند برای ایران راهبردی باشد؛ با توجه به اینکه بسیاری از شرکتهای توانمند نفتی در اروپا و امریکا هستند؟
در این مدت اگر برجام هم احیا میشد، شرکتهای امریکایی چون اشخاص امریکایی و تحت تحریم اولیه بودند، برای سرمایهگذاری به ایران نمیآمدند. همان طور که در شرایط برجام نیامدند. دوم اینکه باید بدانیم این بازی حاصل جمع جبری صفر نیست، ما داریم سطح تعاملات را از یک تعامل تجاری که عمدتاً به چین نفت میفروختیم و کالایی وارد میکردیم، بالاتر میبریم و تحت عنوان تعاملات راهبردی انرژی آن را بازتعریف میکنیم. اما هیچ منافاتی با این ندارد که اگر با چین یک قرارداد 25 ساله امضا کردیم، دیگر با اروپا و کشورهای دیگر مانند هند وارد مذاکره نشویم. یعنی تمرکزمان فقط روی یک یا دو کشور نیست و ما وارد ائتلافی نشدیم. اینها کلماتی است که معنی دارد. ما میگوییم برنامه جامع همکاری استراتژیک انرژی نه ائتلاف. همین کار را 10 سال قبل از ما امارات هم انجام داده است. ولی این طور نبوده که امارات چون برنامه روابط استراتژیک انرژی با چین داشت، با غرب قطع ارتباط کند. این برچسبی است که منتقدین این توافق به آن میزنند که کذب است.
یعنی این برنامه راهبردی را برای تعامل با هر کشوری که ممکن باشد، تنظیم میکنیم؟
بله. تعاملات استراتژیک این است. اگر امریکا دست از این بازی تعارضآمیز، تهاجمی و دشمنانه بردارد، حتی با شرکتهای امریکایی نیز میتوان همکاری داشت.
الان بحث ما این است که وقتی بازار با شرایط oversupply مواجه است، آیا اولویت این است که شرکت ملی نفت یک کشور واردکننده را درگیر فعالیت بالادستی صنعت نفت کنیم که آن درگیری در بخش بالادستی صنعت نفت ایران به بازارسازی در آن کشور متبوعش کمک کند؛ یا آنکه یک شرکت بینالمللی را بیاوریم که یک میدان را توسعه دهد و هیچ تعهدی هم نداشته باشد. اینجا عقل سلیم این را میگوید که اگر شرکت ملی نفت کشور واردکننده را درگیر پروژهها کنیم، اولویت دارد.
برای مثال گزارش «چتمهاوس» را نگاه کنید که اعلام کرد مرگ شرکتهای بینالمللی نفتی (IOC) رسیده است؛ این شرکتها چند ویژگی داشند که بر مبنای آن ادعا میکردند که اگر نباشند، حوزه انرژی پیشرفت نمیکند؛ از جمله قرار داشتن در لبه فناوری و همین طور بحث تأمین مالی. اما مگر الان لبه فناوری دست کدام شرکت است؟ لبه فناوری دست شرکتهای کوچکی است که در عرصه بینالمللی متکثر شدهاند. حتی انقلاب شیل امریکا را شرکتهای کوچک فناورانه پیش بردند. شرکتهای کوچکی که مدتی بعد هالیبرتون آنها را به خاطر مشکل مالی که داشتند، خرید.
الان گفته میشود الزاماً این طور نیست که بر اساس الگوی قرن بیستمی میادین را به شرکتهایی مانند شِل واگذار کنیم که در آخر هم هیچ نتیجهای نداشته باشد. خیلی از شرکتها هستند که به صورت تخصصی در حوزههای مختلف از حفاری تا بحث تخصصی ازدیاد برداشت، توانمندی دارند و این شرکتها در عرصههای بینالمللی پراکنده هستند. این را ما نمیگوییم، چتمهاوس میگوید.
خبرنگار
ماه قبل در چنین روزهایی، رئیسجمهور و هیأت همراه وی به روسیه سفر کردند و فردا عازم قطر هستند. در سفر به مسکو، مباحث اقتصادی به ویژه در بخش انرژی از محورهای اصلی مذاکرات با روسها بود و آنطور که شنیده میشود در سفر به دوحه نیز انرژی یکی از محورهای مهم مذاکرات است. اما پیش از سفر قطر، سراغ محمدصادق جوکار، مدیر مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی رفتهایم تا بررسی کنیم که این سفرها و تعاملات چه دستاوردهایی دارند و ایران بر چه مبنایی مذاکرات را (بویژه در بخش انرژی) جلو میبرد.
جوکار میگوید: «علاوه بر اینکه مدل تعاملاتی ما در حال تغییر است، این همکاریها هم بازی حاصل جمع جبری صفر نیست که بگوییم با چین و روسیه تعامل میکنیم و با هیچ کشور دیگری همکاری نخواهیم کرد. در این دولت روی موضوع برنامه راهبردی متمرکز هستیم و برای هر کشور یک برنامه داریم.»
پس از سفر اخیر رئیسجمهور به روسیه، شنیده شد که با روسها توافقها و تفاهمهایی در زمینه انرژی انجام شده است. چقدر همکاری با روسها در زمینه انرژی میتواند راهبردی باشد؟ اصلاً آیا روسها بهعنوان یک رقیب مهم در بازار نفت و گاز، قابل اعتمادند؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا به دو موضوع باید اشاره کنم. نخست اینکه مفروضهای همیشه فرض گرفته میشود که غلط است. فارغ از اینکه کشورها میتوانند حوزههای مختلفی از تعامل داشته باشند؛ گفته میشود که بین ما و روسیه تعارض منافع دائمی و مستمر وجود دارد. اما کشورها میتوانند در برخی از مسائل همکار، در برخی دیگر رقیب و در بخشهایی نیز بایکدیگر در تعارض باشند. لذا نمیشود بهصورت کلگرایانه و مطلقانگارانهای رابطه 2 کشور در حوزه انرژی را فقط در حوزه مثلاً تعارض منافع جستوجو کرد.
کشورها در حوزه تعاملات، اصولاً سیاست یا تعامل طیفی دارند، یعنی همین الان که مثلاً شاهد هستیم امریکا و روسیه بر سر اوکراین دچار تعارض منافع هستند و یکی در سیاستهای گسترش ناتو دنبال این است که اوکراین یکی از محورها یا از وابستگان نظام امنیتی غربی شود، روسها مخالفند و آن را تهدید علیه خودشان نگاه میکنند. یا آنکه چینیها و امریکاییها نیز بر سر موضوع فروش زیردریایی اتمی به استرالیا و نسبت به سرنوشت تایوان دچار تعارض منافع هستند، ولی در بسیاری از مسائل دیگر در آن واحد دارند همکاری میکنند. برای مثال الان همه این کشورها 1+5 شدهاند و در یک قالب درباره موضوع هستهای با ایران همکاری میکنند یا مثلاً اینها گفتوگوهایی در مورد کره شمالی با هم دارند. بنابراین این مفروضه که عملاً همه سیاستهای یک کشور با کشوری دیگر بهصورت مطلقانگارانهای بخصوص در حوزه انرژی تعارض دارد، غلط است.
نکته دوم اینکه آیا الان ما با روسها وضعیت تعارضی داریم؟ برای انرژی موضوع مهمی که معمولاً بیان میشود، این است که روسها در بازار گاز همیشه رویکرد تعارضی به ایران داشتهاند. میگویند در بازار گازی اروپا روسها همیشه دنبال این هستند که عرضهکننده جایگزینی وارد نشود و ایران را هم رقیب همیشگی میدانند. میگویند اگر فشارهای سیاسی روی ایران برداشته شود یا همکاریهایی با غرب داشته باشد، به بازار اروپا گاز صادر میکند و روسها هم نمیگذارند که فشار سیاسی ایران کم شود. اما آیا اساساً بازار اروپا از لحاظ اقتصادی یا از لحاظ امنیتی، الان بازار ماست که با روسها وارد فاز تعارض شویم؟
برای این موضوع باید به بازار اروپا نگاه کنیم که بررسیها نشان میدهد چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ امنیتی، بازار اولویتدار جمهوری اسلامی نیست. بعضی مدام میگویند ما به هر قیمتی وارد این بازار شویم و این میتواند دستاوردهای امنیتی برایمان ایجاد کند. اما دستاورد امنیتی زمانی در یک بازار گازی اتفاق میافتد که سهم آن بازار، سهم تعیینکننده باشد. الان تقاضای گازی بازار اروپا 500 میلیارد مترمکعب در سال است. زمانی که میگوییم میخواهیم وارد بازار گاز اروپا شویم، باید توضیح دهیم که با چه سهمی میخواهیم وارد شویم؟ این سهم عرضه ما چه درصد از مجموعه کل تقاضای گازی اروپا و تقاضای وارداتی آن است و بعد بگوییم با توجه به این رقم، ما میتوانیم دستاوردهای امنیتی داشته باشیم. این مفهوم سادهانگارانهای است و یک بحث عمیق و علمی دارد که در گفتوگویی دیگر مفصل به آن خواهم پرداخت. اما باید بدانیم که این مفروضه در سیستم تحلیلی کشور غلط است و بازار ما اصلاً اروپا نیست.
حالا بازار نفت را بررسی کنیم. ما با روسها در بازار نفت نه تنها تعارض نداریم بلکه یک اشتراک منافع نیز داریم. چرا که دو طرف عرضهکننده سنتی و متعارف نفت هستیم. با یک روند و هم کلانروند، با نظم جدید حوزه انرژی روبهرو هستیم که محور این نظم جدید هم پیک تقاضاست و 2 عرضهکننده سنتی اگر با هم همکاری نکنند، هر دو آسیب میبینند. به این خاطر است که روسها میآیند و با اوپک همکاری میکنند و اوپک پلاس را شکل میدهند. یعنی روسها فهمیدهاند که با یک نظم جدید روبهرو هستند و این نظم جدید هم عمدتاً تجدیدپذیرمحور است. در این شرایط با رقابتهای غیرسازنده، هم اوپک و هم روسها ضرر میکنند و از اینرو روسها به سمت همکاری آمدهاند. لذا در این بخش هماکنون همکاریها پررنگتر از تعرض منافع است.
اما کارشناسان میگویند که در این مدت تحریم، روسها بخشی از بازار نفت ایران را بویژه در چین گرفتند.
در شرایطی که کشور ما تحریم نبود، 600 هزار بشکه در روز به اروپا نفت صادر میکرد که عمدتاً هم بازار اروپایی ایران تداخلی با بازار روسیه نداشت. روسها عمدتاً به بازار اروپا با خط لوله نفت میدادند. در بحث چین هم که روسیه بیشتر روی بحث تیپاتها (teapots) تأکید داشته است. رقیب ایران در بازار چین یا بازارهای نفتی، روسها نیستند، رقیب ایران کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس، عراق و ونزوئلا، در بازار کشورهایی مثل امریکای لاتین و آفریقاست.
تأکید روسیه روی بازارهایی است که هدفگذاری برای آن نداشتهایم، نمیشود بازار را کلی نگاه کرد. در بازار نفت چین، بخشی تیپاتها (teapots) هستند، یعنی پالایشگاههای خصوصی که اینها عمدتاً پالایشگاههای کوچکی که نفت شیرینتر و سبکتر را مصرف میکنند و بخشی از آن را بهصورت ریلی روسیه تأمین میکند محمولههای کوچکی هستند و به پالایشگاههای کوچک میرود. ولی بازار چین برای ایران دور است و نمیتوانیم بدون اینکه انبار نداشته باشیم، یک VLCC «نفتکش غولپیکر» نفت به آنجا صادر کرد. لذا این نوع صادرات به شکل تیپاتها نیاز به انبار دارد. به همین خاطر است که هیچ کدام از کشورهای بزرگ حوزه خلیج فارس روی تیپاتها برنامهریزی نکردند، چون میگفتند باید در چین انبار داشته باشیم، وگرنه برای یک پالایشگاه کوچک نمیتوانیم VLCC بفرستیم. کشورهای عربی روی پالایشگاههای دولتی و بزرگ چین سرمایهگذاری میکردند اما روسیه روی تیپاتها عمدتاً سرمایهگذاری کرده است و با توجه به این ویژگیها براحتی نمیتوانیم بگوییم در بازار چین روسیه برای ما خیلی تهدیدگر است. روسها سهم متناسب با وضعیت خودشان را میبرند؛ وضعیت نفت و وضعیت تعاملاتشان و بخش عمدهای هم روی تیپاتها تأکید کردند. 67درصد تیپاتها به استان شاندونگ چین میرود و چین نیز در حال افزایش تقاضاست و نکتهای هم که در مورد روسیه و چین فراموش میکنیم، افزایش سهم نفت روسیه در بازار چین ناشی از یک تعاملات راهبردی است و این افزایش صادرات محصول تحریم شدن ایران نبوده است. به همین خاطر است که سهم روسیه از این بازار از 250 هزار بشکه در روز در سال 2005 به 1.8 میلیون بشکه در اوایل سال 2021 رسیده است.
این افزایش سهم روسیه ناشی از ابتکارات و تعاملات راهبردی با چین است. یعنی برنامهریزی کرده و راهبرد نوشته است. آن راهبرد را اگر ایران تحریم هم نبود، جلو میبرد، چراکه تعاملاتش را از سطح موقتی و خرید و فروش نفت دارد به رابطه پایدار و استراتژیک در حوزه انرژی تبدیل میکند. سند استراتژیک امنیت ملی روسیه را در آگوست 2021 بخوانید. این موضوع pivot to asia policy که در سند سال 2010 هم بوده، نشان میدهد که روسیه از آن زمان برنامهریزی کرده است که چگونه چرخش محوری و راهبردی به سمت آسیا داشته باشد. اما برنامههای اقدامش چیست؟ مثلاً همین بحث تیپاتها. البته بسیاری از مؤلفههای حوزه امنیت بینالمللی هم کمک کرده که این دو به هم نزدیکتر شوند. جو بایدنی روی کار آمده که در استراتژی امنیت ملی دولتش در مارس 2021 تقریباً واژهای برای این دو کشور بهکار برده که معنی دشمن را میدهد. این موضوعات چین و روسیه را به هم نزدیک کرده است. لذا به خاطر تحریم ما نبوده که روسیه سهم بازار ایران را گرفته است. دیگر کشورها روی بازارها تمرکز دارند و برمبنای آن سند راهبردی مینویسند تا تعاملاتشان را افزایش دهند. چرا؟ چون بازار در حالت عرضه حداکثری است و همه دنبال بازارسازی هستند تا آن را برای خودشان ایمن کنند. اکنون اگرچه از کشش تقاضا صحبت میشود اما دوره، دوره امنیت تقاضاست، نه دوره امنیت عرضه.
حالا ما داریم به سمت قرارداد 25 ساله با چین و تعاملات راهبردی میرویم. چراکه اگر این کار را نکنیم و به سمت بازار سازی نرویم، برجام هم اعاده شود، چون بازار با مازاد عرضه روبهرو است، اینطور نیست که سهم ایران یک باره در بازار نفت چین رشد کند. افزایش سهم در بازار چین نیازمند تعاملات راهبردی است.
یعنی این ایران است که بهدنبال تعاملات راهبردی با چین و روسیه است و برای افزایش همکاریها تلاش میکند؟
خیر. اتفاقاً این نکته بسیار مهمی است. عدهای همیشه فکر میکردند این ایران است که دنبال تعاملات با چین و روسیه است که مثلاً در مقابل غرب بایستد. اما این بخشی از واقعیت یا بخشی از تحلیل مسأله است. اما تحولات حوزه نظام بینالملل الان چین و روسیه را راغب کرده با ایران همکاری کنند. چرا؟ ترامپ رویکرد ضدروسی نداشت. تحریمهای امریکا علیه روسیه منهای قانون کاتسا که تحریم کنگره است و بهصورت وتوشکنی است، نشان دهنده این موضوع است. ترامپ حتی با چین هم توافق کرد و توافق دوسالهشان را نگاه کنید که حتی در حوزه انرژی هم قرار بود چینیها از امریکاییها انرژی بخرند. اما الان با آمدن بایدن که چین و روسیه را هدفگذاری کرده، این دو کشور به این نتیجه رسیدهاند که ما هم باید برویم یک ائتلاف ضدتحریمی تشکیل دهیم. آنها الان راغبتر از ما هستند. بعد از برجام مگر تحریمهای ایران تعلیق نشد؟ چرا چینیها با حضور ایران در شانگهای مخالفت کردند؟ چون میگفتند تحریمها تعلیق شده، ولی ترامپی هست که ما نمیخواهیم با او سرشاخ شویم، با ترامپ میخواهیم توافق کنیم، ترامپ میگوید اول امریکا و نگاه ایدئولوژیک به نظام جهانی ندارد، نگاهش در حوزه تجارت و تعاملات اقتصادی است و با او میتوانیم توافق کنیم. ولی الان که بایدن روی کار است و هنوز ایران تحت تحریمهای دولت ترامپ است، چرا چین رضایت میدهد که ایران وارد شانگهای شود؟ چون بایدن دارد نظم بینالمللی را تبدیل به نظم ایدئولوژیک میکند. شما سخنرانی بایدن را در کنفرانس امنیتی مونیخ سال 2021 ملاحظه کنید. او جهان را به دو دسته دموکراسیها و غیردموکراسی تقسیم ها کرد. از نظر او چین و روسیه در دسته غیردموکراسیاند و علیه دموکراسی تهدید هستند. 2 بار هم گفت منظور من جنگ سرد نیست؛ گفت، ولی منظورش دقیقاً همان است. قبلاً بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم بود و الان دموکراسیها و غیردموکراسیها. حالا چین و روسیه احساس میکنند یک جبهه علیه آنها در حال شکلگیری است و برخلاف ترامپ که اول امریکا بود و کاری به کار اروپا نداشت، بایدن دارد ائتلافگرایی هم میکند، متحدانش را اتحادیه اروپا، کره، ژاپن، استرالیا، رژیم اشغالگر قدس و شرکایش را هند و برزیل و غیره میداند. این علیه چین و روسیه است و حالا این دو کشور نیز میگویند که ما هم یک هماهنگسازی و یک جبهه متحدتر شکل دهیم. لذا آنها الان راغب هستند با ما همکاری کنند و اینطور نیست که درخواست ما یکسویه به سمت روسیه باشد. روسیه و چین هم علاقهمندند با ما همکاری کنند. فکت آن چیست؟ همین اقدام چین برای عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای. چرا چین آن موقع نکرد و الان دنبالش است؟
اما در مورد شرکتهای روسی؛ چه همکاریهایی شکل گرفته است؟
همکاریهایی شکل گرفته که به خاطر وضعیت تحریمی تأیید یا رد گزینهای را انجام نمیدهیم. نمیخواهیم کارهایمان را در فضای فشار حداکثری بگوییم. اگر مفهوم سرمایهگذاری را بدرستی درک کنیم، امکان تعامل سرمایهگذاری روسها در ایران وجود دارد.
الان الگوی سرمایهگذاریها سازنده شده است. اگر ما دنبال این باشیم که با شرکتهای روس هم مثل شرکت توتال برخورد کنیم که سرمایهگذاری انجام بدهند، اینها مطالعات یا کارهای موردی است. اما الگویمان الان برنامه دارد، به این خاطر است که میگوییم موضوع همکاری را از یک موضوع موردی به یک موضوع پکیجی که از تولید تا بازاریابی اتفاق بیفتد، تبدیل میکنیم. یعنی منافع روسها را با ایران به گونه برد – برد شکل میدهیم که شرکت روس بداند که اگر اینجا سرمایهگذاری کند، فقط در یک پروژه حضور نداشته و بعد از اتمام پروژه کار آن تمام نمیشود؛ بلکه تا زنجیره بازاریابی مشترک پیش میرویم.
بنابراین در این دوره الگویمان متفاوت است، با برنامهتر پیش میرویم. حتی الگوی متفاوتی را ایجاد کردهایم و انتظار برای سرمایهگذاری روسها بیشتر است. یک موضوع مثال میزنم. الان روسها به سمت این رفتهاند که میخواهند تعهدات صادراتی جدید در بحث گاز بپذیرند. 38 میلیارد متر مکعب قرار است که به چین گاز بدهند. نورد استریم 2 حداقل 27.5 میلیارد متر مکعب عرضه گاز به اروپاست. 31 میلیارد مترمکعب هم قرارداد ترک استریم است. جمع اینها بیش از 96.5 میلیارد مترمکعب تعهد است. اما تولید گاز این کشور را که نگاه میکنیم، متناسب با افزایش مصرفش، روند تولیدش در بازه سه، چهار سال آینده جلو نمیرود. در شرایطی که با تحریم فناوری و مالی اروپا و امریکا روبهروست و این ظرفیت داخلی تولید را هم ندارد، روند گازش هم آنطور که برنامهریزی کرده بود، پیشرفت نمیکند و همین حالا هم از هدفگذاری 30 درصد عقبمانده است. حالا ما در این شرایط یک الگو را میتوانیم به روسها پیشنهاد کنیم. میگوییم الان میادین ایران از میادین روسیه پیچیدگی کمتری دارد. بسیاری از میادین ایران مثلاً در خلیج فارس به عمیق 100 تا 150 متر است. اما میادین روسیه بسیار پیچیده است. مثلاً پروژه وستوک و سیبری شرقی را میخواهد پیش ببرد که هم فناوری غربی میخواهد و هم سرمایهگذاری بسیار کلانی. ما میگوییم به جای اینها، روی GREAN FIELD (میادین کشف شده، افزایش سرمایهگذاری در توسعه) گازی در ایران سرمایهگذاری کنند. اگر روسها روی میادین کشف شده سرمایهگذاری کنند، بستگی به مدل قراردادی، گاز برای ایران است، پول توسعه روسها پرداخته میشود و در همین حال، ایران که بهدنبال صادرات گاز است، این گاز را به روسیه صادر کند که آنها کسری تولید خود را از این محل جبران کنند.
از این رو، به طرف روس میگوییم چون میادین داخلی شما پیچیده است، در میادین ما سرمایهگذاری و گاز را تولید کن، گاز برای ماست، ولی با قیمت بینالمللی به خودت صادر میکنیم و آن تعهد صادراتیات را که کمداری از این محل جبران کن. از سویی، در بازارهای چین و اروپا ما نیستم، ولی بهصورت واسطهای این روند، گاز ایران وارد بازار اروپا هم میشود و در همین حال، روسیه نیز به ایران وابسته میشود. برای این که بخشی از گاز صادراتیاش منوط به واردات گاز از ایران است.
در آن شرایط میتوان گفت فاینانس روسها در ایران هم پایدار است و هم اینکه از نوسانات ژئوپلیتیک انرژی در سالهای آتی ایمن میشود. در این شرایط اگر در 2024 ترامپ هم بازگردد، بازهم موضوع سرمایهگذاری برنامهدار خواهد بود. لذا این موردی نیست، یک زنجیرهای از تولید تا بازاریابی است که برای هر 2 طرف برد – برد است. حتی میتوانیم این رابطه را سهجانبه کنیم. میتوانیم حتی در شمال و جنوب، بحث این را هم مطرح کنیم که هندیها نیز درگیر ماجرا شوند.
جایگاه چین در این برنامه ریزی چگونه تعریف میشود؟
برای آنها هم الگوهای متفاوتی در نظر گرفتیم، ولی اولویت وزارت نفت در کار با چینیها ممکن است الان upgrading (ارتقای کیفی پالایشگاهی) باشد.
وقتی که میخواهیم به برنامه راهبردی برسیم، هدفمان این است که نقاط ضعفمان را در چهارچوب همکاری برطرف کنیم و این را به یک فرصت همکاری تبدیل کنیم. قرار نیست روی نقاط قوتمان برویم و همکاری کنیم. وقتی میگوییم
برد – برد، یعنی این همکاری نقطه ضعف من را پوشش دهد و به یک فرصت سودآور تبدیل کند. upgrading پالایشگاههای کشور یک فرصت است و ما دنبال این هستیم و ممکن است یکی از اولویت همکاریمان با چینیها در حوزه انرژی این باشد که برای مثال فاینانس از چین باشد و این ارتقا صورت بگیرد. اتفاقاً این همکاری در چهارچوب خنثیسازی تحریم هم است، چراکه اوریجین نفت خام ایران را تغییر میدهد. نفت خام وقتی ویژگی و منشأ داشته باشد، این منشأ داشتن، زمینهساز تحریمپذیری است، یعنی وقتی اولویت صادرات نفت خام است، تحریمپذیری هم کنار آن است، چون نفت ایران را میشناسند، ولی وقتی که با چینیها روی بحث upgrading کار شود و نفت تبدیل به فرآورده نفتی شود، دیگر قابل شناسایی نیست. به همین خاطر راحتتر میتوان آن را صادر کرد. بنابراین، این در الگوی خنثیسازی تحریم و در راستای فرمایشات رهبر معظم انقلاب است که به نوعی حرکت به سمت صنایع پاییندست پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی است. لذا در این دولت روی موضوع برنامه راهبردی متمرکز هستیم و برای هر کشوری یک برنامه داریم که هم برای سرمایهگذار جذاب باشد و هم سودآوری و منفعت برای ایران به همراه داشته باشد.
آیا این موضوع برنامهریزی برای فاینانس و تأمین مالی شامل تکنولوژی هم میشود؟
در بخشهایی مانند مینی ال.ان.جی، حفاریهای افقی و خدمات نفتی روسها دستاوردهایی داشتند و میتوان از آنها استفاده کرد. برای مثال کمپانیهای خدماتی نظیر شلمبرژه و هالیبرتون بعد از تحریم روسیه را ترک کردند، ولی «روسنفت» توانست بیش از 70 درصد از نیازمندیهای خودش را با شکلدادن به بحث شرکت خدمات نفتی روسنفت که یکی از زیرمجموعههایش است، تأمین کند. از این تجربه در زمینه برخی از بحثهای فناورانه و اقلامی را که مورد نیاز ماست اما داخلیسازی نشده، میتوان استفاده کرد.
برخلاف پیشبینی غربیها که فکر میکردند از سال 2021 به بعد به دلیل خروج آنها از روسیه، ظرفیت تولید این کشور چه در پروژههای موجود و چه در پروژههای آتی با کاهش مواجه میشود، این اتفاق نیفتاد. روسها توانستند با توسعه گرین فیلدهایی که پیچیدگی کمتری داشتند و همینطور با EOR/IOR (روشهای بهبود نرخ شاخص تولید نفت) و توجه به بحث ازدیاد برداشت کارهایی انجام دهند که نه تنها تولید کم نشود بلکه حتی مواردی را افزایش دهند. پیچیدگی مخازن نفتی ایران به اندازه روسیه نیست و میتوان از تجربه روسها استفاده کرد.
این موضوعات پکیجی که ما با روسها دنبال میکنیم از مسائل بالادستی تا پایین دستی را شامل میشود، متناسب با منافع ما و جاهایی که میتوانیم رابطه برد – برد داشته باشیم، این تعاملات شکل میگیرد. رویکرد تعاملی و مدل تعاملاتی ما در حال تغییر است. این تعاملات چند ویژگی دارد؛ کوتاهمدت نیست؛ تک بخشی نیست و میتوانیم در بازارسازیهای مشترک حتی اقدام کنیم.
البته این طور هم نیست که ما فقط الان تقاضای همکاری با روسها را داشته باشیم، روسها هم الان در بسیاری از موارد متقاضی همکاری هستند، یعنی ما هم الان توانمندیهایی داریم که میتوانیم عرضه کنیم. برای مثال الان بسیاری از خدمات اورهال نیروگاههای روسی را شرکتهای ما مثل مپنا دارند انجام میدهند.
آیا این همکاریها منجر به افزایش صادرات نفت و گاز کشور میشود؟
برای جمعبندی این بحث لازم است که تأکید کنم، این همکاریها بازی حاصل جمع جبری صفر نیست که بگوییم تعاملات با چین و روسیه است و با هیچ کشور دیگری همکاری نخواهیم داشت. اتفاقاً گسترش این همکاریهای راهبردی را با هر کشوری که ممکن باشد، دنبال میکنیم. این همکاریها میتواند با چین، روسیه، هند، ترکیه و حتی کشورهای منطقهای و اروپایی اتفاق بیفتد. البته باید برویم به سمت الگوی تعاملات راهبردی؛ چون فضای تعامل از یک فضای تعامل ساده خرید و فروش و تجارت انرژی خارج شده است؛ از پکیج تولید تا بازاریابی یا بازارسازی باید استفاده کرد. درباره اینکه این تعاملات چقدر میتواند مفید باشد؟ نتیجه این تعاملات منوط بر این است که چقدر برنامه داشته باشیم. هیچ کشوری دلسوز ایران نیست. الان خیلی از منتقدان میگویند که روسیه از تعامل با ایران دنبال منافع خودش است. مگر اروپا نیست؟ لذا دستاورد این تعاملات به برنامههای ایران برای رفع نقاط ضعف در این تعاملات بستگی دارد. البته باید نگاهمان برد – برد باشد که الحمدلله در این دولت برای اینها برنامهریزی شده و ما اعتقاد داریم این همکاری با چین و روسیه اصطلاحاً پیشقراول مدل همکاریهای حوزه انرژی است. انشاءالله این نوع همکاریها با کشورهای دیگر مانند هند، کشورهای آسیای شرقی مانند کره جنوبی و ژاپن و کشورهای منطقه مانند قطر اتفاق میافتد. فقط الگوی این همکاریهای راهبردی متفاوت خواهد بود.
با این رویکرد، آینده صنعت نفت ایران و به طور کلی صنعت انرژی به سمتی خواهد رفت که ما به دو نتیجه برسیم، یکی آنکه نسبت به نوسانات ژئوپلیتیکی آسیبپذیریمان کم میشود و در این مسیر الگوی خنثیسازی تحریمها رقم میخورد؛ دوم اینکه ما در این نظم جدید، بهعنوان بازیگر فعال حضور خواهیم داشت، نظمی که عمدتاً به سمت کاهش سوختهای فسیلی در حال حرکت است. انشاءالله متناسب با پیشرفت این تحولات نتایج آن را هم میتوانیم در خروجیها ببینیم؛ خروجیهایی که در بحث نفت، افزایش صادرات نفت است و در حوزه گاز، متناسب با اینکه ما چقدر تراز گازی داخلی را بتوانیم مدیریت کنیم، ظرفیت صادراتی برای کشور رقم خواهد زد.
تعامل
آیا فقط بحث تقابل با امریکا کشورهایی مانند چین و روسیه را متمایل به همکاریهای تجاری و انرژی با ایران میکند؟
خیر، مثلاً چینیها الان به موقعیت ژئوپلیتیک، منابع انرژی، تعاملات اقتصادی ایران نگاه ویژهتری میکنند. سند برنامه 14 توسعه چین بین سالهای 2021 و 2025 و فاز دوم رویکردهای شرکتهای چینی را نگاه کنید. این کشور تلاش میکند از صادرات کالامحور به صادرات خدمات تغییر موقعیت بدهد. به همین خاطر دنبال مناطقی است که انرژی داشته باشند و بتوانند با آن کشور تولید مشترک انجام دهند. چه کشورهایی این پتانسیل را دارند؟ ایران یکی از این کشورهاست. الان جایگاه گوادر در پاکستان برای چینیها یک مقدار افول کرده و یکی از دلایلی که ممکن است به چابهار و منطقه جاسک ایران توجه کنند، همین موضوع دسترسی جغرافیایی و وجود انرژی است. چابهار هم به منطقه جنوب آسیا، هم آسیای مرکزی، هم قفقاز و هم حوزه خلیج فارس دسترسی دارد. پتانسیل انرژی دارد، ولی این ظرفیت را گوادر ندارد. لذا نمیخواهد این منطقه را از دست بدهد و به هند واگذار کند. چینیها الان رغبتشان به ایران و نگاهشان عوض شده است. الان خود چینیها میگویند ایران برایمان دارد مهمتر از پاکستان میشود. اگر الگوی فاز دوم شرکتهای چینی را نگاه کنیم، آمدهاند به سمت اینکه دیگر نمیخواهیم انرژی به چین ببریم تا کالا تولید و صادر کنیم. الگوی اقتصادشان عوض شده و میگویند این کار 2 معضل را رقم میزند، یکی اینکه وابستگی چین به واردات انرژی و دوم اینکه وابستگی به سیاستهای تعرفهای کشورهای واردکننده بیشتر میشود؛ مانند این تعرفههای امریکا. بنابراین بهتر است به جای تولید و صادرات کالا برویم در آن مناطق دارای انرژی و دسترسی جهانی، کالا را با همکاری همدیگر تولید کنیم. در این شرایط، ایران مهمتر از پاکستان میشود، چون هم انرژی دارد، هم لینکهای جغرافیایی دارد و هم زیرساخت صنعتیاش آمادهتر است. لذا رغبت چینیها الان به ایران بیشتر شده و این فقط به خاطر تهدید امریکا نیست.
راهبرد
به نظر میرسد که الان تمرکزمان روی چین و روسیه است. آیا این رویکرد میتواند برای ایران راهبردی باشد؛ با توجه به اینکه بسیاری از شرکتهای توانمند نفتی در اروپا و امریکا هستند؟
در این مدت اگر برجام هم احیا میشد، شرکتهای امریکایی چون اشخاص امریکایی و تحت تحریم اولیه بودند، برای سرمایهگذاری به ایران نمیآمدند. همان طور که در شرایط برجام نیامدند. دوم اینکه باید بدانیم این بازی حاصل جمع جبری صفر نیست، ما داریم سطح تعاملات را از یک تعامل تجاری که عمدتاً به چین نفت میفروختیم و کالایی وارد میکردیم، بالاتر میبریم و تحت عنوان تعاملات راهبردی انرژی آن را بازتعریف میکنیم. اما هیچ منافاتی با این ندارد که اگر با چین یک قرارداد 25 ساله امضا کردیم، دیگر با اروپا و کشورهای دیگر مانند هند وارد مذاکره نشویم. یعنی تمرکزمان فقط روی یک یا دو کشور نیست و ما وارد ائتلافی نشدیم. اینها کلماتی است که معنی دارد. ما میگوییم برنامه جامع همکاری استراتژیک انرژی نه ائتلاف. همین کار را 10 سال قبل از ما امارات هم انجام داده است. ولی این طور نبوده که امارات چون برنامه روابط استراتژیک انرژی با چین داشت، با غرب قطع ارتباط کند. این برچسبی است که منتقدین این توافق به آن میزنند که کذب است.
یعنی این برنامه راهبردی را برای تعامل با هر کشوری که ممکن باشد، تنظیم میکنیم؟
بله. تعاملات استراتژیک این است. اگر امریکا دست از این بازی تعارضآمیز، تهاجمی و دشمنانه بردارد، حتی با شرکتهای امریکایی نیز میتوان همکاری داشت.
الان بحث ما این است که وقتی بازار با شرایط oversupply مواجه است، آیا اولویت این است که شرکت ملی نفت یک کشور واردکننده را درگیر فعالیت بالادستی صنعت نفت کنیم که آن درگیری در بخش بالادستی صنعت نفت ایران به بازارسازی در آن کشور متبوعش کمک کند؛ یا آنکه یک شرکت بینالمللی را بیاوریم که یک میدان را توسعه دهد و هیچ تعهدی هم نداشته باشد. اینجا عقل سلیم این را میگوید که اگر شرکت ملی نفت کشور واردکننده را درگیر پروژهها کنیم، اولویت دارد.
برای مثال گزارش «چتمهاوس» را نگاه کنید که اعلام کرد مرگ شرکتهای بینالمللی نفتی (IOC) رسیده است؛ این شرکتها چند ویژگی داشند که بر مبنای آن ادعا میکردند که اگر نباشند، حوزه انرژی پیشرفت نمیکند؛ از جمله قرار داشتن در لبه فناوری و همین طور بحث تأمین مالی. اما مگر الان لبه فناوری دست کدام شرکت است؟ لبه فناوری دست شرکتهای کوچکی است که در عرصه بینالمللی متکثر شدهاند. حتی انقلاب شیل امریکا را شرکتهای کوچک فناورانه پیش بردند. شرکتهای کوچکی که مدتی بعد هالیبرتون آنها را به خاطر مشکل مالی که داشتند، خرید.
الان گفته میشود الزاماً این طور نیست که بر اساس الگوی قرن بیستمی میادین را به شرکتهایی مانند شِل واگذار کنیم که در آخر هم هیچ نتیجهای نداشته باشد. خیلی از شرکتها هستند که به صورت تخصصی در حوزههای مختلف از حفاری تا بحث تخصصی ازدیاد برداشت، توانمندی دارند و این شرکتها در عرصههای بینالمللی پراکنده هستند. این را ما نمیگوییم، چتمهاوس میگوید.
مسئولیت رهبران دینی هند در قبال مسلمانان
محمد مهدی ایمانیپور
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
برخی گزارشها از افزایش فشارها علیه مسلمانان کشور هند خبر میدهند. ظلم و ستم اقلیتی تندرو علیه مسلمانان هند، قطعاً نه با آموزههای انسانی تناسب دارد و نه با الگوی همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان و مذاهب. حرمتشکنی و آزردن اقوام و پیروان ادیان راستین به دلیل پایبندی به باورهایشان در هر کجای جهان که باشد، محکوم است. اعمال فشار اقلیتی تندرو بر مسلمانان هند، منجر به آزردگی پیروان دین مبین اسلام و آزادیخواهان جهان شده است. در اینجا قطعاً وظیفه رهبران دینی و مذهبی هند، سنگین و حساس است.
انتظار میرود در مواجهه با شرایط سخت و حادی که بر دهها میلیون مسلمان ساکن در کشور هند تحمیل میشود، رهبران دینی هند سکوت نکرده و در مقابل افراطیگریها بایستند. با توجه به تکثر ادیان در کشور هند، این کشور همواره الگوی همزیستی مسالمتآمیز انسانها در کنار یکدیگر بوده است. استمرار فشارهای غیرقابل قبول موجود علیه مسلمانان، این الگو و پشتوانه تاریخی و سرزمینی را مخدوش خواهد کرد. اکنون اصلیترین دغدغه مسلمانان و آزادیخواهان جهان در قبال مسلمانان هند، ایجاد فضای امنیتی و اجتماعی مناسب برای آنها و پایان یافتن فشارهای سخت موجود علیه آنهاست.
شخصیتهای دینی و فرهنگی یک جامعه نقش بسزایی را در پیشگیری و درمان معضلات اجتماعی و شهروندی در هر کشوری دارند. بحرانی که امروز علیه مسلمانان هند شکل گرفته نیز از جنس مواردی است که حل و فصل آن با استناد به تلاشهای انسانی و فرهنگی رهبران دینی جامعه این کشور قابل رفع خواهد بود. رهبران دینی در چنین آوردگاهها و صحنههایی، باید نقش خود را در بازتعریف امنیت و آرامش انسانها و پیروان ادیان الهی به رسمیت شناخته و تلاش جمعی و مقدسی را در راستای ایجاد ثبات و آرامش در میان افراد آزاردیده و آسیبدیده صورت دهند.
همانگونه که اشاره شد، این تلاش مقدس است زیرا منتج به حفظ قداست و کرامت ذاتی انسانها و تحقق حقوق طبیعی و شهروندی آنها خواهد شد. در صورتی که این تلاش جمعی به فعلیت مناسب و مؤثربرسد، هم از تضییع حقوق مسلمانان و هم از خدشهدار شدن تصویر فرهنگی و سنتی هند در جهان جلوگیری به عمل خواهد آمد.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
برخی گزارشها از افزایش فشارها علیه مسلمانان کشور هند خبر میدهند. ظلم و ستم اقلیتی تندرو علیه مسلمانان هند، قطعاً نه با آموزههای انسانی تناسب دارد و نه با الگوی همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان و مذاهب. حرمتشکنی و آزردن اقوام و پیروان ادیان راستین به دلیل پایبندی به باورهایشان در هر کجای جهان که باشد، محکوم است. اعمال فشار اقلیتی تندرو بر مسلمانان هند، منجر به آزردگی پیروان دین مبین اسلام و آزادیخواهان جهان شده است. در اینجا قطعاً وظیفه رهبران دینی و مذهبی هند، سنگین و حساس است.
انتظار میرود در مواجهه با شرایط سخت و حادی که بر دهها میلیون مسلمان ساکن در کشور هند تحمیل میشود، رهبران دینی هند سکوت نکرده و در مقابل افراطیگریها بایستند. با توجه به تکثر ادیان در کشور هند، این کشور همواره الگوی همزیستی مسالمتآمیز انسانها در کنار یکدیگر بوده است. استمرار فشارهای غیرقابل قبول موجود علیه مسلمانان، این الگو و پشتوانه تاریخی و سرزمینی را مخدوش خواهد کرد. اکنون اصلیترین دغدغه مسلمانان و آزادیخواهان جهان در قبال مسلمانان هند، ایجاد فضای امنیتی و اجتماعی مناسب برای آنها و پایان یافتن فشارهای سخت موجود علیه آنهاست.
شخصیتهای دینی و فرهنگی یک جامعه نقش بسزایی را در پیشگیری و درمان معضلات اجتماعی و شهروندی در هر کشوری دارند. بحرانی که امروز علیه مسلمانان هند شکل گرفته نیز از جنس مواردی است که حل و فصل آن با استناد به تلاشهای انسانی و فرهنگی رهبران دینی جامعه این کشور قابل رفع خواهد بود. رهبران دینی در چنین آوردگاهها و صحنههایی، باید نقش خود را در بازتعریف امنیت و آرامش انسانها و پیروان ادیان الهی به رسمیت شناخته و تلاش جمعی و مقدسی را در راستای ایجاد ثبات و آرامش در میان افراد آزاردیده و آسیبدیده صورت دهند.
همانگونه که اشاره شد، این تلاش مقدس است زیرا منتج به حفظ قداست و کرامت ذاتی انسانها و تحقق حقوق طبیعی و شهروندی آنها خواهد شد. در صورتی که این تلاش جمعی به فعلیت مناسب و مؤثربرسد، هم از تضییع حقوق مسلمانان و هم از خدشهدار شدن تصویر فرهنگی و سنتی هند در جهان جلوگیری به عمل خواهد آمد.
جشنوارههای فجر و هزار راه نرفته
سید مجید امامی
دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
1. چهلمین دور جشنواره فیلم فجر و نیز جشنوارههای فجر موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی، صنایع دستی (بجز مد و لباس که به تعویق افتاده) عملاً به اختتام رسید و برنامهریزی اصلی دولت سیزدهم برای جشنوارههای تحول یافته و در تراز فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی ایران، از امروز آغاز میشود. فرایند یک جشنواره ملی فرایندی یکساله است. آنچه امسال در عمل محقق شد تا بیش از 50 درصد محصول برنامهریزی مسئولان و مدیران محترم دولت دوازدهم بوده است. جشنواره، ویترین موجودی و رشد یک هنر و اصلیترین خط کش نامحسوس یک نظام اجرایی در هنر است. تعالی و تغییر در جشنوارههای فجر، سختترین ایستگاه و البته آخرین نمایشگر یک راه است. راهبرد قاطع دولت مردمی، تحقق یک سینمای ملی اقتدارآفرین برای فرهنگ و تمدن ایران فرداست. سینمایی که برآیند آن، نقش امید و نشاط را بر پرده نقرهای مصور میسازد. فراموش نکنیم که همین امروز هم سینمای ایران مانند دهههای گذشته، سینمای برتر غرب آسیاست و ما اقیانوسی از موضوع و ادبیات و مضمون را برای هنر متعالی و مردم پایه در اختیار داریم.
2. سینما مانند هر کنش هنری مدرن دیگری، یک بدنه و یک مخاطب دارد. در بین هنرهای مدرن طبعاً بدنه و مخاطب سینما کنشگری فرامتنی بیشتری دارند. از همین رو نسبتهای بدنه و مخاطبان سینما با موضوعات روز، خبرسازتر و اثرگذارتر است. انقلاب اسلامی مخاطبان و بخش اعظم بدنه سینمای ایران را به خود جذب کرد و دکترین سینمایی حضرت امام خمینی(ره) مواجهه امضایی با سینما در مکتب انقلاب بود، مواجههای که امثال شهید آوینی از رویشهای آن بود. مدیریت تحول در سینما پس از انقلاب اسلامی البته نمره بالایی نمیگیرد و معمولاً با تک ماده، حداقل نمره قبولی را گرفته است. مدیریت تحول در سینما، اعتقاد، نظریه، درایت و عزم انقلابی میخواهد که همه اینها پس از چهل دوره، در سر دولت سیزدهم جمع آمده و چه افتخاری از این بهتر که انتظار انقلابیگری از دولتی برود.
۳. بدنه سینما، علت قابلی تحول در سینمای انقلابی است، اما مخاطب یعنی مردم انقلابی، علت فاعلی این تحول و شکوفایی هستند. همانطور که فخر انقلاب اسلامی، مردمی بودن بود. نقد، جریانسازی، حضور اثرگذار، گفتمانسازی و رصد عالمانه و نه غوغاسالارانه این عرصه البته با شاخکهای هوشمندی است که زودتر و دقیقتر از همگان رصد میکنند. در واقع منتقد سینما، مؤذن سینماست، اگر خواب بماند، نماز سینما قضا میشود. جشنوارهها فرصتی برای گفتوگو و هم افقی این چهار ضلع است، بدنه، مخاطب، دولت (مدیر تحول) و منتقد.
۴. جشنواره فیلم چهلم، رویداد بینقصی نبود و نمره بیست ندارد. تلاش برای تنوع آثار با وجود تضعیف شدید بنیه تولیدی صنعت سینما در دولت قبل، آشتی مخاطبان از 30 استان با سینما با وجود قحطی کرونایی سالنها در دو سال گذشته، ظهور آثار تراز انقلابی با وجود بیاهتمامی جدی دوره قبل به موضوع و مضامین انقلاب، رعایت آراستگی و تصاویر منعکس شده از خانه جشنواره به بیرون به مثابه فرایند الگوپذیری و ستارهسازی (که طبع جشنوارههاست)، بخش تجلی اراده ملی و جوایز الگوساز در راستای اهداف ملی و... تنها ندایی از زمزمه مدیریت تحول در سینماست. این مدیریت را باید ارج نهاد و فکورانه رصد کرد. چشم تیزبین نخبگان هنری و فعالان فرهنگی باید تراز ناموجود هنر و سینمای ملی را جستوجو کنند و در نقصهای جزئی و البته غیرقابل قبول، متوقف نشوند. فراموش نکنیم دورههایی را که مدیران جشنواره حتی از این نقصهای جزئی برای پوشاندن خطاهای کلی خود استقبال میکردند! سرمایه فعالیتها و برنامهها در دولت سیزدهم، مراقبه و مشارکت کامل نخبگان حوزوی و دانشگاهی، خانوادهها و فعالان اجتماعی است که دلسوزانه به رشد چهار رکن پیش گفته بیندیشند. نقدهای بیمایه، بدون رصد واقعی و بر اساس فیکنیوزها و مسموعات، حرکت شتابزده و هر نوع بیاخلاقی، از دامان جبهه فرهنگی انقلاب به دور است و بیشک موجب فرصتسازی برای دشمنان انقلاب و اباحه سالاران فرهنگی میشود. باید بر اساس اخبار و محصولات و از همه مهمتر متن آثار به نقد پرداخت و البته برای تحول فرامتن جشنوارهها هم برنامهریزی انقلابی کرد.
دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور
1. چهلمین دور جشنواره فیلم فجر و نیز جشنوارههای فجر موسیقی، تئاتر، هنرهای تجسمی، صنایع دستی (بجز مد و لباس که به تعویق افتاده) عملاً به اختتام رسید و برنامهریزی اصلی دولت سیزدهم برای جشنوارههای تحول یافته و در تراز فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی ایران، از امروز آغاز میشود. فرایند یک جشنواره ملی فرایندی یکساله است. آنچه امسال در عمل محقق شد تا بیش از 50 درصد محصول برنامهریزی مسئولان و مدیران محترم دولت دوازدهم بوده است. جشنواره، ویترین موجودی و رشد یک هنر و اصلیترین خط کش نامحسوس یک نظام اجرایی در هنر است. تعالی و تغییر در جشنوارههای فجر، سختترین ایستگاه و البته آخرین نمایشگر یک راه است. راهبرد قاطع دولت مردمی، تحقق یک سینمای ملی اقتدارآفرین برای فرهنگ و تمدن ایران فرداست. سینمایی که برآیند آن، نقش امید و نشاط را بر پرده نقرهای مصور میسازد. فراموش نکنیم که همین امروز هم سینمای ایران مانند دهههای گذشته، سینمای برتر غرب آسیاست و ما اقیانوسی از موضوع و ادبیات و مضمون را برای هنر متعالی و مردم پایه در اختیار داریم.
2. سینما مانند هر کنش هنری مدرن دیگری، یک بدنه و یک مخاطب دارد. در بین هنرهای مدرن طبعاً بدنه و مخاطب سینما کنشگری فرامتنی بیشتری دارند. از همین رو نسبتهای بدنه و مخاطبان سینما با موضوعات روز، خبرسازتر و اثرگذارتر است. انقلاب اسلامی مخاطبان و بخش اعظم بدنه سینمای ایران را به خود جذب کرد و دکترین سینمایی حضرت امام خمینی(ره) مواجهه امضایی با سینما در مکتب انقلاب بود، مواجههای که امثال شهید آوینی از رویشهای آن بود. مدیریت تحول در سینما پس از انقلاب اسلامی البته نمره بالایی نمیگیرد و معمولاً با تک ماده، حداقل نمره قبولی را گرفته است. مدیریت تحول در سینما، اعتقاد، نظریه، درایت و عزم انقلابی میخواهد که همه اینها پس از چهل دوره، در سر دولت سیزدهم جمع آمده و چه افتخاری از این بهتر که انتظار انقلابیگری از دولتی برود.
۳. بدنه سینما، علت قابلی تحول در سینمای انقلابی است، اما مخاطب یعنی مردم انقلابی، علت فاعلی این تحول و شکوفایی هستند. همانطور که فخر انقلاب اسلامی، مردمی بودن بود. نقد، جریانسازی، حضور اثرگذار، گفتمانسازی و رصد عالمانه و نه غوغاسالارانه این عرصه البته با شاخکهای هوشمندی است که زودتر و دقیقتر از همگان رصد میکنند. در واقع منتقد سینما، مؤذن سینماست، اگر خواب بماند، نماز سینما قضا میشود. جشنوارهها فرصتی برای گفتوگو و هم افقی این چهار ضلع است، بدنه، مخاطب، دولت (مدیر تحول) و منتقد.
۴. جشنواره فیلم چهلم، رویداد بینقصی نبود و نمره بیست ندارد. تلاش برای تنوع آثار با وجود تضعیف شدید بنیه تولیدی صنعت سینما در دولت قبل، آشتی مخاطبان از 30 استان با سینما با وجود قحطی کرونایی سالنها در دو سال گذشته، ظهور آثار تراز انقلابی با وجود بیاهتمامی جدی دوره قبل به موضوع و مضامین انقلاب، رعایت آراستگی و تصاویر منعکس شده از خانه جشنواره به بیرون به مثابه فرایند الگوپذیری و ستارهسازی (که طبع جشنوارههاست)، بخش تجلی اراده ملی و جوایز الگوساز در راستای اهداف ملی و... تنها ندایی از زمزمه مدیریت تحول در سینماست. این مدیریت را باید ارج نهاد و فکورانه رصد کرد. چشم تیزبین نخبگان هنری و فعالان فرهنگی باید تراز ناموجود هنر و سینمای ملی را جستوجو کنند و در نقصهای جزئی و البته غیرقابل قبول، متوقف نشوند. فراموش نکنیم دورههایی را که مدیران جشنواره حتی از این نقصهای جزئی برای پوشاندن خطاهای کلی خود استقبال میکردند! سرمایه فعالیتها و برنامهها در دولت سیزدهم، مراقبه و مشارکت کامل نخبگان حوزوی و دانشگاهی، خانوادهها و فعالان اجتماعی است که دلسوزانه به رشد چهار رکن پیش گفته بیندیشند. نقدهای بیمایه، بدون رصد واقعی و بر اساس فیکنیوزها و مسموعات، حرکت شتابزده و هر نوع بیاخلاقی، از دامان جبهه فرهنگی انقلاب به دور است و بیشک موجب فرصتسازی برای دشمنان انقلاب و اباحه سالاران فرهنگی میشود. باید بر اساس اخبار و محصولات و از همه مهمتر متن آثار به نقد پرداخت و البته برای تحول فرامتن جشنوارهها هم برنامهریزی انقلابی کرد.
طرح انضباط بخشی موتورسواران متخلف
طرح انضباط بخشی موتورسواران متخلف شنبه ۳۰ بهمن ماه با حضور سردار رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ آغاز شد. این طرح شامل عبور از چراغ قرمز، حرکات مخاطرهآمیز، حرکت در جهت خلاف مسیر عبور، عبور از پیاده رو، عبور از خط ویژه، تخلفات پلاک (مخدوشی، پوشش پلاک و فاقد پلاک)، حمل بارهای نامتعارف، رانندگی (موتورسیکلت سواری)، موتورسواران فاقد مدارک (کارت، گواهینامه و بیمه نامه) ایجاد آلودگی صوتی و صداهای ناهنجار است.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به مطلب روزنامه ایران، مورخ 28/10/1400 صفحه 1 با عنوان: کاهش فاصله زمانی بین قطارهای مترو: با سلام، احتراماً ضمن عذرخواهی از مسافران گرامی و همچنین سپاس از آن روزنامه وزین به خاطر انعکاس دیدگاهها و نقطه نظرات خوانندگان و ظرفیت ایجاد شده جهت تعامل و پاسخگویی به شهروندان و مسافران محترم، به اطلاع میرساند: هم اکنون شبکه خطوط متروی تهران با 2144 حرکت روزانه توسط 134 رام قطار فعال در حال سرویسدهی به شهروندان گرامی میباشد و سرویسدهی قطارها کماکان در شرایط قبل از کرونا و حتی بهینهتر از آن قرار دارد که نشانگر عزم جدی شرکت در راستای مسئولیت اجتماعی و سلامت آحاد جامعه است. لازم به ذکر است با توجه به مشکلات عدیده در بخش سرمایههای انسانی و ابتلای تعداد زیادی از پرسنل بویژه راهبران قطار به ویروس کرونا، این شرکت با محدودیتهای جدی در این بخش مواجه بود اما با مدیریت و برنامهریزی بهینه جداول زمانبندی، به گونهای عمل شد که کوچکترین خللی در سطح سرویس ساعات پیک ایجاد نگردد و شرکت بهرهبرداری با بهکارگیری تمام امکانات خود و با وجود محدودیتهای موجود، حداکثر خدمات ممکن را تا عبور کامل از این شرایط به مسافران و شهرندان عزیز ارائه نماید.
احسان حامد مقدم
سرپرست مدیریت ارتباطات و امور بینالملل
نظــــــر مـــردم
خرابی آسفالت جاده قدیم تهران - قم/ خانم فرجی: آسفالت جاده قدیم تهران – قم بسیار خراب شده است لطفاً مسئولان وزارت راه به این موضوع رسیدگی فرمایند.
درج نظرات موافق و مخالف دولت در روزنامه/ آقای صادقی: لطفاً روزنامه ایران از نظرات طیفهای مختلف (موافق و مخالف دولت) در روزنامه استفاده کند و از یکجانبه بودن و یکطرفه برخورد کردن جلوگیری فرمایید.
وضعیت نامناسب آسفالت جعفریه به قم/ خانم گانی: وضعیت آسفالت جعفریه به قم بسیار بد و نامناسب است؛ لطفاً مسئولان محترم نسبت به اصلاح آن اقدام نمایند.
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
جـوابیه
پاسخ به مطلب روزنامه ایران، مورخ 28/10/1400 صفحه 1 با عنوان: کاهش فاصله زمانی بین قطارهای مترو: با سلام، احتراماً ضمن عذرخواهی از مسافران گرامی و همچنین سپاس از آن روزنامه وزین به خاطر انعکاس دیدگاهها و نقطه نظرات خوانندگان و ظرفیت ایجاد شده جهت تعامل و پاسخگویی به شهروندان و مسافران محترم، به اطلاع میرساند: هم اکنون شبکه خطوط متروی تهران با 2144 حرکت روزانه توسط 134 رام قطار فعال در حال سرویسدهی به شهروندان گرامی میباشد و سرویسدهی قطارها کماکان در شرایط قبل از کرونا و حتی بهینهتر از آن قرار دارد که نشانگر عزم جدی شرکت در راستای مسئولیت اجتماعی و سلامت آحاد جامعه است. لازم به ذکر است با توجه به مشکلات عدیده در بخش سرمایههای انسانی و ابتلای تعداد زیادی از پرسنل بویژه راهبران قطار به ویروس کرونا، این شرکت با محدودیتهای جدی در این بخش مواجه بود اما با مدیریت و برنامهریزی بهینه جداول زمانبندی، به گونهای عمل شد که کوچکترین خللی در سطح سرویس ساعات پیک ایجاد نگردد و شرکت بهرهبرداری با بهکارگیری تمام امکانات خود و با وجود محدودیتهای موجود، حداکثر خدمات ممکن را تا عبور کامل از این شرایط به مسافران و شهرندان عزیز ارائه نماید.
احسان حامد مقدم
سرپرست مدیریت ارتباطات و امور بینالملل
نظــــــر مـــردم
خرابی آسفالت جاده قدیم تهران - قم/ خانم فرجی: آسفالت جاده قدیم تهران – قم بسیار خراب شده است لطفاً مسئولان وزارت راه به این موضوع رسیدگی فرمایند.
درج نظرات موافق و مخالف دولت در روزنامه/ آقای صادقی: لطفاً روزنامه ایران از نظرات طیفهای مختلف (موافق و مخالف دولت) در روزنامه استفاده کند و از یکجانبه بودن و یکطرفه برخورد کردن جلوگیری فرمایید.
وضعیت نامناسب آسفالت جعفریه به قم/ خانم گانی: وضعیت آسفالت جعفریه به قم بسیار بد و نامناسب است؛ لطفاً مسئولان محترم نسبت به اصلاح آن اقدام نمایند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
می خواهم سالها در پرسپولیس بدرخشم
-
در جهاد امروز باید در خدمت مردم باشیم
-
سه شرط توافق در وین لغو تحریمها ، تضمین معتبر، پایان ادعاهای سیاسی
-
کودکان روی موج کرونا
-
ضربه تلفیق به بودجه
-
9 فرمان برای مقابله با قاچاق
-
خسارت لجاجت
-
«حافظه تاریخی» برای یک ملت چه ضرورتی دارد؟
-
برداشت طلای سیاه از مزارع کشاورزی !
-
چشمک 26 میلیارد دلاری
-
نفوذ تجاری به آسیای میانه
-
جزئیات مدل جدید قراردادهای نفتی ایران
-
مسئولیت رهبران دینی هند در قبال مسلمانان
-
جشنوارههای فجر و هزار راه نرفته
-
طرح انضباط بخشی موتورسواران متخلف
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین